رييس انجمن روانپزشكي ايران:
داروي ضد اضطراب بيماران اعصاب و روان كمياب شده است
مريم رسوليان، رييس انجمن روانپزشكي از كمياب شدن داروي ضد اضطراب بيماران اعصاب و روان خبر داد.
رسوليان در ارتباط با حمايتهاي اجتماعي از بيماران اعصاب و روان گفت: مشكل حمايتهاي اجتماعي بيماران مزمن اعصاب و روان جدا از مشكلات جامعه نيست. يعني كاركرد نهادهايي كه متولي حمايت از اقشار محروم يا آسيبديده جامعه هستند، مدلي نيست كه توسط آن توانمندسازي اجتماعي براي آسيبديدگان حاصل شود. شايد بتوان گفت كه به تازگي توانمندسازي را شروع كردهاند. در گذشته مدل حمايتهاي اجتماعي اين بود كه پول بدهند يا نيازهاي فوري آنان را برآورده كنند اما به تازگي انجمنهايي كه در جهت حمايت از اقشار فعاليت ميكنند، سعي در توانمندسازي آنان دارند. همين مدل براي بيماران اعصاب و روان هم صادق است.
او در ادامه گفت: با توجه به اينكه بيماري اعصاب و روان يك بيماري طولانيمدت و مستمر است و روي عملكرد، ذهنيت فرد و ارتباطش با محيط و جامعه اثر ميگذارد، نياز به حمايت دارد. بخشي از مشكل بيماران اعصاب و روان، مشكلات فيزيولوژي مغزي آنهاست و بخشي از مشكلاتشان واكنش جامعه نسبت به آنها يا همان برچسب خوردن بيماران است. جامعهاي كه به اين بيماران آسيب ميزند از خانواده و افراد درجه يك و دو آغاز ميشود. اين واكنشها از باورها و پيشداروريهايي است كه افراد در ذهن خود دارند.
مريم رسوليان با تاكيد بر اهميت اقدامات بين سازماني در حمايت از بيماران اعصاب و روان اظهر كرد: همه اين رفتارها منجر به اين ميشود كه فرد در ارتباطاتش و طرح درخواستها و نيازهايش مشكل مشكل پيدا كند. به همين جهت بايد نهادها و سيستمهايي وجود داشته باشند كه حمايت كننده اجتماعي اين بيماران باشند. اما واقعيت اين است كه اينگونه حمايتها در كشور ما بسيار ضعيف است. دليل ضعف حمايتهاي اجتماعي به خصوص در ارتباط با بيماران اعصاب و روان آن است كه اولا، نياز به يك منظر وسيعتر است. دوما يك فعاليت بينبخشي نياز است تا به اين مشكلات پرداخته شود. يعني سازمانهاي مختلفي بايد با هم همكاري كنند تا نياز اين جامعه مرتفع شود.
او در اين باره افزود: سازمانهايي مانند وزارت كار، شهرداري، بهزيستي، آموزش و پرورش و... بايد بستر اين حمايت را فراهم كنند. بايد توجه كنند كه مساله بيماران اعصاب و روان تنها مساله اقتصادي نيست. گاهي افرادي كه بسيار مرفه هستند و يك بيمار دارند به شدت تحت تاثير فشار هستند. مهمتر از همه بيماري كه قادر به بازتواني و بازگشت به اجتماع است، بيماري كه به جاي سربار جامعه بودن ميتواند ياريدهنده جامعه باشد، ما او را با سيستمهاي ناتوان جامعه خود ناتوان ميكنيم.
رييس انجمن روانپزشكي ايران گفت: مثال واضح بيماران اعصاب و روان مانند كسي است كه معلوليت جسمي دارد و بايد با ويلچر تردد كند اما ذهن بسيار باهوشي دارد. اين فرد به علت فقدان وسايل لازم براي تردد در جامعه تبديل ميشود به انسان ناتوان. اين فرد ليبل ناتواني ميخورد در حالي كه اگر شهر مناسبسازي شده بود، معلوليت اين فرد مانع شكوفايي او نبود. عدم مناسبسازي شهر است كه باعث ميشود يك انسان معلول به ناتواني دچار شود و بشود آدمي كه اگر ميخواهد سر كار هم برود، كسي بايد با او همراه شود و يارياش كند. همين اتفاق در سطح كلان آن براي بيماران رواني ميافتد.
رسوليان ضمن تاكيد بر نياز بيماران اعصاب به احساس امنيت در جامعه گفت: رهايي از اين مشكلات نياز به نگرش صحيح و ترويج آن توسط متوليان بهداشت روان و روانپزشكان، افراد جامعه، خانوادهها به ويژه خود افراد بيمار دارد. همچنين نياز به يك فعاليت بين بخشي واقعي و نه شعارگونه است.
رسوليان با تاكيد بر اهميت تشكيل انجمن براي بيماران اعصاب و روان گفت: بسياري از بيماران خود براي تشكيل انجمنهاي مردمي اقدام ميكنند. اما در حوزه بيماران اعصاب و روان لازم است، خانوادههاي آنها ياري كنند تا انجمنهاي مخصوص اين بيماران شكل بگيرد.
او در ارتباط با مشكلات دارويي بيماران اعصاب و روان گفت: تا الان هيچ تحقيق علمي كه مبين كيفيت بهتر داروي خارجي از ايراني يا به عكس باشد، وجود ندارد. اما تجويز دارو براي بيماران از سوي پزشكان يك تجربه شخصي و باليني است و آن را نميشود، تعميم داد. به طور كلي در يك دورهاي وضعيت داروي بيماران اعصاب و روان ما بسيار بد بود. ما در تهيه داروهاي خيلي رايج مشكل داشتيم. دارويي مثل فلوكستين كه خيلي رايج استفاده ميشود تقريبا نبود. به شدت بيماران با مشكل روبهرو بودند. الان كمي بهتر شده است يعني دارو هست و به تعداد محدود ميدهند. متاسفانه اتفاقي كه ميافتد بدين گونه است كه آن چند تا دارويي كه كمبود داشت، ميآيد و يك سري داروي ديگر كمبود پيدا ميكنند. الان داروي ضد اضطراب بوسپيرون بسيار كمياب شده است. به نظر ميآيد كه تعادل و تنظيم بازار دارو وجود ندارد.
رسوليان در ارتباط با تشكيل راهنماي باليني روانپزشكي گفت: دو سال است كه منتظريم راهنماي باليني روانپزشكي را تدوين كنند. اين راهنماي باليني به بيماران، بيمهها و پزشكان كمك خواهد كرد. به كرات با وزارت بهداشت رايزني شده است. وزارت بهداشت به دانشگاه تهران واگذار كرد اما همچنان اين راهنماي باليني در دستانداز گير افتاده است. اين راهنماي باليني هم از نظر ما، هم از نظر وزارت بهداشت و هم از نظر تامين اجتماعي لازم است و در آن هيچ شكي نيست. در همه جاي دنيا راهنماي باليني ملاك عمل و قضاوت بيمهها، پزشكان و... است.