• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4474 -
  • ۱۳۹۸ شنبه ۶ مهر

به بهانه‌ انتخاب فيلم عباس كيا‌رستمي در فهرست فيلم‌هاي برتر قرن 21

تصوير متافيزيك واقعيت‌ها

كامل حسيني

در «اعتماد» خبري منتشر شد مبني بر انتخاب فيلم «ده» توسط منتقدان روزنامه‌ي گاردين به‌عنوان يكي از فيلم‌هاي برتر قرن بيست‌ويكم، شايد انتشار اين ‌گونه خبرها انگيزه‌اي است براي كساني كه از پيش آن را نديده‌اند و حتي هيچ‌گونه دانشي درباره‌ كشمكش‌هاي آن ندارند تا از برخي جنبه‌هاي مهم سينمايي‌اش شگفت‌زده شوند، زيرا همان‌طور كه برخي منتقدان بيان داشته‌اند، چند سكانس از آن مي‌گذرد تا شگرد نوين آقاي كيارستمي، تماشاگران را دچار غافلگيري كند، آن هم از لابه‌لاي انبوه ديالوگ‌ها با تم‌هاي گوناگون جدل‌آميز. اين‌چنين است كه «ديالوگ‌هاي طولاني» در كنار «مكان» در كالبد دو عنصر اساسي در فرم روايي مكمل با هم عمل كرده‌اند و پيرنگ روايت را در خود مي‌پرورانند. از طرف ديگر موتيف صداي رفت و آمد ماشين‌ها عمق فراواني را در پس‌زمينه‌‌ بسياري از نماهاي داخل ماشين ايجاد كرده‌اند و ابژه‌ ماشين پويا در اينجا در هيات يك استعاره‌ همجوار ماشين‌هاي ديگر در حال حركت است و حامل احساس‌ها و انديشه‌هاي مختلف يا متضادي نسبت به زندگي است و عمدتا از طريق كنش‌ها به‌ويژه ديالوگ‌ها نمايان مي‌شوند. اين‌چنين است كه در فيلم، شخصيت‌هايي با دروني عجيب در برابر شخصيت اصلي قرار گرفته‌اند و بخشي از رازهاي دروني خود را به‌تدريج بر ملا مي‌سازند. در واقع، سكانس‌هاي دهگانه در عين پراكندگي ميان اقليم‌ها و دوره‌هاي عمري گوناگون، اما همگي تقريبا در كره‌‌ خاكي متافيزيك واقعيت‌هاي نزديك به هم روي مي‌دهند و عناصر روايي استواري را هم به سيماي فيلم بخشيده‌اند. از پسربچه‌اي گرفته كه فاصله‌‌ فرهنگي و ذهني بسيار بالايي با مادري دارد كه متاركه كرده است و هنوز عمر چنداني ندارد تا ديگران و سپس پيرزني كه عمر چنداني برايش باقي نمانده است. اما آنچه بيشتر قابل تامل است سكانس سياه رودررويي با زن روسپي است كه در آن درون آشفته‌‌ روسپي در خاك واقعيت‌هاي ناكامي و دروغ بهانه‌اي جهت رُستن پيدا مي‌كنند. فيلم «ده» آيينه‌‌ بخشي از جهان واقعي مي‌شود كه در آن تزوير، سيماي جاري شده است و خلاف آن جهان ايده‌آل و حقيقت است؛ به‌ ياد بياوريم در اولين سكانس كه در برابر سخن مادر كه گفت خوب واقعيت‌ها را ببين، پسر واكنش نشان مي‌دهد: واقعيت اينه كه تو در دادگاه به دروغ بگي كه باباي من معتاده از همين تزوير واقعيت است كه افكار رياكارانه عنوان حربه‌اي جهت جدايي از شوهر شكل مي‌گيرد و بعدها تربيت پدر مرتضي هم به تزوير در مي‌آيد.

و اما در سكانس مانده به پايان، در قالب نماد آرزوها و از طريق فرمي گويا در بافت روايت، عشقي ناكام طرح مي‌شود كه با درد پايان مي‌پذيرد، زيرا برخي از ما هرگز در متافيزيك واقعيت احتمال ناكامي را به ذهن خود نمي‌آوريم و البته تقابل افراطي اين ذهنيت از زبان كاراكتر اصلي هم جاري مي‌شود كه مي‌گويد: آمده‌ايم كه به دست بياوريم و از دست بدهيم. پايان روايت هم گويا جدايي از مادر و پدر و انتخاب منزل مادربزرگ؛ جايي كه شايد اندكي از تزوير والدين دورتر است، يعني رفتن به خانه‌‌ مادر بزرگ.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون