ادامه از صفحه اول
شكاف قدرت و مسووليت
نكته جالبي كه در سخنان آقاي جنتي بود ولي كمتر مورد توجه قرار گرفت، آنجايي بود كه گفتند، مردم بايد مطالبهگر باشند، چراكه اگر ايستادند و مطالبهگري كردند ديگران مجبور ميشوند به حرفشان گوش دهند. در حقيقت ريشه بخش مهمي از مشكلات همين است. ولي چرا مردم مطالبهگري نميكنند و سوال نميكنند؟ چون مسوولان لزومي به پاسخگويي نميبينند و چه بسا مطالبهگري پرهزينه ميشود. نمونهاش شوراي نگهبان است كه تاكنون چقدر به پرسشها پاسخ داده است؟ آقاي جنتي چقدر حاضر شده كه در برابر روزنامهنگاران قرار گيرد؟ چقدر حاضر شده كه به نقش اين شورا در شكل گرفتن مديريتي كه خودشان از آن نااميد شدهاند، بپردازد؟ اجازه دهيد كه مساله را از زاويه ديگري ببينيم. يك ريشه مهم فساد و تباهي در هر جامعهاي، شكاف ميان قدرت و مسووليت است. هر كس كه قدرت دارد بايد به همان نسبت مسووليتپذيري داشته باشد. ما نميتوانيم قدرت داشته باشيم ولي از موضع يك فرد غيرمسوول نقد كنيم. اگر مسووليتهاي آقاي جنتي را از ابتداي انقلاب تاكنون در ترازو قرار دهيم، بهطور قطع يكي از قدرتمندترين اشخاص پس از انقلاب بودهاند؛ ولي چگونه است كه اكنون از موضع يك فرد غيرقدرتمند و مثل يك شهروند عادي از مسائل گله ميكند؟ ايشان ميگويند ما براي روزي كار ميكنيم كه مديران فعلي با مديران جوان و انقلابي جايگزين شوند. پس چرا پس از 40 سال هنوز اين كارشان به نتيجه نرسيده است؟ چه تضميني دارد كه در آينده برسد؟ به علاوه اتفاقا همين 40 سال فعاليت ايشان و همسو با ايشان است كه نتيجهاش همين شده است. ايشان كدام اقدامي را كه براي ورود افراد همسو به مجلس و حكومت لازم باشد، نكردهاند كه بايد ميكردند؟ اينكه ميگويند عدهاي با پولهاي كثيف ميخواهند وارد مجلس شوند و اين خط قرمز ما در شوراي نگهبان است، به اين معناست كه تاكنون شوراي نگهبان اجازه نداده كه كسي از خطوط قرمز آن عبور كند. خوب نتيجهاش همين مجلسي است كه در اظهارات غيرعمومي درباره نمايندگان ميگوييد، آنچه بايد بگوييد! بايد از آقاي جنتي پرسيد كه 40 سال مديريت ايشان بر مهمترين اركان نظام از جمله شوراي نگهبان، مجلس خبرگان، مجمع تشخيص مصلحت و سازمان تبليغات اسلامي و تشكيلات امر به معروف و نهي از منكر و... چه دستاوردي براي اين جامعه داشته است؟ آيا قدرت نداشتند؟ اي كاش قدري مسووليتپذيري را چاشني اين قدرت كنيم. ريشه بخش مهمي از نابسامانيهاي موجود، شكاف ميان اين دو عنصر قدرت و مسووليت است.
خطر جريان افراطي
معتقدم اگر جلويشان گرفته نشود و قدرت بيشتري پيدا كنند، كار را به جاهاي باريكتري خواهند كشاند. متاسفانه شاهد آن هستيم كه اين جريان روز به روز جايگاه خود را محكمتر ميكند. در بخشي از حكومت نفوذ پيدا كرده و تاثيرگذار است. بدون شك خيلي از كارهايي را كه اين جريان افراطي انجام ميدهد، مورد قبول رهبري نيست چرا كه بسياري از كارهاي اين طيف با قانون اساسي و قوانين جاري مغايرت اساسي دارد. من از قريب به دو دهه پيش نسبت به اين جريان هشدار دادم. گفتم بايد جلوي اين جريان گرفته شود. گفتوگوهاي من در طول دو دهه اخير گواه اين است كه خطر آنها را خيلي پيش از اين احساس كرده بودم. ما در آن زمان به اين طيف ميگفتيم جريانِ شبهِ خوارج؛ جرياني كه خود را حق مطلق و ديگري را باطل مطلق ميداند. متاسفانه خيلي از مسوولان ما با خوشبيني با اين جريان برخورد ميكنند. چون تصور ميكنند اين فرد است كه اشتباه ميكند، يا اگر جرياني هم هست، جريان مهمي نيست و ميتوانند مهارش كنند. اگر در آن زمان جلوي اين جريان را ميگرفتند، به آنها اخطار ميدادند و اگر دست از رفتارهايشان برنميداشتند، دستشان را رو ميكردند، كار به اينجا نميكشيد. الان كار دشوار شده اما به نظرم هنوز ميتوان تا حدي جلوي ماجرا را گرفت. من تاكيد ميكنم كه آنچه در ذهن اين جريان ميگذرد، فراتر از حمله به آقايان روحاني و لاريجاني است. هر كسي كه دم از قانون و اعتدال بزند و با منطق و عقلانيت حركت كند و مواضعش مخالف اين طيف افراطي باشد، اينها تمام سعيشان را ميكنند كه او را تخريب كنند. فرقي هم ندارد كه رييسجمهور باشد، رييس مجلس، يا حتي رييس قوه قضاييه. آقاي رييسي تصور نكند كه اين افراطيون طرفدارش هستند. ايشان هم اگر بخواهد در مقام رييس دستگاه قضا مُر قانون را پياده كند، افراطيون حتما عليهش عمل خواهند كرد. اينكه اين جريان چطور شكل گرفته و چه كساني مقصر هستند، نيازمند بررسي بيشتر است. تئوريسينهاي اين جريان افراطي در زمان امام منزوي بودند و اصلا عددي محسوب نميشدند. چه شد كه بعدا وارد ميدان و فعال مايشا شدند و امكانات وسيعي در اختيار گرفتند و تريبونهاي زيادي را به آنها اختصاص دادند. اينها همانهايي هستند كه تفكر بهشتيها، مطهريها و مفتحها را كنار گذاشته و كساني را به عنوان نظريهپرداز خود برگزيدهاند كه كمترين جايگاهي در دوران امام نداشتند. اگر در زمان اميرالمومنين خوارج به وجود آمدند و در برابر
امام (ع) ايستادند و او را به شهادت رساندند، اين اميرالمومنين نبود كه آنها را بزرگ كرد بلكه جهل و ناداني خودشان بود كه با نفسانيت همراه شد و شيطان هم كمكشان كرد. در حالي كه در زمان ما اين خودمان هستيم كه اين مارها را در آستينمان پرورش داديم و بزرگشان كرديم. اين جريان هم ريشه در بعضي شهرها دارد، هم در برخي محافل، هم در بعضي نمايندگان مجلس، هم در بعضي خطبا و ... خطر ريشهدارتر از حرفهايي است كه يك نماينده عليه آقاي لاريجاني زده است. اين جريان ميتواند به اسلام، تشيع و ايران ضربه بزند. من در اينجا ملتمسانه از مقامات عالي كشور ميخواهم كه اين قضيه را با تدبير خودشان حل كنند و نگذارند كه اين جريان به آينده موكول شود. اميدوارم همه به صراط مستقيم بيايند و راه امام را كه راه اسلام و عزت و كرامت است، دنبال كنند.
انتظارات از بازار مسكن
با وجود اين انتظار ميرود در صورت تثبيت شرايط موجود سياسي و اقتصادي كشور، طي ماههاي آتي بهتدريج خريداران به بازار مسكن رجوع كنند و حجم معاملات افزايش يابد و قيمتها نيز در محدودهاي فعلي تثبيت شود.