ادامه از صفحه اول
چشمانداز كوتاهمدت
در حال حاضر نيز به نظر ميرسد دو طرف روسيه و امريكا در اين زمينه با تركيه نيز به توافقاتي دست پيدا كردهاند، از همين رو به نظر ميرسد در كوتاهمدت تركيه بتواند به منطقه امن موردنظر خود كه
30 كيلومتر عمق دارد، دست پيدا كند، اما اينكه در ميانمدت و بلندمدت نيز اين عمليات موفقيتآميز باشد كماكان اين موضوع در ابهام جدي قرار دارد.
در سوي ديگر اگرچه كردهاي سوريه طي سالهاي اخير تجهيزات قابلتوجهي را به دست آوردند و قابليتهاي زيادي در زمينه جنگ كسب كردند، اما مشكل كردها اين است كه جنگ اصلي روي زمين رخ نميدهد، بلكه ابتدا جنگ به شكل هوايي است و ارتش تركيه از طريق هوا ابتدا مواضع كردهاي سوريه را مورد هدف قرار ميدهد و سپس باتوجه به تجهيزات سنگين و عمقي كه ارتش تركيه دراختيار دارد پيشروي زميني داشته باشد. كردها عملا در صحنه اين نبرد كاملا محصور هستند و عمق استراتژيكي را دراختيار ندارند كه بتوانند با بازسازي خود در برابر ارتش تركيه ايستادگي كنند. آنها يا بايد كمك خارجي قابلتوجهي از قدرتي ديگر مانند ارتش سوريه يا كردهاي خارج از مرزهاي سوريه به دست آورند تا بتوانند در برابر ارتش تركيه مقاومت كنند، در غير اين صورت، مشكل است كه بتوانند با ارتش سازمانيافته تركيه مقابله كنند.
از طرف ديگر در شوراي امنيت سازمان ملل اگرچه همه طرفين به ظاهر و در حرف مخالف اقدام تركيه در شمال سوريه بودند اما در عمل نتوانستند حتي به يك جمعبندي در حد يك بيانيه در اين زمينه برسند. دليل اصلي آن هم اين بود كه به نظر ميرسد امريكا و روسيه به يك توافق پشت پردهاي در اين زمينه دست پيدا كردند كه اين برخلاف سه كشور اروپايي شوراي امنيت بود كه علاقهمند بودند اقدام تركيه را محكوم كنند. اما نه طرف امريكايي علاقهاي براي اقدامي عليه تركيه داشت و نه طرف روسي تمايلي براي محكوم كردن آنكارا و نشان دادند چندان مخالف رويكرد تركيه نيستند. امريكاييها
به دنبال آن هستند كه اين اقدام تركيه شايد بتواند اتفاقي را رقم بزند كه موضوع استيضاح ترامپ در داخل امريكا را تحتالشعاع قرار دهد و روسيه به نظر ميرسد تمايل دارد كردها در اين منطقه تضعيف و درنهايت مجبور به توافق با مسكو شوند، بنابراين به اين نتيجه رسيدهاند به دليل اينكه ميدانند عمليات تركيه در زمان كمي صورت خواهد گرفت، جلوي آن را نگيرند و از اين مسير به نفع منافع خود استفاده كنند.
در حال حاضر نكته اصلي اينجاست كه اين احتمال وجود دارد، در فضاي به وجود آمده پس از حمله تركيه به مواضع كردهاي سوريه، داعش بار ديگر بتواند در اين منطقه خود را بازيابي كند، زيرا وقتي كه كردها تضعيف شوند شرايط به سمت بازسازي داعش وجود دارد. از طرفي ديگر شايد اگر اين عمليات تنها معطوف به عمق
30 كيلومتري خاك سوريه باشد و امريكاييها در كنار كردها در منطقه شرق فرات باقي بمانند و كردها نيز با امريكا ادامه همكاري داشته باشند شايد اجازه قدرت گرفتن داعش بار ديگر داده نشود، اما يك سوءظني كه وجود دارد اين است، شايد تركها از ابزار داعش براي فشار و تضعيف كردها استفاده كنند. اما در سوي ديگر موضوعي كه وجود دارد، احتمال همكاري دوباره ميان كردها و امريكا پس از عمليات تركيه است. كردها به دليل اينكه انتخابهاي زيادي ندارند مجبور هستند با يك قدرت خارجي به دليل وضعيتي كه دارند معامله كنند. حالا اين قدرت خارجي ميتواند امريكا، روسيه، ايران يا حتي دولت سوريه باشد. هر قدرتي كه بتواند از موقعيت آنها محافظت كند بهترين گزينه براي آنهاست. كردها به خوبي فهميدهاند كه از ديرباز يا ابزاري براي شوروي بودند و در دوره شاه پهلوي نيز ايران از ابزار آنها استفاده كرد، در جنگ ايران و عراق و جنگ امريكا عليه صدام تبديل به عامل فشاري عليه صدام شدند. اكنون نيز امريكاييها از كردها
به عنوان ابزاري براي مقابله با داعش استفاده كردند، بنابراين به نظر نميرسد كردها باتوجه به شرايطي كه اكنون با آن مواجه هستند شانسي براي انتخاب داشته باشند. آنها حتي اگر با دولت سوريه نيز به توافق برسند تضميني وجود ندارد كه با تغيير شرايط آنها نيز قرباني وضع موجود شوند. از همين رو اكنون نيز به نحوي مجبور هستند متوسل به امريكا شوند تا ادامه حيات داشته باشند. در حال حاضر تلاش ايران نيز آن هست كه در درجه اول تفاهمي بين كردها و دولت سوريه ايجاد كند و اين فرصت را براي دولت سوريه فراهم كند تا در كنار كردها قرار گيرد و سرزمينهاي تحت حاكميت دولت سوريه نيز از يك طرف افزايش پيدا كند و در سوي ديگر نيز تركيه را ترغيب كند كه عمليات را عليه مواضع كردها هرچه سريعتر متوقف كند. درخصوص تاكيد ايران بر توافق آدانا نيز بايد گفت كه اين موضوع يك توافق تاريخي است كه با شرايط كنوني همخواني ندارد، زيرا نه سوريه شرايط گذشته را دارد و نه ديگر اين توافق جذابيتي براي تركيه دارد.
حضور پنجشنبه
در اين باره به نظر ميرسد تجهيز زيرساختهاي ورزشي نه تنها از موارد غيرضرور نيست بلكه بايد در اولويت نيز قرار گيرد تا با داشتن فضاهاي ورزشي استاندارد، مناسب و باكيفيت، هم تامين امنيت جسم و جان ورزشكاران و تماشاگران كه شرط لازم است، امكانپذير باشد و هم دستيابي به هدف بسيار مهم حفظ نشاط و اميد در جامعه، ميسر شود. ترديدي نيست كه جامعه بانشاطتر، تابآوري بيشتري در برابر ناملايمات دارد؛ موضوعي كه امروز بايد بيش از پيش مورد توجه قرار گيرد زيرا امروز فشارهاي همهجانبه خارجي در جريان است و از اين رو، اقداماتي كه به تقويت اميد و انضباط اجتماعي منجر ميشود بايد در اولويت برنامهريزي سياستگذاران قرار گيرد. از سوي ديگر، بدون شك جامعهاي كه در آن از يكسو ورزش رواج و اولويت دارد و از سوي ديگر، زنان به عنوان نيمي از اعضاي تشكيلدهنده جامعه روز به روز، شاهد كاهش تبعيضها هستند، شادابتر و سلامتتر خواهد بود. فراموش نكنيم كه داشتن سرمايه انساني سالم و بانشاط اعم از زنان و مردان، از الزامات و موارد مهم در مسير توسعه است. در پايان يادآوري ميكنم كه بها دادن به زنان، تلاش در راستاي تحقق عدالت جنسيتي و همچنين موضوع ورزش زنان نيازمند توجه و هدايت است؛ موضوعي كه نتيجه مثبت آن بيترديد در رشد و بالندگي نسلهاي آينده بسيار اثرگذار خواهد بود.