• ۱۴۰۳ جمعه ۷ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4486 -
  • ۱۳۹۸ شنبه ۲۰ مهر

يادي از محمود شجاعي در چهارمين سالمرگش

چشم به راه بازگشت مژه‌‎ها از دريا

بهنام ناصري

 

 

در شعر معاصر فارسي نام‌هايي هستند كه اگرچه در سطح عمومي كمتر شناخته ‌شده‌اند اما از منظر شعري و هنري اهميت ويژه‌اي دارند. محمود شجاعي بي‌شك يكي از اين نام‌هاست.

در ميان نحله‌ها و گونه‌هاي شعري معاصر، شعر حجم تعدادي از اين نام‌هاي مهم و مهجور را در خود دارد. شايد اگر نبود بيانيه شعر حجم كه نام‌هايي چند از شاعران پيشرو و خلاف جريان غالب شعر دهه 40 را در مقام امضاكنندگان گردهم بياورد، امروز نداشتند همين اندازه نام و نمي‌كرديم همين ياد بي‌مقدار را از نام كساني چون هوشنگ آزادي‌ور، پرويز اسلامپور، بهرام اردبيلي، نصيب نصيبي و... و البته محمود شجاعي. اين از قضاي جبري روزگار هنر و ادبيات در ايران، آنكه تنها دست به كار خلق اثرش باشد و بي‌اعتنا به آنچه در عرصه عمومي و في‌المثل در رسانه‌ها در باب هنر و ادبيات مي‌گذرد، در بيشترينه اوقات نامش مهجور مي‌ماند و مهجور از دنيا مي‌رود. تنها به بهاي اينكه نخواسته خود را به اثرش الصاق كند و مثلا با كتابش راه بيفتد به اين‌سو و آن‌سو رفتن. گيرم ديگراني از پس او بيايند و در آينده‌اي في‌نفسه ناشناخته، اهميت كارش را درك كنند و آن را قدر بدانند. در اين چند سطر بناست يادي كنم از محمود شجاعي شاعر. هم ‌او كه افزون بر اين، نقاش و نمايشنامه‌نويس و دانش‌آموخته معماري و اهل موسيقي و نوازنده چيره‌دست دو ساز ناهمتبار پيانو و تنبور بود. در ميان كساني كه بيانيه شعر حجم را امضا كردند، شجاعي از شاعراني است كه شعرش بيشترين قرابت زيبايي‌شناختي را با محتواي بيانيه دارد؛ شعري فراواقع‌گرا و كاوشگر «دريافت‌هاي مطلق و فوري و بي‌تسكين.» شعري كه هستي‌شناسي‌اش به تمامي در جست‌وجوي اين دريافت‌هاي شهودي است، جايي ماوراي آنچه امر واقع مي‌خوانيم. بنا به بيان آنچه در بيانيه شعر حجم آمده، شعري عطشناكِ دريافت‌هاي شهودي، چنان‌كه هر جست‌وجوي ديگري در آن لغو شده است:

«آن‌گاه كه فرفره‌اي از عطر سرخ/ در پوست مي‌چرخد/ در پيشگاه لحظه‌اي دارآويز/ مي‌خواهم كه به دستي/ گردنم را بلند كني/ مي‌خواهم مژه‌هات از دريا برگردند/‌اي صاحب شانه‌هاي من!»

شايد رواست كه شهود را عنصر اصلي شعر شجاعي بدانيم. رفتار او در مقام شاعر با زبان به عنوان ماده اصلي برسازنده شعر، رفتاري به قاعده شهودي است. اهميت شعر او -باز مانند گروه هم‌انديشانش- دركي است كه رابطه زبان و جهان در پس شعر آنها نهفته است. آنها به ناتواني امكانات تاكنوني زبان براي بيان هستي به خوبي‌ واقفند و اين به زبان در شعر آنها امكان مي‌دهد تا به ريشه‌هاي خود برگردد و خود را از نو بسازد. تركيب عناصر زباني ناهمگون براي به دست دادن تصاويري شهودي كه تنها در متن شعري امكان وقوع دارند و لاغير، تفاوت و خاصيت شعر شجاعي در مقام شاعري شاخص ذيل گفتمان شعر حجم است؛ شعري كه گويا جست‌وجو به مثابه فرآيندي لايتناهي تا ابدالاباد در آن ادامه دارد و جستن و نيافتن، هستي‌شناسي محتوم آن است: «... اين شعرها از تداوم چيزي در من و از تداوم من در چيزي خبر مي‌دهد و مرا به فكر مي‌برد كه چرا آن «چيز»، هيچ‌وقت نام خودش را با من نگفت*

*در جست‌وجوي آن لغت تنها، يدالله رويايي، ص11، انتشارات نگاه

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون