شهري جهاني با ميناكاري
سينا قنبرپور
اهوازيها تلاش تازهاي را شروع كردهاند؛ تلاشي براي ايجاد يك تمايز، برجستهكردن يكي از قديميترين ويژگيهاي هنري و صنعتي اين شهر كه ميتواند در عين احياي يك سنت موجب افزودهشدن موقعيتي براي توجه بيشتر به اين شهر شود؛ «احياي ميناكاري روي طلا و نقره» با تعيين اهواز به عنوان «شهرمينا». آنچه اهواز را از ديرباز به اين ويژگي مبدل كرده جريان كارون بوده است. كارون هيچگاه فقط يك رودخانه براي تامين آب شرب و كشاورزي نبوده است. خوني بوده براي حياتبخشيدن به فرهنگ و تمدني خاص. يكي از ويژگيهاي كارون ميزباني از پيروان حضرت يحيي(ع) است. صائبين كه بيشتر مراسماتشان به آب مربوط است. از آنچه حضرت يحيي(ع) را تعميددهنده ميدانند مراسم مختلفي از جمله ازدواجهاي صائبين يا منداييان در آب انجام ميشود. اتفاقات مختلفي از جمله آلوده شدن كارون سبب شده بسياري از صائبين دست به مهاجرت بزنند و به سراغ مناطق و زيستگاههايي بروند كه آب آن به فاضلاب و ساير ناپاكيها نيالوده است. كارون مدتهاست گرفتار مشكلات عديدهاي شده است. از بسته شدن سدهاي مختلف بر كارون تا سرازيرشدن فاضلاب شهرهاي همجوار به آن. اما اين دو موضوع چه ربطي به بحث تلاش تازه اهوازيها دارد؟ صائبين از ديرباز بر روي طلا و نقره ميناكاري ميكردند و اين كار آنها با دست و به سختي انجام ميشده است. براي همين كاري كه هنرمندان صبي انجام ميداده و ميدهند، منحصر بهفرد است. رفتهرفته با تغييرات اقليمي در خوزستان و اهواز، به ويژه وقوع ريزگردها از يكسو و آلوده شدن و كمآب شدن كارون از سوي ديگر بسياري از صائبين بار سفر بستند و از اهواز مهاجرت كردند. تعداد صائبيني كه روي طلا و نقره ميناكاري ميكردند به همين نسبت كمتر و كمتر شد تا همين اواخر، با افزايش ناگهاني قيمت طلا فضاي كار براي آنها محدودتر شد.
از يك سو دستمزد كار روي طلا بر قيمت آن ميافزود و از سوي ديگر بازار طلا چنان با گراني مواجه شده بود كه فروش آثاري كه بيشتر از هرچيز برخاسته از هنر بودند كمتر جايي براي خريد و فروش داشتند. در چنين شرايطي تعداد ميناكاران اهوازي كمتر و كمتر شد تا امكان شمارش آنها با انگشتان دو دست رقم خورد. در اين شرايط بهنظر ميرسيد اهواز در حال خداحافظي با يكي از قديميترين هنرهاي درون خود بود تا اينكه تلاش براي ثبت اهواز به عنوان شهر ميناكاري جريان گرفت و اينك اهواز به عنوان شهر مينا شناخته شده و ثبت شده است. اين اتفاق از چند جهت ميتواند اهميت حياتي داشته باشد. نخست اينكه اين هنر- صنعت شناسانده و امكان رونق دوباره آن فراهم شود. ديگر اينكه ثبت اهواز به عنوان شهر مينا موجب شود مسوولاني غير از آنها كه با نفت و كشاورزي سر و كار دارند به موقعيت اين شهر توجه كنند و شرايط را براي زندگي صائبين و ماندگاري آنها در اهواز فراهم كنند. يكي از اتفاقات غيرمستقيم اين نامگذاري و برجستهكردن اين ويژگي توجه به كارون و حيات اين رودخانه مهم است. اگر كارون از آلودگيها پاك شود و دستكم فاضلاب ديگر به آن سرازير نشود ساكناني كه از هزاران سال قبل در جوار كارون ميزيستهاند همچنان در آنجا به زندگي و كار خود ادامه ميدهند. اين توجه ميتواند به حفظ و حيات بيشتر كارون بينجامد. اما مهمترين اثر اين توجه دادن اثري است كه در كوتاهمدت و درازمدت ميتواند براي بازار گردشگري و تجارتي خاص به همراه داشته باشد. ثبت اهواز به عنوان «شهر مينا» ميتواند اين شهر را به مقصدي براي طالبان اين هنر و خريداران آثار دست صائبين تبديل كند. رونقي وراي نفت، شكلگيري اقتصادي برپايه هنر و گردشگري. بايد منتظر شد و ديد اهوازيها اين ويژگي ديرينه شهر و ديار خود را تا چه اندازه تبليغ و اطلاعرساني ميكنند و براي بسط و گسترش آن چه ابتكاراتي به خرج ميدهند.