در باب حضور زنان در ورزشگاهها
كامل حسيني
هر اتفاقي با سيماي نو در جامعه ممكن است از بسياري لحاظ سوژهاي براي واگرايي جريانهاي فكري در يك جامعه باشد. از سوي ديگر در برخي بزنگاهها همين سوژهاي كه احتمال واگرايي در قبال آن هنوز وجود داشت با درايت و مداراي حكيمانه ميتواند در مراحل بعدي با قدرت جذابيت و اقناعي خود، همگرايي را به دنبال خود بياورد. از طرفي ديگر تلاش همگي در راستاي اصلاح وضعيت جامعه و حركت رو به آيندهاي اميدواركننده معمولا همياري و همدلي را در اخلاق سياسي ميطلبد. در واقع، حضور زنان ايراني براي اولين بار در ورزشگاه را هم ميتوان از چشماندازهاي مختلفي نگريست. البته فرض ما در اين نوشتار بر تاييد شرع انور بر عدم اشكال شرعي حضور زنان در ورزشگاهها است. يكي از اين چشماندازها حضور زنان در ورزشگاهها است كه ناشي از مساله اختلاف برخي جريانهاي فكري و سياسي است؛ شايد اينكه مثلا برخي از طيفهاي فكري اصولا شرايط فعلي فرهنگي و اجتماعي براي حضور زنان در ورزشگاهها را در حد مطلوب نميبينند گروهي ديگر از قضا در عين آگاهي از چنين استدلالي اما حضور زنان را امري بلااشكال ببينند زيرا شايد به هدايت و اصلاح اين «حضور» باور دارند نه منع هميشگي آن. در هر حال واقعيت اكنون اين است كه زنان در ورزشگاهها براي يك دوره هم كه شده است حضور يافتند و در ظاهر امر مشكلي حاد كه دال بر آسيبزا بودن آن هم پيش نيامده است كه اگر چه نمونهگيري از طريق يكبار به عنوان شاهد بر مثبت بودن حضور زنان نيست اما در هر حال ميتواند به عنوان موردي اميدواركننده تلقي شود. بايد توجه داشت كه اتخاذ هر گونه تصميمي غير كارشناسانه و سليقهاي در مورد حضور زنان در ورزشگاهها پرهيز شود. به عبارت ديگر و بهتر بايد گفت كه آنچه در اين برهه از زمان نيازمند آن هستيم درعدم اختلاف فكري و جناحي بر سر هر آنچه به اين مساله مربوط ميشود همياري و همدلي در تلاش جدي براي هدايت (به جاي منع) اين جريان تازه شكل گرفته از طريق يك واكنش منطقي و تدبير جامعهشناختي است. بايد حداكثر تلاش كرد تا از رويكردي واقعبينانه و دورانديشانه به اين گونه پديدههاي اجتماع غافل نشويم. بنابراين از طريق نشستهاي تخصصي، برنامههاي مختلف صدا و سيما و ديگر رسانهها ميتوان زواياي مختلف روانشناختي و جامعهشناختي اين پديده را مورد واكاوي قرار داد و گامهايي در راستاي بالابردن فرهنگ حضور زنان در ورزشگاه برداشت. بديهي است كه بررسي دقيق اين گونه موارد و موارد ديگر كه در آينده ممكن است ديده شود ما را ياري ميكند كه در تثبيت و ادامه اين رفتار و عملكرد زيبا و اخلاقي زنان به دورههاي بعد و حتي تسري اين گونه اخلاق حسنه به رفتار برخي از مرداني كه در ورزشگاهها حضور هميشگي دارند و هرازچندگاهي به شكستن صندلي و ساير رفتارهاي غيراخلاقي دست ميزنند. نمونهاي ديگر كه بسيار حائز اهميت است و شايد به جرات ميتوان گفت يكي از استدلالهاي مخالفان است همان مساله درشتگويي و ناسزاهايي است كه مردان به زبان ميآورند. در پايان باز هم بايد بر اين حقيقت تاكيد كرد كه حل اين معضل و هدايت آن ميتواند به نفع نهتنها جناحهاي فكري بلكه به نفع جامعه ايراني تمام شود و سرانجام كسب اين موفقيت اجتماعي نه در مصادره يك جبهه فكري بلكه متعلق به همياري همه و حتي ملت ايران خواهد بود.