البغدادي يا بنلادن: مرگ كداميك مهمتر بود؟
حسن حسن
ترجمه: هديه عابدي
ابوبكر البغدادي، رهبر گروهك تروريستي داعش ابتداي اين هفته در شمال غرب سوريه در عمليات نيروهاي امريكايي كشته شد. دونالد ترامپ، رييسجمهور امريكا پس از اعلام مرگ وي فرصت را غنيمت شمرد و كار خود را بزرگتر از كار اوباما خواند. او گفت: مرگ البغدادي مهمتر از مرگ اسامه بنلادن بود. ابوبكر البغدادي مهمترين و خبيثترين رهبر تروريستي در تاريخ جهان بود. ترامپ اضافه كرد: بنلادن تروريست بزرگي بود اما البغدادي كسي بود كه به زعم خودش، يك كشور و يك خلافت را ساخته بود و سعي داشت دوباره اين كار را تكرار كند. دونالد ترامپ ممكن است نتواند گروه جبهه النصره را از هيات تحرير الشام تشخيص دهد اما در اين مورد آنقدرها هم اشتباه نميكند. كشته شدن البغدادي ميتواند بسيار مهمتر از مرگ بنلادن در سال 2011 باشد به شرط اينكه امريكا در مواجهه با ماههاي حساس پيش رو با دقت عمل كند. اين موضوع شايد براي برخي امريكاييها تعجبآور باشد زيرا با وجود همه آشوبهايي كه داعش در ايالات متحده ايجاد كرده است، خود البغدادي هيچگاه نتوانست به بدنامي رهبر القاعده (بنلادن) برسد. با اين حال حتي اگر نام البغدادي به گوش تعداد كمي از مردم امريكا رسيده باشد، اما مسلما او در زمان مرگ خود نسبت به زماني كه بنلادن كشته شد، در تروريسم جهاني شخصيت مهمتري محسوب ميشد. بنلادن هنگام مرگ خود، از واقعيت ذهني پيروانش بسيار دور شده بود. بنلادن در پناهگاه خود در ايبتآباد پاكستان مخفي شده و از تحولاتي كه در آن زمان به سرعت در جهان عرب اتفاق ميافتاد بياطلاع بود؛ تغييراتي كه ضربه سنگيني به القاعده تحميل كرد. در مقابل، به گفته زندانيان داعشي، البغدادي براي احياي خلافت خود هنوز از نزديك داعش را رهبري ميكرد. ابوبكر البغدادي در طول نه سال رهبري خود، پس از آنكه از قبايل محلي عراق با حمايت نيروهاي نظامي امريكايي شكست خورد، توانست گروه خود را دوباره از نو بسازد. زماني كه رهبري مركزي گروهك القاعده به دليل فراگير شدن موج دموكراسيخواهي در منطقه، به هم ريخته بود، البغدادي سريعا حركت بعدي خود را انجام داد تا بيشترين نفع را از قيام 2011 كشورهاي عربي برده و قلمرو خود را از عراق تا سوريه گسترش دهد. سه سال بعد او به صورت نمادين در مسجد جامع نوري موصل بالاي منبر رفت تا خود را خليفه مسلمين اعلام كند؛ خليفهاي كه بر يك سوم از عراق و تقريبا نيمي از سوريه حكومت ميكرد. پس از مرگ بنلادن، البغدادي مهمترين عامل احياي تفكر تكفيري در جهان بود. به گفته باراك اوباما، رييسجمهور سابق امريكا اگر البغدادي نبود، احتمالا القاعده «مسير شكست» را ادامه ميداد. پس از اتفاقات 2011 القاعده بازگشت دوباره خود را مديون پيشروي البغدادي در سوريه بود. اين كشور جايي بود كه او زيرشاخه جبهه النصره را در آن پايهگذاري كرد. گروهك تروريستي جبهه النصره پس از آغاز جنگ سوريه در سال 2011 به وجود آمد و بر سر اختلاف با البغدادي از داعش جدا شده و در عوض با گروهك القاعده متحد شد. پس از مرگ اسامه بنلادن، القاعده و گروههاي تحت نفوذ آن تقريبا همه تمركز خود را روي جنگهاي داخلي گذاشتند و «جهاد» جهاني را رها كردند. از آن زمان تاكنون، نام تروريسم بينالمللي، خصوصا در غرب، با داعش گره خورده است. به همين دليل است كه سرنوشت گروه البغدادي و بهطور كلي تروريسم بينالمللي، تا حد زيادي به اين بستگي دارد كه امريكا از فرصت تاريخي مرگ او استفاده كرده و كار اين گروه را تمام كند. كنار آمدن راحت داعش با مرگ رهبر اصلي خود، آنقدرها هم كه شايعه شده كار آساني نبوده است. مرگ البغدادي تقريبا هفت ماه پس از نابودي خلافتي كه ساخته بود زمان بسيار بدي اتفاق افتاد. داعش هنوز درگير بازسازي ويرانههاي خلافت و مرگ بسياري از رهبران ارشد خود است. اين گروه جايي ميان يك «شبهكشور» يا يك گروه شورشي زيرزميني گير افتاده و همين موضوع باعث تضعيف آن شده است. نظارت البغدادي در تغيير حالت داعش از يك حكومت به يك سازمان زيرزميني موثر، بسيار حياتي بود. فرماندهان دستگير شده در اعترافات خود به نظاميان عراقي و كرد اعلام كردهاند البغدادي در امور روزمره و نشستهايي كه با سران كشورهاي مختلف برگزار ميشد، شخصا حضور داشت. با وجود فروپاشي پر سر و صداي خلافت البغدادي، داعش تحت نظارت او قادر بود كنترل طيف گستردهاي از گروههاي وابسته را از افغانستان تا نيجريه در دست داشته باشد. او همچنين اجازه نداد كه اختلافات ايدئولوژيك داخلي از كنترل او خارج شوند. رهبري اين گروه تروريستي و پايدار نگاه داشتن آن بدون حضور البغدادي كار سادهاي نخواهد بود. اما حقيقت اين است كه داعش مدت زيادي است كه خود را براي پيشروي بدون رهبر آماده كرده است. اين گروه در تاريخ كوتاه خود دو مرتبه شاهد مرگ رهبر خود بوده است. داعش نه تنها از اين پستيها و بلنديها جان سالم به در برد بلكه از اين اشتباهات درس گرفت و كاري كرد رهبرانش بيشتر در سايه باشند تا تاثير مخرب مرگ آنها كمتر شود. داعش كاملا آماده اين احتمال بود كه روزي ممكن است البغدادي كشته شود. اكنون فشار عليه داعش، كار اين گروه را تمام نميكند، ايدئولوژي سختگيرانه و تندروي آنها در بحبوحه درگيريها و خودكامگي حاكمين منطقه طرفداران زيادي دارد اما اين فشارها ممكن است همانطوركه باعث تحول القاعده پس از 11 سپتامبر شد اين گروه را نيز متحول كند تا آنها نيز تمركز خود را بر جنگهاي داخلي گذاشته و در نتيجه ضعيفتر شوند. از زماني كه داعش سرزمينهاي خود را در سوريه و عراق از دست داد بيش از آنكه براي حملات تروريستي در غرب برنامهريزي كند، تمركز خود را بر اتحاد با گروههاي وابسته منطقهاي گذاشت. اگر بر فشار عليه اين گروه اصرار كنيم ممكن است اين روند ادامه پيدا كند. روي كار آمدن يك جايگزين براي البغدادي غير قابل تصور است. برخي اعضاي داعش پس از مرگ البغدادي روحيهشان را از دست دادهاند اما بيشتر آنها جان تازهاي براي انتقام گرفتهاند. با توجه به اتفاقات گذشته داعش ميتواند حملات گستردهاي را ترتيب دهد تا خود را دوباره بازسازي كرده و تحت نظارت رهبر جديد همبستگي خود را به دست بياورد. بايد از احياي دوباره اين فعاليتها جلوگيري شود، آينده اين گروه تروريستي به اين بستگي دارد كه در اين برهه حساس چه اتفاقي ميافتد.
منبع: نيويورك تايمز