آمدنيوز بهار يا سراب مخالفان؟
حامد آئينهوند
در پي بازداشت روحالله زم، موسس كانال خبري آمدنيوز كه طي سالهاي اخير و بهويژه پس از ناآراميهاي گسترده ديماه 96 نقش تاثيرگذاري در انعكاس، جهتدهي و هدايت تظاهرات مخالفان و اشتعالبخشي به نارضايتيهاي بحق مردم از برخي شرايط و فسادهاي موجود در كشور داشت، گمانههاي مختلفي درباره شيوه بازداشت، منشا اطلاعات و اخبار و روابط ايشان با داخل و خارج از كشور در رسانهها بازتاب يافته است كه البته موضوع اين نوشته نيست و بنده هم درصدد نفي يا تاييد هيچيك از نظرهاي موجود نيستم، چون علاوه بر آنكه نيازمند اطلاعات محرمانه است در برابر آنچه در ادامه به آن ميپردازم مسالهاي فرعي و حاشيهاي است. به نظر ميرسد پرسش اصلي اين است كه كدام شرايط سبب شكلگيري آمدنيوز شد و به آن كمك كرد ظرف زمان كوتاهي به مخاطبان زيادي برسد و رقباي داخلي و خارجي خود را در فرآيند اطلاعرساني با برخي اقدامات ضدرسانهاي خلع سلاح كرده و شرايطي ايجاد كند تا آنان با اين موضوع منفعلانه برخورد كنند. پيگيري ريشههاي اين انفعال و آسيبشناسي روند «آغاز و فرجام» آمدنيوز دربرگيرنده درسهاي توأماني براي منتقدان، مخالفان و حاميان جمهوري اسلامي است. پيشاپيش يادآوري ميكنم در صورت استمرار شرايط فعلي با مختصاتي كه اشاره خواهد شد امكان شكلگيري آمدنيوزها در آينده قطعي خواهد بود.
1- وضعيت سياسي ايران پس از برگزاري انتخابات پرمناقشه سال 88 و حوادثي كه پس از آن رخ داد با وجود گذشت يك دهه از آن طبيعي و عادي نشده و زخمهاي ناشي از آن التيام نيافته است. آن پرونده كماكان در افكار عمومي گشوده باقي مانده است. از سوي ديگر پيشي گرفتن مخاطبان شبكههاي فارسيزبان با محوريت خبري و سياسي بر شبكههايي كه خوراكهاي سرگرمكننده توليد ميكنند، نشان ميدهد عطش جامعه نسبت به كسب اخبار و اطلاعات افزايش پيدا كرده و چون رسانههاي داخل كشور قادر به رفع اين تشنگي
به دليل محدوديتهايي نبودند «زم» با سوءاستفاده از اين وضعيت در عملكردي بيشتر متباين تا همراستا با اصول حرفهاي رسانهاي به اين نياز غريزي شهروندان بهويژه در مواقع بحران، پاسخي كه دوست داشت، ميداد.
2- رسانههاي فارسيزبان خارج از كشور كه در زاويه آنها با نظام ترديدي نيست و بنده به عنوان روزنامهنگاري متعهد به اصول حرفهاي تيم خبري آنها را بسيار حرفهايتر از «آمدنيوز» ميدانم بر اين باورم آنان با علم به اينكه بسياري از اخبار اين كانال تلگرامي شبههناك، نيمهراست يا دروغ است به خاطر آنكه در مظان اتهام طرفداري از جمهوري اسلامي قرار نگيرند از نقد اين كانال خبري دستكم به شكل آشكار تا پيش از عيان شدن گافهاي عجيب آن تا اين اواخر خودداري كردند و اين ذبح نادرست حقيقت به پاي سياست بود.
3- واقعيت آن است كه آمدنيوز با سوار شدن بر موج اجتماعي و جوانان خسته و افسرده از عملكردهاي ناصواب بسياري اصلاحطلبان منفعتطلب و رسوخ فساد در بدنه سيستم كه رسانههاي رسمي هم بخشي از اخبار آن را منعكس ميكردند بر عدم امكان اصلاح در ساختار سياسي - اقتصادي كشور تاكيد ميكرد و اصلاحطلبان و اصولگرايان هيچكدام نتوانستند بر ادلههاي اصلاحناپذيري، دلايلي كه مورد توجه و اقبال نسل جوان واقع شود اقامه كنند و اين خود تقويتكننده و موجب افزايش هواداران اين كانال تلگرامي در موارد متعددي
دروغپرداز بود.
4- بيترديد امكان رانت اطلاعاتي و نزديكي به كانونهاي قدرت شاخص باورپذيري اخبار كانال منتسب به او را بالا برده بود و اين مسالهاي قابل انكار نيست.
5- آمدنيوز در ديماه 96 با خروج از پوسته يكشبه رسانه افشاگر به شبهرسانهاي جنبشي بر جمع مخاطبان خود افزود و فيلتر تلگرام پاس گلي بود به مديران اين شبهرسانه تا قدرت خود را عامل مسدود شدن اين شبكه اجتماعي عنوان كنند و اين اقدام سازنده حقانيت كاذبي براي آنها بود. اگر از دريچه هزينه - فايده نگاه كنيم هزينه اين تصميم بيش از منافعي بود كه احتمالا از اين ناحيه متوجه
نظام شد.
از سوي ديگر سكوت فعالان سياسي مخالف نظام در برابر اخبار كذب و دستكم مشكوك در آمدنيوز و عدم توجه به نصايح مشفقانه حاميان جمهوري اسلامي در كسوت دشمناني دانا براي آنها باعث شد دوست ناداني چون زم آينده سياسيشان را
در معرض پرسش، چالش و مخاطره قرار دهد و شايد زمين بزند.
بنده به عنوان روزنامهنگاري منتقد كه هماكنون دوران محكوميت خود را در زندان سپري ميكند بر اين باورم كه آمدنيوز ميتوانست به جاي «سراب»، «بهار» رسانهاي مخالفان نظام باشد اگر خشم و كينه را جايگزين جوانمردي كرده، به جاي دميدن در شور سياسي، بالا بردن شعور سياسي مردم را وجهه همت خود قرار داده بود، هدف برايش توجيهگر وسيله نميشد و مصالح آتي را به پاي منافع آني قرباني نميكرد. اين اشتباهات فاحش اما هيچ تاثيري در تلاش من و دوستان بيشمارم در رهپويي راه درست براي بهبود شرايط كشور عزيزمان ايران نخواهد داشت. همانگونه كه از نوشتههاي قابل دسترس من پيداست محكوم كردن اين و آن را بخش كوچكي از فعاليت سياسي ميدانم، بخش اعظم و مهم سياستورزي ارائه تحليل از شرايط موجود و سپس تجميع نيرو براي مقابله با آنچه مذموم است.
دانشآموخته دكتراي روابط بينالملل