وزير مستعفي راه و شهرسازي
مشكلات دولت روحاني را تحليل كرد
دولتِ بدون نظريه
عباس آخوندي، وزير مستعفي راه و شهرسازي كابينه دولت دوازدهم بود كه مهر ماه 97 بالاخره متن استعفاي او منتشر و با دولت و وزارتخانه تحت امرش خداحافظي كرد. واضح بود كه دليل رفتن آخوندي از وزارت راه و شهرسازي،
اختلاف نظر با رييس دولت است؛ مسالهاي كه او پس از پايان دوران كارياش از گفتن آن ابايي ندارد و در اغلب گفتوگوهايي كه پس از پايان وزارت انجام داده نيز مشهود است. او در آخرين مصاحبهاش با پايگاه خبري «عصر ايران» يكي از مهمترين نقدهايي كه به دولت وارد است را بازگو كرده و آن «بدون نظريه بودن» دولت حسن روحاني است. به اين معنا كه گاهي در اقتصاد راهنماي چپ ميزند اما شعار راست ميدهد يا شايد فارغ از اقتصاد در حوزههاي سياسي يا فرهنگي نيز خطمشي مشخصي ندارد. عباس آخوندي در آغاز مصاحبه به اين نكته اشاره كرده اما او ابتدا از برجام گفته و معتقد است كه «برجام هنوز هم يكي از بهترين اسناد سياسي است كه در تاريخ ايران و به خصوص بعد از انقلاب، تدوين شده است هر چند قابل نقد است اما اين به عنوان يك سند مرجع در عالم سياست ايران ثبت شده است.» اما او اين پرسش را مطرح كرده كه «آيا فراتر از اين {برجام} دولت در قالب يك كليت نسبت به ساير حوزهها داراي نظريه و حتي بعد از برجام براي حل مسائل سياسي، اقتصادي و اجتماعي ايران داراي نظريه بود؟» آخوندي همچنين باور دارد كه به جز اينكه دولت فاقد نظريه مشخص است، رويكرد نظامي و امنيتي از سوي دولت مورد پذيرش قرار گرفته است. آخوندي در تشريح يكي ديگر از ضعفهاي دولت مستقر توضيح داد: «كساني كه [دولت] رويكردشان، رويكرد نظامي و امنيتي در برابر رويكرد سياسي و اجتماعي به مسالههاي ايران است. اين نكته بسيار مهمي است. دولت پس از آنكه اين منطق را پذيرفت در تمام حوزههاي اقتصاد، سياسي، اجتماعي و فرهنگي سرمايههايي كه انباشته بود را از دست داد.»
حرفهاي عجيب و غريب هزينهساز
وزير سابق راه و شهرسازي در بخش ديگري از اين گفتوگو به مخالفتها با پيوستن به كنوانسيون بينالمللي FATF و البته عدم تصويب دو لايحه باقي مانده از لوايح چهارگانه اين كنوانسيون پرداخت. او اين پرسش را مطرح كرد:«شما تصور كنيد كه هيچ اختلافي با هيچ جايي وجود ندارد. نه منازعهاي وجود دارد نه تحريمي هست؛ آيا اساسا ميشود بدون پيوستن به كنوانسيونهاي بينالمللي FATF تجارت خارجي داشت؟ وقتي كه جز 6 كشور جهان، همه كشورها، تمام طرفهاي تجاري احتمالي به FATF پيوستهاند اساسا شما امكان مبادله مالي روان نخواهي داشت. من تعجب ميكنم اين حضراتي كه ميآيند و ميگويند اين FATF هيچ تاثيري ندارد و از اين حرفهاي عجيب و غريب ميزنند و آخرش هم اين هزينهها را براي ملت و مردم ايجاد ميكنند.» با اين حال او بعد از تاختن به مخالفان FATF باز هم نقدي را به دولت وارد دانسته و تكرار كرده:«اين از آن بحثهايي است كه ميگويم، دولت داراي نظريه نبود. اگر دولت نظريه داشت بايد در سال 93-92 مساله FATF را حل و فصل ميكرد. از نظر من، مذاكرات FATF همزمان با مذاكرات برجام بايد انجام ميشد و چه بسا حتي بايد توافقهاي FATF قبل از برجام امضا ميشد.»
تلويزيون چه آشي براي وزرا ميپزد؟
آخوندي معتقد است «وقتي كه شما دولت مستقر هستيد، نميتوانيد با تلويزيون رسمي نظام قهر كنيد.» او در بخشي از مصاحبه از دوران وزارتش گفته كه همچون باقي وزرا به صورت مدام درگير «رسانه ملي» بوده و در همين راستا روايت كرده است:«من آن زمان كه وزير بودم، ميگفتم وزرا در ايران تا حدي بايد به فكر پروژهها، كارها و مسائل وزارتخانهشان باشند و بيشتر ببينند كه تلويزيون چه آشي براي آنها پخته است. چون وقتي يك وزيري كه هزار تا بدبختي دارد يعني شما تصور كنيد، وزارت راه و شهرسازي 13 تا ماموريت ميخواست انجام دهد از هوا و دريا و زمين و ريل و هواشناسي و مسكن و شهرسازي و زمين شهري گرفته تا چندين ماموريت ديگر. آدم نميدانست كه آخر كار بايد مسائل اينها را حل و فصل كند يا ببيند امشب تلويزيون چه آشي برايش پخته و چه فضايي را فراهم كرده است. اگر شما همه ذهنت نگران آن فضاسازياي كه رسانه ملي عليه شما ميكند، باشد عملا وقتت تقسيم ميشود بين آن و رسيدگي به مابقي مسائل. اصلا ذهنت از كارايي، خلاقيت و حل مسائل وزارتخانهات هم باقي ميماند.»
به جريان سوم اعتقاد ندارم
بخش ديگري از اين گفتوگو به مسائل جريانشناسي سياسي پرداخته شده است. آخوندي در اين بخش تاكيد دارد كه اساسا به جريان سوم اعتقاد ندارد. او در ادامه توضيح داده كه «من هميشه هم گفتهام، كساني كه ميگويند «اصلاحطلب، اصولگرا، ديگه تمومه ماجرا» و حرفهايي از اين دست، اينها ماجراي خودشان تمام است، اينها در هر صورت نميگويم خوب هستند يا بد هستند، من راجع به خوبي و بدي صحبت نميكنم، من ميگويم اصولگرا يك جريان سياسي ريشهدار در اين كشور است. مگر دستمال يكبار مصرف است كه بگوييم از فردا اصولگرا به درد نميخورد. اصلاحطلب نتيجه يك فرآيند تاريخي نوگرايي است و تبديل شده به يك جريان اصلاحطلبي. اين صد و خردهاي سال پشتش تاريخ است. مگر اين هم دستمال
يكبار مصرف است كه بيندازيم دور. اينها بخشي از تاريخ ايران هستند. خوب يا بد، واقعيت خارجي همين اينها هستند.» او همچنين معتقد است كه «قطعا اگر اصلاحطلبان نبودند، روحاني رييسجمهوري نبود» و اينكه روحاني نقش آنها را ناديده گرفت و كابينهاي با حداقل اصلاحطلبان تشكيل داد، مشكلاتي ايجاد كرد از جمله اينكه «هر كسي اگر با بدنهاي كه از آن پشتيباني كرده، ارتباط منطقي نداشته باشد، اولين كسي كه جا ميماند، خودش است.» او همچنين بزرگترين مشكل دولت دوم را اين ميداند كه «رقيب توانست منطق خودش را تحميل كند و دولت دوازدهم مرعوب منطق رقيب شد.»