پشتپرده نفت سوريه
انگيزه دوم مجموعه حكومت امريكا از اين اقدام اين است كه علاقهاي ندارد رقباي جهاني و قدرتهاي غيرمتحد، دسترسي به منابع انرژي داشته باشند. اين انگيزه ميتواند تا حدودي با عنوان اعلاني اين سياست منطبق باشد. واشنگتن از يك سو علاقهمند است كه دسترسي دولت سوريه را به منابع درآمدي قطع كند و از سوي ديگر حاكميت بر منابع ثروت در سوريه را به عنوان يك اهرم فشار در مذاكرات در برابر سوريه، روسيه و حتي تركيه و ديگر بازيگران در بحران سوريه استفاده كنند. تسلط بر اين منابع نفتي ميتواند براي استمرار حضور و نفوذ امريكا در مسائل سوريه تعيينكننده باشد. انگيزه سوم امريكاييها اين است كه بتوانند بهانهاي براي باقي ماندن در حومه ديرالزور پيدا كنند. نبايد فراموش كرد كه منابع نفتي سوريه در شرق اين كشور و مشرف بر منطقه ابوكمال در مرز عراق و سوريه واقع شده است. امريكا همواره نسبت به ايجاد يك شاهراه زميني ميان عراق و سوريه و بهرهبرداري ايران از اين مسير براي كمك به متحدانش، اظهار نگراني كرده است. به همين دليل از همان روز اولي كه عقبنشيني نظاميان امريكايي از خاك سوريه اعلام شد، مقامهاي نظامي امريكا تاكيد كردند كه نظاميان حاضر در پايگاه تنف در جنوب شرقي سوريه، نزديك به مرز عراق و اردن، از اين پايگاه عقبنشيني نميكنند. حضور نظاميان امريكايي در شرق فرات و ديرالزور براي تامين لجستيك و امنيتي پايگاه تنف ضروري به نظر ميرسد. در نتيجه نظاميان امريكايي از هر بهانهاي براي باقي ماندن در اين منطقه استفاده ميكنند. هر يك از اين سه انگيزه به صورت جداگانه يا همزمان ميتواند عاملي براي توجيه تصميم اخير ترامپ براي استمرار حضور بخشي از نظاميان امريكا در سوريه به بهانه حفاظت از منابع نفتي باشد. اما واقعيت اين است كه فارغ از چنين انگيزههايي كه ممكن است مورد توجه سياستگذاران كلان امريكايي باشد، تصميمات شخصي ترامپ را نميتوان آنچنان درست مطابق بر استراتژيهاي كلان و بلندمدت امريكا تصور كرد. همانگونه كه تصميم ترامپ براي عقبنشيني از سوريه را نميتوان براساس يك برنامه كلان كارشناسي شده و مورد حمايت دستگاههاي اجرايي، نظامي، مقننه و حتي حزب جمهوريخواه دانست، اعلام تصميم باقي ماندن براي حفاظت از ميادين نفتي را هم ميتوان يك ادعا دانست كه با اهداف تبليغاتي براي قانع كردن افكار عمومي بيان شده است. تصميمهاي ترامپ را معمولا نميتوان براساس يك راهبرد منطقي و حسابشده ارزيابي كرد. در سه سال گذشته بارها ديده شده است كه تصميمهاي ترامپ چند روز بعد از اعلام، كاملا تغيير كردهاند. اخيرا شاهد بوديم كه بعد از اعلام رسمي رييس دفتر ترامپ مبني بر ميزباني زمين گلف تحت مالكيت ترامپ از اجلاس سال آينده سران گروه 7، اين تصميم بعد از اعتراضها پس گرفته شد و شخص ترامپ از آن عقبنشيني كرد. اين اتفاق نشان داد كه بدون طي رويههاي مشخص، فقط براساس تصميم خلقالساعه شخص رييسجمهور، اين مكان براي يك رويداد بينالمللي معين شده است كه به سرعت مجبور به عقبنشيني از آن شد. تاكنون تعداد زيادي از سياستمداراني كه از دولت ترامپ كنارهگيري كردهاند، از جمله وزراي خارجه و دفاع پيشين او، ركس تيلرسون و جيمز متيس، نسبت به نحوه تصميمگيري ترامپ در مسائل مهم و راهبردي، بدون مشورت، با اهداف تبليغاتي و كاملا شخصي است. اين رويكرد ترامپ باعث شده است كه چه در امريكا و چه در ديگر نقاط جهان، نسبت به انگيزههاي دولت امريكا از سياستهايش سردرگمي ايجاد شود. مشخص نيست وقتي تصميمي از سوي كاخ سفيد اعلام ميشود، يك رويكرد راهبردي و سياست دايمي امريكاست يا تصميم شخصي رييسجمهور بر مبناي احساسات لحظهاي و اهداف تبليغاتي فورياش. در مورد سوريه، امريكا به لحاظ راهبردي، اهداف و انگيزههاي مشخصي دارد. امريكا علاقهمند نيست مادامي كه اهدافش محقق نشده است، بحران در سوريه پايان يابد. ثبات و بازسازي در سوريه، نيازمند صلح، امنيت و حاكميت ملي است. بازگشت حاكميت ملي سوريه نيز وابسته به پذيرش حكومت اين كشور در جامعه جهاني و به تبع آن در جامعه عربي و در ميان همسايگانش است. مادامي كه صلح و امنيت در سوريه برقرار نشود، طبيعتا امكان بازسازي در اين كشور فراهم نميشود. بدون يك توافق بينالمللي، امكان بازگشت صلح و امنيت به سوريه وجود ندارد و امريكاييها به خوبي از اين موضوع آگاه هستند. امريكا چه در سوريه حضور گستردهاي داشته باشد و چه تعداد كمي از نيروهاي امريكايي در سوريه باشند، اين كشور به عنوان يك قدرت بينالمللي ميتواند تعيين كند كه صلح و امنيت در سوريه برقرار شود يا نه. در نتيجه تصرف منابع نفتي سوريه، چندان تاثيري بر بازسازي اين كشور نخواهد داشت چرا كه حتي اگر دولت سوريه هم بر اين منابع تسلط داشته باشد، مادامي كه جامعه بينالمللي حاضر به سرمايهگذاري و معامله با اين حكومت نباشد، چيز چنداني عايد سوريه نخواهد شد. با همه اين تفاصيل، به نظر نميرسد كه رييسجمهور امريكا از اعلام اين تصميمهاي متناقض و عجيب، اهداف بلندمدتي را دنبال ميكند همچنين نميتواند خيلي روي اين تصميم تكيه كند و ممكن است به سرعت تصميم ديگري اعلام شود و ترامپ چيز ديگري در مورد سوريه اعلام كند. اصليترين هدف ترامپ در شرايط كنوني اين است كه از بحران استيضاح عبور كند و بتواند براي دور دوم به رياستجمهوري انتخاب شود. فعلا به نظر نميرسد كه امريكا سياستهاي درازمدتي را در سوريه دنبال كند.