ورزشگاه تبريز در مه
بازي غيرورزشي در حاشيه ورزش
جمعه شب در ورزشگاه يادگار امام تبريز، در حاشيه بازي زيبايي كه در جريان بود يك بازي غيرورزشي هم راه افتاد و عده قليلي از هوادارنماهاي حاضر در ورزشگاه، با سوءاستفاده از عشق هواداران تراكتور به تيم و شهرشان سعي داشتند تا با صداي بلند عقايد تفرقهافكنانهشان را فرياد بزنند كه البته در اين امر توفيق چنداني هم نصيبشان نشد. فيلمها و تصاويري كه در شبكههاي اجتماعي دست به دست ميچرخد، نشان ميدهد كه تا چه اندازه تعداد شعاردهندهها كم است، اما تيترهاي فريبندهاي كه براي ويديوهايشان انتخاب ميكنند به برخي بينندگان اين حس را القا كرده كه گويا افراد زيادي با اين اقدامات مذموم همراهي كردهاند. در اين راستا، نظر چند كارشناس طرح حوزههاي مرتبط با اين اتفاق را جويا شديم.
در ارتش ايران وفادارترين ژنرالها آذربايجانياند
پيروز مجتهدزاده، استاد جغرافياي سياسي در اين مورد به «اعتماد» گفت: «اين اتفاق، پديده تازهاي نيست. چند سالي است كه موج جداييسازي انسانها از يكديگر راه افتاده. منظورم جداييطلبي فرهنگي است، نه سرزميني. از نظر من بايد جلوي برخي سياستمداران داخلي را كه اين ايدهها را تبليغ ميكنند، بگيريم. بايد بحث علمي مربوط به جداييخواهي قومي و زباني را به صورت سازمانيافته مطرح كرد و از دانشگاهيها و افراد صاحب نظر كمك خواست. در مواردي خاص، چند سالي است كه افرادي معدود به طور سازمانيافته عمل ميكنند و بايد شناسايي كنيم كه اين سازماندهي از كجا شكل ميگيرد و اين تحركات توسط چه كساني انجام ميشود. زماني كه شعارهاي تند ميدهند، قلب فرهنگي كشور را مدنظر قرار دادهاند. براي حل اين موضوع اول از همه بايد تحركات داخلي را متوقف كنيم. ممكن است اين افراد ارتباطاتي با خارج از كشور داشته باشند كه بايد به صورت جدي اين موضوع را پيگيري كرد. افرادي كه چنين شعارهايي سر ميدهند، قطعا در اكثريت نيستند و اقليت كوچكي هستند. ايراندوستي همواره در آذربايجان ريشه داشته و هنوز هم به همين ترتيب است. در ارتش جمهوري اسلامي، وفادارترين ژنرالها، تركهاي آذربايجاني هستند. اين ايدئولوژي در حال تبليغ است و بايد هر چه سريعتر جلوي آن به اشكال مختلف گرفته شود.»
شعارهاي قومي بايد ممنوع شوند
عباس عبدي، تحليلگر مسائل سياسي در اين باره گفت: «متاسفانه در تمام اين اتفاقات، حكومت، دولت و نمايندگان مجلس از سال ۸۵ تاكنون به نحوي اثرگذار بودهاند و مسوول هستند. فدراسيون فوتبال هم در اين زمينه در حد صفر است. بايد مقررات شديد عليه هرگونه شعارهاي قومي و نژادي، وضع و اجرا كرد.» شعارهاي قومي در فوتبال ايران از سال 1388 شدت گرفت و در يك دهه گذشته، كم و بيش به شكلي مستمر به گوش رسيده است.
اپوزيسيون به دنبال استفاده از فوتبال است
رضا شجيع، دكتراي مديريت ورزش و پژوهشگر جامعهشناسي ورزش در اين خصوص گفت: «يكي از دلايلي كه به اين اتفاقات دامن ميزند ترويج فراگير گفتمان بياعتمادي است كه اين گفتمان در كوران مسابقات اينچنيني تقويت ميشود. البته ردپاي اين گفتمان را ميتوان در حوزه و فضاي عمومي جامعه هم جستوجو كرد و گزاره «خشونت ورزشگاه، ويترين خشونت موجود در جامعه است» از همين گفتمان مشترك ناشي ميشود. كافي است به گزارههاي كساني كه از خشونتهاي كلامي خود دفاع ميكنند، توجه كرد؛ آنها بر اين باورند كه نتايج در جايي خارج از ميدان رقم ميخورد يا اينكه اشتباهات داوري عمدي و جريانهاي خاصي را دنبال ميكند يا در سطحي كلانتر جرياني به دنبال آن است كه فلان تيم قهرمان شود يا بهمان تيم قهرمان نشود. اين وضعيت بسيار نگرانكننده است و متاسفانه مديران، مربيان و حتي رسانههاي رسمي منتسب به باشگاهها، خود به اين گفتمان دامن زده و آن را تقويت ميكنند. بنابراين بروز خشونت در چنين جوي طبيعي است و اتفاقا اگر رخ ندهد بايد تعجب كرد. در اينكه مخالفان نظام به دنبال استفاده از فضاي رسانهاي شده فوتبال و جو تودهاي آن براي رساندن پيام خود هستند، شك نكنيد؛ موضوع اين است كه سياسي شدن فوتبال يا فوتبالي شدن سياست در كشور ما به نقطهاي رسيده كه برخوردهاي موقتي نتوانسته مشكلي را حل كند و در هر دوره شاهد تكرار اين نوع رفتارها در برخي هواداران هستيم. اين نشان ميدهد كه ما در حوزه مديريت هواداري و همچنين حوزه برخورد با تخلفات انضباطي هواداران، همچنان دچار مشكل هستيم و نتوانستهايم هزينه رفتارهاي ناهنجار را بالا ببريم. بنابراين خروجي مديريت ما در حوزه هواداري به جايي رسيده كه شاهد شعارهاي هنجارشكن از روي سكوها هستيم. در اين زمينه ضروري است برخورد جدي از سوي فدراسيون انجام شود و البته برخورد مبتني بر شناخت دقيق هوادار و جريانشناسي رفتار هواداري، نه برخوردهاي موقتي كه گرهاي از گرههاي فوتبال ما باز نميكند.» بايد ديد واكنش فدراسيون فوتبال با اين اتفاقات چيست؛ كساني كه فوتبال ايران را پيگيري ميكنند، باخبرند كه اين عده اندك اولين بار نيست كه چنين شعارهايي سر ميدهند و نكته عجيب اينجاست كه تاكنون هيچ جريمه و محروميتي براي اين دسته از هواداران در نظر گرفته نشده است. فدراسيون فوتبال همواره در قبال اين موضوع سكوت كرده است. به نظر ميرسد سكوت فدراسيون بايد شكسته شود و با واكنشي به موقع، مقابل اقدامات سياسي در ورزشگاههاي فوتبال را بگيرد. راههاي زيادي براي شناسايي و محروميت ليدرهاي اين جريان وجود دارد و به سادگي و با كمك نهادهاي امنيتي ميتوان از حضور دوباره آنها در ورزشگاه جلوگيري كرد. نفرتپراكني و شعارهاي سياسي در تمام ورزشگاههاي دنيا امري ناپسند قلمداد ميشود و در قوانين فيفا جريمههاي مشخصي براي آن در نظر گرفته شده و از فدراسيون فوتبال اين انتظار وجود دارد كه مماشات را كنار گذاشته و با واقعبيني به حل اين مشكل در ورزشگاه يادگار امام تبريز كمك كند. تراكتور به هواداران پرشورش ميبالد و زيبنده نيست كه اين جو زيباي هواداري، با شعارهاي سياسي عدهاي اندك به حاشيه كشانده شود.