دستكمي از اوكتاويو پاز ندارد
عبدالله كوثري
هر كدام از كتابهاي كارلوس فوئنتس جهاني از آن خود دارند. هفت اثر را از او ترجمه كردهام كه از نظرم آثاري مهم هستند. از ميان بيستوچند رمان فوئنتس، شانزده اثر را خواندهام و اين هفت اثر را براي ترجمه انتخاب كردم.
هر كدام از اين آثار از جايگاهي در ادبيات امريكاي لاتين برخوردارند. بطور مثال «آئورا» با آن حجم كمي كه دارد از محبوبترين آثار ادبيات امريكاي لاتين در ايران شناخته شده است. از سوي ديگر «پوست انداختن» كه گمان ميكردم دشوار است و اينكه اساسا كتاب ديرهضمي است شش باري تجديد چاپ شده است. «گرينگوي پير» هم همينطور. اين تجديد چاپها نشاندهنده اهميت اين آثار است.
معتقدم كتابهايي كه از فوئنتس ترجمه كردهام جنبههاي گوناگون تواناييهاي نه فقط يك نويسنده بلكه رماننويسي استاد و متفكر را نمايان ميكند. قصد ندارم بگويم فوئنتس در رديف اوكتاويو پاز قرار ميگيرد اما دستكمي از او ندارد. فوئنتس در جايي گفته بود كه شاگرد اوكتاويو پاز بوده اما حالا ميبينيم كه از لحاظ تنوع انديشه دست كمي از اين نويسنده نداشت.
فوئنتس در كتاب «از چشم فوئنتس» نشان داده است چه تسلط شگفتي بر كل دنياي ادبيات و هنر جهان دارد. يكي از مهمترين كتابهايش از نظر من، همين اثر است كه براي نوشتن آن آثار شش نويسنده بزرگ جهان را، از سروانتس تا ديدرو، خواند و تفسيرشان كرد. هر كس كه ميخواهد اين نويسندهها را بشناسد اين كتاب راهگشاست. در نتيجه فوئنتس ادبيات و هنر دنياي غرب را بيشتر از هر غربي خوانده و ديده و ميشناسد. در عين حال او در سياست و ديپلماسي فعاليت ميكرد. سفير مكزيك در فرانسه بود، مقالات سياسي بيشماري نوشت و در مجموع انسان چندجنبهاي بود. با ترجمه آثارش سعي داشتهام هر كدام از اين جنبهها را معرفي كنم. منتها مساله اين است كه شاهكار فوئنتس به نام «زمين ما» يا
«Terra Nostra» را كه برخي فصلهايش يقينا با مشكل انتشار روبهرو خواهد شد، ترجمه نكردهام. در حالي كه بسياري از اديبان اين اثر را جزو شاهكارهاي ادبيات امريكاي لاتين ميدانند.