مورالس رفت، اما مشكلات بوليوي همچنان باقي است
ترجمه: هديه عابدي
اقتصاد رو به رشد بوليوي و كاهش نابرابريهاي اجتماعي سالها اوو مورالس را پابرجا نگه داشته بود. اما اوضاع دموكراسي در اين كشور خوب نبود و همين باعث خلع رييسجمهور شد. كنارهگيري اجباري رهبر منتخب، يك پسرفت در دموكراسي و اتفاقي خطرناك است. اما زماني كه يك رهبر منتخب مانند اوو مورالس، رييسجمهور بوليوي، از قدرت و نهادهايي كه رايدهندگان در اختيارش قرار دادهاند سوءاستفاده ميكند، مشروعيت خود را از بين برده و اغلب استعفاي اجباري تنها راهي است كه باقي ميماند.اين كاري است كه (بخشي از) مردم بوليوي انجام دادهاند و اميدوارند مورالس به شكل صلحآميز به تبعيدگاه خود در مكزيك رفته و به بهبود دموكراسي كشورش كمك كند.
سقوط مورالس بهانه خوبي براي جشن گرفتن نيست. او حدود 14 سال پيش توانست در كشوري كه پيشتر به دست گروه كوچكي از نخبگان اروپاييتبار اداره ميشد، به عنوان اولين رهبر بومي پيروز انتخابات شود و كار خود را آغاز كند. او توانست با ايجاد يك دوره رشد اقتصادي و كاهش نابرابري، محبوبيت زيادي به دست آورد. اما مثل بيشتر كساني كه در قدرت هستند، او نيز محبوبيت خود را حتي در دوره افول، مجوزي براي استمرار حاكميت خود و سرپيچي از نهادها و قوانين دموكراسي دانست.
پس از سقوط مورالس – آخرين بازمانده از رهبران چپگراي «موج صورتي» امريكاي لاتين كه بيست سال پيش روي كار آمدند – متحدان چپگراي او در امريكاي لاتين، مانند نيكلاس مادورو رييسجمهور ونزوئلا، آلبرتو فرناندز رييسجمهور منتخب آرژانتين و ميگل داياز كانل رييسجمهور كوبا به همراه جرمي كوربين، رهبر حزب كارگر بريتانيا به شكلي قابل پيشبيني فرياد «كودتا» سر دادند. در حالي كه رهبران جناح راست مانند دونالد ترامپ، رييسجمهور امريكا و ژايير بولسونارو، رييسجمهور برزيل اين اتفاق را جشن گرفتند.
اما چيزي كه موجب سقوط مورالس شد آنطور كه ادعا ميكرد ايدئولوژي يا مداخله خارجي نبود بلكه تكبر رايج در ميان رهبران عوامفريب بود. اين افراد ادعا ميكنند صرف نظر از خواست و اراده مردم، آنها هستند كه حرف آخر را ميزنند و در همين راستا، هر نهادي را كه سر راهشان قرار بگيرد نابود ميكنند. با اينكه بسياري از نيروهاي نظامي و پليس سرانجام به اعتراضات پيوستند و فرمانده كل ارتش بوليوي در نهايت از مورالس خواست كه از قدرت كنارهگيري كند، اما از زمان شروع اعتراضات مدت زيادي طول كشيد تا چنين اتفاقي بيفتد.
مورالس در دوره رياستجمهورياش قدرت را به مرور در دستان خود متمركز كرده و افراد وفادار زيادي را در نهادهاي كليدي منصوب كرد. او با نزديك شدن به پايان دوره دوم رياستجمهوري، خواستار برگزاري رفراندومي شد كه به او اجازه ميداد به صورت نامحدود در قدرت بماند. زماني كه طرح مورالس با شكست روبهرو شد، ديوان عالي كشور كه خود متشكل از حاميان او بود، حكم داد كه اعمال محدوديت بر مدت زمان رياستجمهوري مورالس به نوعي نقض حقوق بشر در مورد اوست. اين حكم موجب برگزاري دوباره انتخابات در ماه گذشته شد، اما تعداد آراي بسيار زياد و مشكوك مورالس، تير خلاص را به مردم زد و آنها را به خيابانها كشاند.
پس از اينكه سازمان كشورهاي امريكايي روز يكشنبه اعلام كرد كه در انتخابات 20 اكتبر «به شكلي واضح دستكاري» صورت گرفته است، مورالس چارهاي جز استعفا نداشت. او در پيامي توييتري كه از مكاني نامشخص ارسال ميكرد با ناراحتي نوشت «جهان و وطنپرستان بوليوي اين كودتا را رد خواهند كرد.»
سقوط مورالس دقيقا در دورهاي اتفاق ميافتد كه بسياري از دموكراسيها در وضعيت دشواري قرار دارند: ميليونها نفر از مردم جهان از شيلي گرفته تا هنگكنگ از طريق شبكههاي اجتماعي بسيج شده و عليه حكومت مستبدانه دولتهاي چپگرا و راستگرا به خيابانها ريختهاند. اگرچه بيشتر اين اعتراضات زمينههاي مشتركي چون ركود اقتصادي و نابرابري يا تغييرات سريع اجتماعي و حس بيگانگي با جامعه دارند، اما هر كدام از آنها دلايل منحصربهفرد و نتايج خاص خود را دارد.
مردمي كه در بوليوي به خيابانها آمدهاند به دنبال ايجاد تغيير در اصلاحات اقتصادي يا اجتماعي مورالس نبودند، بلكه ميخواستند از قوانين و نهادهاي دموكراتيكي حمايت كنند كه وي از ميان برداشته بود.
اكنون اين موضوع بايد هدف همه احزاب بوليوي، امريكا و ديگر اعضاي سازمان كشورهاي امريكايي باشد. پس از استعفاي ناگهاني مورالس و ديگر رهبران ارشد اين كشور و به دليل وجود پتانسيل بالاي درگيري ميان حاميان فراوان رييسجمهور مستعفي و مخالفان وي، بوليوي در شرايط خلأ قدرت قرار گرفته است. جينين انز چاوز، از سياستمداران حزب مخالف و سناتور پيشين بوليوي كه به نظر ميرسد قصد نامزدي رياستجمهوري را داشته باشد در يك برنامه تلويزيوني پيشنهاد برگزاري دوباره انتخابات در كشور را داد. هر چه انتخابات زودتر برگزار شود بيشتر به نفع كشور بوده و اگر مورالس اميد دارد كه بتواند ميراث خود را باز پس گيرد، بايد از حاميانش بخواهد كه راه را براي او باز كنند. منبع: نيويورك تايمز