برخيز و اول بكش (318)
فصل بيست و هشتم
«تعداد بمبگذاران انتحاري
بيشتر از جليقههاي انفجاري است»
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
نيروي هوايي يك جوخه ويژه براي مقاومسازي پهپادها برپا كرد، هم در مهمات و هم در فناوري هدفگذاري. مشخص كردن يك تانك سوري در ميدان جنگ با تعقيب يك مرد روي الاغي كه از ترور اسراييل فرار ميكند، فرق ميكند و تخريب يك خودروي مسلح نيازمند موشكي متفاوت از موشكهايي است كه براي كشتن يك يا دو فرد بدون آنكه آجر يك شهر را نابود كند، است. نيروي هوايي روي كلاهك جنگي صدها قطعات تنگستن سه ميليمتري نصب كرد كه ميتوانست فلزهاي نازك و بلوكهاي سيماني را با قطر 60 پا پاره كند. حالا شينبت با تسليحات مناسبي كه در اختيار ارتش بود، فقط نيازمند اطلاعات كافي بود. شارون به آمان كه چندين برابر بزرگتر از شينبت بود و نيز موساد كه روابطش با شينبت در بهترين حالت كجدار و مريز بود دستور داد كه خودشان را تا هر زماني كه شين بت نياز دارد در اختيار آنها قرار دهند. واحد 8200، سيگنيت كه بازوي آمان بود تحت بزرگترين تغيير قرار گرفتند. تا پيش از اين آنها اساسا با دشمن بيروني اسراييل كه عمده آن سوريه بود سر و كار داشتند. اما حالا بسياري از آنتنهاي قوي آنها، تجهيزات تعقيب و مراقبت و دپارتمانهاي رمزشكن و هك كردن كامپيوترها روي جنگ عليه ترورهاي انتحاري متمركز شده بود. توربان، يكي از پايگاههاي شنود واحد كه در شروع فرآيند صلح در نزديكي تعطيلي قرار داشت، تغيير وضعيت داد و در كل در اختيار شين بت قرار گرفت. اين پايگاه يكي از بزرگترين پايگاههاي واحد 8200 شد و به طور موثري تبديل به يك خط توليد براي كشتنهاي هدفمند شد. آمان و نيروي هوايي ناوگان هوايي نظارتيشان- و نهايتا ماهوارههاي جاسوسي اسراييل كه در مدار ميچرخيدند- را براي كار در اختيار شين بت قرار دادند. آن ناوگان كه در ابتدا براي فراهم كردن اطلاعات ميدان نبرد در زمان واقعي براي جنگيدن واحدها ساخته شده بود، به آنها مسووليت نظارت بر اهداف در عمليات داده شده بود. اسحاق ايلان گفت: «بسياري از شهروندان اسراييلي زندگانيشان مديون اطلاعاتي بود كه از ويزينت – اطلاعات مجازي – استخراج ميشد و به همين ترتيب بسياري از تروريستها مرگشان ناشي از همين اطلاعات بود.» به گفته موشه يالون، تمامي اينها حاصل «ادغام اطلاعاتي» بود كه «فراتر از يكپارچگي صرف اطلاعات قرار داشت.» گذاشتن همه افراد از تمامي آژانسها دور يك ميز در اتاق مشترك جنگ، راهگشايي براي خلق اطلاعات بيشتر بود. ديچتر گفت: «ناگهان، نماينده 8200، فردي كه با زبان بيديش كار نميكرد» - به بيان ديگر كارش به عنوان رصد كننده تلفنهاي دشمن بود كه نيازمند يك فرمان عربي ميشد- «ميشنيد كه يك افسر كارشناس شين بت دارد با يك منبع فلسطيني عربي حرف ميزند و سوالي را به سبك خود منبع ميپراند و به گزارشهاي زميني نگاهي مياندازد كه آن نفر بد به فروشگاه لبنياتي ابوحسن و اين سوال به ذهنش ميآيد كه ابوحسن كيست و اينكه او نبايد خودش را سرگرم آن نفر بد كامپيوتر كند. اين همان كاري است كه اتاق مشترك جنگ در مراحل عمليات انجام ميدهد و يك منبعي ميشود كه در آن مقادير زيادي اطلاغات خلق ميشود.»
توضيح: استفاده از واژه تروريستهاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است
نه اعتقاد مترجم و روزنامه