بيگزند از باد و باران
فردوسي طوسي، حماسهسراي بزرگ ايراني و آفريننده شاهنامه، اين نامه باستان را شهرت و تخلّص «ابوالقاسممنصورابنحسن» است. فردوسي دهقاني بود كه سخت به ايران و زبان پارسي عشق ميورزيد و به استناد ابياتي از شاهنامه از يك زندگي مرفه و متوسط برخوردار بوده ليكن در انتهاي عمر به دليل پيري و هزينه كردن آنچه داشت تا كار سرايش شاهنامه را به پايان برد تنگدستانه زيست. در تذكرهها هيچ سخني از چگونگي تحصيل و دانشاندوزي فردوسي به ميان نيامده اما با خواندن شاهنامه به آساني ميتوان دريافت كه پديدآورنده چنين اثري هم از تاريخ و اسطوره آگاهي دارد و همزبان و فلسفه و دين را به غايت خوانده است. هم از اين روست كه حماسه منظومي همچون شاهنامه، ضمن ثبت داستانهاي تاريخي و حماسههاي يك سرزمين و مردماني بزرگ، به گونهاي هوشمندانه فرهنگ و زبان و منشهاي اخلاقي ملتي را نيز ضبط و ثبت ميكند. استادي سراينده شاهنامه در آراستن صحنهها و تكنيكهاي روايي و انتخاب واژگان و تبيين نوع نگاه و آنچه قهرمانان اثر اعم از مثبت و منفي برزبان ميآورند به حدي است كه هرگز نميتوان اين اثر را با ديگر آثار مشابه به سنگيدن گرفت. فردوسي در اين اثر شكوهمند و جاودانه از ژرفاي جان و آگاهانه سخن ميگويد و به اهداف خويش از پيش واقف است و همين نكته ميرساند كه او هرگز براي عرضه شاهنامه به سلطاني همچون محمود آغاز به سرودن نكرده است و بيترديد اين اثر گرانقدر كه سندي است از بزرگي يك ملّت و غناي فرهنگ و شيوايي زبان آن با تمهيدات دقيق آفريننده آن فراهم آمده است.
تاريخ سرايش شاهنامه بازميگردد به انتهاي سده چهارم و نيز ابتداي سده پنجم هجري و اين منظومه داستانهاي پهلواني و اساطيري و تاريخي ايران را از روزگار كيومرث تا فرجام كار يزدگرد سوم ساساني باز ميگويد.
شاهنامه نزديك به شصت هزار بيت در قالب مثنوي و در بحر متقارب مثمّن مقصور يا محذوف را شامل ميشود كه به روشني بيان مقصود ميكند و با اينكه هدف فردوسي پرهيز از بهكارگيري واژگان عربي است ليكن روشن است كه آوردن برخي واژگان عربي نيز از سر ناچاري و به اقتضاي فضاي داستان و شخصيتها بوده است. فردوسي گو اينكه در خلق بسياري از اين حماسههاي پهلواني و ملي هيچ نكتهاي را فرو نميگذارد اما در ترسيم چهرهها يا آنچه از زبان آنان ميآورد سخت به ايجاز معتقد است و از اغراق و درازگويي ميپرهيزد و در شخصيتپردازيها چنان دقيق و ماهرانه عمل ميكند كه در يك مقايسه ساده بين شاهنامه و آثار مشابهي كه بعدها به تقليد از اثر وي پديد آمدهاند برتري زباني و تكنيكي فردوسي به گونهاي چشمگير نمايان است. با اينكه فردوسي در آفرينش شاهنامه خود به منابعي همچون شاهنامه ابومنصوري و خداينامك دسترسي داشته و از آنها بهره برگرفته ليكن در بازسرايي اين داستانها و حماسهها هرگز راوي صرف نبوده بلكه با نيروي انديشه و تخيل خويش در صحنهآراييها و شخصيتپردازيها شيوه خاص خويش را داشته است و ديدگاه او پيرامون ستايش يزدان و خرد و دانش و رادمردي و دادگري سخت يگانه و قابل تأمل است.
اما اين اثر بزرگ و فاخر به دليل برخي دشواريهاي زباني براي بسياري از ما مهجور مانده و چندان در خوانش و بهرهمندي از اين اثر منحصر به فرد كامياب نبودهايم.
حال چندي است كه اين اثر مهم به نثر برگردانده شده تا مخاطبان عام نيز بتوانند از اين درياي خرد و انديشه، سهمي داشته باشند.
«شاهنامه به نثر» با عنوان فرعي «بي گزند از باد و باران» با قلم كاوه گوهرين به نثر برگردانده و توسط موسسه انتشارات نگاه منتشر شده است.