محمدتقي جعفري
پديدهاي در ميان روحانيون معاصر
فضلالله صلواتي
مرحوم علامه محمد تقي جعفري در زمان خود پديده خاصي بودند كه در ميان روحانيون پيدا شدند. ايشان اندوختههاي فراواني از علوم جديد و قديم را در نجف از محضر شخصيتهاي بزرگ علمي عصر آموخته بودند. همچنين مطالعات زيادي در كتابهاي ترجمه شده به زبان عربي از دانشمندان اروپايي و فلاسفه و داستاننويساني كه در مصر چاپ شده بود، داشتند. لذا با اين اندوختهها، مرحوم علامه اطلاعات فلسفي شرق و غرب را تاحد بالايي جمعآوري كرده بودند. ايشان حتي نشستهايي با برخي انديشمندان داشتند و بعدها كه به ايران آمدند، نهتنها حوزههاي علميه بلكه دانشگاهها و دانشجوياني كه تشنه مسائل جديد و انديشههاي نو بودند، دور آن مرحوم را گرفتند و ايشان را به جلسات و اجتماعات دعوت كردند و در دانشگاهها و حوزهها از محضر ايشان استفاده ميكردند. انديشههاي شرق و غرب مدنظر استاد جعفري بود و از اين منظر ايشان را پديده جديدي ميدانم، چون كمتر كسي از ميان علماي سنتي قبل از ايشان به فلسفه غرب توجه داشت. و يا كساني كه در فلسفه غرب كار كرده بودند اطلاعات وسيعي در علوم حوزوي نداشتند. ولي مرحوم جعفري توانست اين اندوختهها را به مردم و گروههاي خاص علاقهمند هديه كند. درسها و سخنرانيهاي ايشان پربار بود. حتي كتابهايي كه مينوشتند از هر جهت مورد قبول اكثريت جامعه بود. بعد وارد «مثنوي» شدند و معارف فوقالعادهاي را كه در انديشههاي مولانا بود، كشف كردند. البته قبل از آن نيز كتابهايي در مورد مثنوي توسط بزرگان و اساتيد نوشته شده بود، ولي برداشتها متفاوت بود. حتي امروز نيز اگر كسي وارد درياي مثنوي شود، ميتواند اطلاعات و انديشهها و برداشتهاي جديدي داشته باشد. آن برداشتها براي جهان امروز از نظر عرفان و تفكر و پيشرفت و توجه به علوم انساني و انسانيت و معنويت و عرفان و توجه به خدا حرفهايي تازه خواهد بود و به نظر من همچنان بايد در مثنوي كار كرد. بسياري از نظر لغت و برخي از نظر داستانها و برخي از منظر تطبيق با قرآن يا احاديث روي مثنوي كار كردهاند. در كل مولوي شخصيتِ متفكري بود كه در فقه و اصول و حديث كار كرده بود و علاوه بر اين موارد از نظر ابتكاري و هنري آنچه را كه از انديشههاي خود تراوش ميكرد، جمعآوري كرده و در مثنوي يا ديوان شمس آورده است. اين مفاهيم و معاني بايد يك به يك كشف شوند كه مقداري از اين كشف، توسط علامه جعفري انجام شد و ديگراني چون مرحوم استاد همايي و مرحوم استاد فروزانفر و مرحوم استاد سيد جعفرشهيدي نيز كار كرده و هركدام يك بعد از اين معنويت و معارف را برداشت كردهاند. البته مرحوم استاد همايي تحت تاثير شرح مثنوي علامه جعفري بود و حتي اشعاري نيز در تاييد اين شرح سرود. روش علامه در اين شرح به اين صورت نبود كه تمام وجود خود را در اختيار مولوي بگذارد و عاشقانه به آن بپردازد، بلكه نام شرح خود را نقد و تحليل و تفسير مثنوي گذاشت و در هرجايي لازم بود نقد ميكرد. برخي انتقاداتي داشتند و ميگفتند اي كاش استاد كمي بيشتر از وقت خود را براي تفسير قرآن يا تفسير نهجالبلاغه ميگذاشتند. ولي نظر ايشان بر اين بود كه برخي از افراد در خانهها و خانقاهها به عنوان درس مثنوي و جلسه مثنويخواني، تحريفها و برداشتهاي غلطي دارند. سخن ايشان اين بود كه ميخواستند مثنوي را از خانقاهها بيرون كشيده و به اجتماع بياورد و وارد جوامع علمي كنند و واقعا اين كار را كردند. ايشان جزو معدود روحانيان و مجتهديني بودند كه روي مثنوي كار كردند. البته بزرگان ديگري چون مرحوم راشد و آيتالله طالقاني و ديگراني از علما بودند كه روي ابعاد مثنوي كار كرده بودند، ولي كار علامه جعفري در مثنوي كاري نو بود و در حوزه تازگي داشت و بسياري را متوجه كرد چون در گذشته از مثنوي فرار ميكردند و اين گمان را داشتند كه مثنوي كتابي خانقاهي است، ولي بعد دريافتند كه مثنوي كتاب معارفي است و معارف آن سطح بالاست و همانند معارف قرآن است. و البته كه اشكالاتي دارد و جز قرآن كدام كتاب است كه اشكالاتي نداشته باشد؟! همه آثار علمي اشكالاتي دارند و فقط كتاب وحي است كه مصون از خطاست؛ لذا تمام كتابها قابل نقد و بررسياند. اكثر علماي دنيا افكار تازه و نويي دارند و در هر رشته و مسيري از حوادثي كه در جهان رخ ميدهد برداشتهاي جديدي دارند كه همه قابل نقد است. همين دليلي است تا بگوييم شايد تفسير مثنوي علامه نيز ايراداتي داشته باشد و قابل نقد است و بايد روي آن كار و بررسي شود. بسياري از بزرگان از جمله رهبر معظم انقلاب در صحبتهايي كه در مورد ايشان داشتند، فرمودند روي آثار علامه جعفري بايد كار بيشتري انجام شود و افرادي اين آثار را بررسي كنند، حتي برخي از آثار ايشان شرح ميخواهد و بايد به اين مهم توجه شود. حال بايد دانشمندان و پژوهشگراني، آثار ايشان را مورد بررسي قرار بدهند و توضيح بدهند و پاورقي بنويسند و شرح دهند و سنگيني قلم را از آثار ايشان بگيرند و اين آثار را سادهنويسي كنند. البته ادبياتي كه مربوط به استاد جعفري است؛ به ايشان اختصاص دارد و بايد حفظ شود. نكته ديگر اينكه مباني انديشههاي فلسفي ايشان باعث شد، جوانان انقلابي در پيش از انقلاب، مرتبا از محضر ايشان استفاده كنند تاجايي كه ميتوانيم يكي از ريشهها و پايههاي پيروزي انقلاب را در درسها و تعليمات ايشان پيدا كنيم كه بسياري از دانشجويان و اساتيد آن را دنبال ميكردند. ايشان دروس و انديشههاي خودرا در خانه و كلاسها و در دانشگاهها بيان ميكردند. البته وجود ايشان هميشه تحقيق و نوشتن و سخنراني و بحث بود و اين توفيقي الهي بود كه خداوند شامل حال اين علامه فقيد كرده بود. روحش شاد؛ يادش گرامي باد.
استاد بازنشسته دانشگاه اصفهان و داماد علامه