در يكي از روزهاي تابستان سال 1376 طبق برنامه هميشگي، براي عرض ارادت و كسب فيض از صحبتهاي لطيف و عميق و حكيمانه علامه محمدتقي جعفري خدمت ايشان رسيدم. بعد از سلام و احوالپرسي صحبت از آثار و پيامدهاي گفتوگوي ميان اديان از نگاه اسلام شد. ايشان فرمودند: دانشمندان و متفكران اسلامي هميشه طرفدار صلح ميان اديان بودهاند و سعي كردهاند ميان آنها صلح و آشتي برقرار كنند. از اين جهت هميشه آمادگي خود را عملا اعلام كرده و در اين جهت قدم برداشتهاند. ايشان اظهار كردند منظور ما از صلح ميان اديان اين است كه هر ديني ضمن ايمان به اصول و عقايد اصلي خود در صورت عمل به دستورات آن در آخرت رستگار بوده و ما نيز بايد اختلافات را كنار گذاشته روي مسائل مشترك اخلاقي، تربيتي، حقوقي و... با آنها به تعامل و گفتوگو بپردازيم و از نتايج آن بهره ببريم. دفعتا من صحبت از خصوصيات علمي و اخلاقي و شهرت جهانگير خانم پروفسور آنه ماري شيمل اسلامشناس و شرقشناس آلماني كردم. ايشان بعد از صحبت من فرمودند: اتفاقا به تازگي اين خانم اسلامشناس هم تقاضاي ديدار و گفتوگويي با بنده داشته است كه من جواب مثبت دادهام. انشاءالله اين گفتوگو انجام خواهد پذيرفت. اما متاسفانه 10 ماه بعد، ايشان كسالت پيدا كردند و بالاخره بعد از چند ماه معالجه در روز 25 آبان ماه 1377 به سوي پرورگار شتافتند، بدون آنكه اين گفتوگو عملي شود. ولي از آن جايي كه خانم آنه ماري شيمل مشتاق گفتوگو با ايشان در كتابخانه شخصي علامه جعفري بود، بالاخره طبق دعوتي توانست در مراسم سالگرد رحلت علامه جعفري در روز 26 آبان 1378 حدود 2 ساعت در اين كتابخانه حاضر شود و حدود يك ساعت در مورد زن در مثنوي و عرفان اسلامي سخنراني كند و بعد از پاسخ به سوالات افراد، بالاخره حدود نيم ساعت بازديد از اين كتابخانه شخصي تخصصي 12 هزار و 400 جلدي به عمل آورد و گفتوگوي كوتاهي با اينجانب كه مترجم آلماني و راهنماي ايشان در كتابخانه بودم، داشت. مصاحبه ايشان با گفتوگوي كوتاه من و بازديد از كتابخانه تخصصي علامه جعفري توسط شبكه 4 سيماي جمهوري اسلامي ايران ضبط و بعدا قسمتي از آن در اين شبكه پخش شد.
شرحي از حضور «شيمل» در كتابخانه علامه
با ورود ايشان به كتابخانه علامه جعفري، اشخاص مختلف به زبان هاي فارسي، انگليسي و آلماني، با ايشان سلام و احوالپرسي كردند و خوشامد گفتند. بعد او با آرامش كامل و با محبتي خالصانه روي صندلي خود نشست و در مورد مساله زن در مثنوي و عرفان اسلامي صحبت كرد و به سوالات خبرنگاران و حضار جواب داد. او به فارسي صحبت ميكرد و فقط اگر اصطلاحي يا لغتي به خاطرش نميآمد، لغت انگليسي آن را به كار ميبرد. بعد از اتمام مصاحبه و پاسخ به سوالات، موقع بازديد از كتابخانه رسيد كه من به زبان آلماني، ابتدا درباره وضع تحصيل و شخصيت علمي و انساني علامه جعفري كمي صحبت كردم و سپس توضيحات كوتاهي درباره گنجينه كتابخانه و موضوعات مختلفي كه در آن يافت ميشود، دادم و ايشان را آهسته به طوري كه بتواند كتابهاي مختلف را ببيند از ابتدا تا انتهاي كتابخانه مشايعت كردم و در آخر جلوي چند قفسه تأليفات علامه جعفري قرار گرفتيم. من توضيحات كلي درباره موضوعات اين كتب كه حدود 100 جلد بود، دادم تا اينكه ايشان سري 15 جلدي «نقد و بررسي و تفسير مثنوي مولوي» و ترجمه و تفسير 27 جلدي نهجالبلاغه را ديدند. در اين هنگام در برابر عظمت اين آثار تعجب كردند و گفتند تلاش و كار و آثار ايشان بسيار فوقالعاده است و من متاسفانه از اين آثار استفادهاي نبردهام و ايشان را نيز نتوانستم زيارت كنم. در اين هنگام فرزند عزيز علامه جعفري آقاي عليرضا جعفري كه مسوول كتابخانه ايشانند، كتبي را كه ايشان احتياج داشتند - به خصوص كتابهايي به زبان انگليسي - به ايشان تقديم كردند. يكي از آخرين كتابهاي مرحومه شيمل، به نام «بسمالله الرحمن الرحيم» را كه من در دست داشتم، ايشان به رسم يادگاري امضا كرده و به من هديه كردند و ضمن ارايه كارت ويزيت خود از من تقاضا كردند كه در صورت امكان، مقالات و كتب ايشان را ترجمه و چاپ كنم (چند مقاله ايشان به نامهاي: قرآن كليد فرهنگ اسلامي، ادبيات در اسلام، فلسفه و دگم، اشتياق خجسته (الله)، روزه و حج و گوشهاي از سخنراني ايشان در مورد مسلماني گوته توسط من ترجمه و به چاپ رسيده است. كتاب فوق و كتاب «محمد رسول او است»، نيز در مجله كتاب ماه «دين» توسط اينجانب به طور مفصل معرفي شده است. زن در عرفان اسلامي و مثنوي مولوي از ديدگاه «شيمل».
تاريخ نشان ميدهد كه در عصر جاهليت، دختران زنده به گور ميشدند تا اينكه با ظهور اسلام، آنها نيز مثل انسانهاي ديگر صاحب حق و حقوق شدند و ميتوانستند مالك ثروت خود باشند و ارث ببرند، البته كمتر از مرد، چون زنان اولا هنگام ازدواج، مقداري جهيزيه ميگيرند و ثانيا متكفل كسب درآمد و شغل نيستند. در مورد چندهمسري در حقوق اسلامي بايد گفت كه آن طور كه بعضيها فكر ميكنند، ساده نيست، چون شوهر بايد با تمام همسران خود در همه زمينهها، اعم از مادي و معنوي و عشقي به طور مساوي بر خورد كند كه اين كار بسيار مشكلي است و شايد بتوان گفت كه اين مساله نوعي ممنوعيت چند همسري را دربردارد.
در قرون اوليه اسلام، زنان موقعيت خوبي داشتند. با گذشت زمان، زنان كمكم مجبور شدند در خانه بمانند و از جامعه و فرهنگ، فاصله بگيرند ولي در منزل فرمانده بودند و از نظر فكري و عقلاني هم بيكار و بيتحرك نبودند و حتي دنبال هنر خوشنويسي و شعر و شاعري ميرفتند. امروزه نيز شاهديم كه زنان تحصيلكرده مسلمان در همه كشورها مشغول تدريس و تحقيق هستند و نقش مهمي را در فرهنگ خود بازي ميكنند و در بعضي كشورها، دانشگاه يا بانكهايي تاسيس شدهاند كه فقط زنان در آن كار ميكنند.
سپس مرحوم خانم پروفسور شيمل درباره خصوصيتهاي اخلاقي خديجه و عايشه و حضرت فاطمه صحبت كرد و گفت: احترام شديدي كه شيعيان نسبت به خديجه و فاطمه ميگذارند، نشانه نقش مهم زنان مسلمان در زندگي آنهاست. خديجه «مادر ايمان» با مراقبتهاي محبتآميز خود به پيامبر قدرتي عطا كرد كه او توانست با تجربههاي سخت اولين وحياي كه بر ايشان نازل شد و او را به لرزه آورد، مواجه شود. فاطمه نيز همسر پسرعموي پيامبر (ص) علي شد و مادر حسن و حسين بود كه در مذهب شيعه از مقام والايي برخوردارند؛ آنها شفيع شيعيان هستند.
ايمان قوي و پايدار زنان مسلمان نقش مهمي در سازندگي جامعه اسلامي بازي كرده است.
در قرآن از زنان مومن و مسلمان، زياد صحبت شده است. احكام و دستورهاي مذهبي درباره زنان و مردان به طور مساوي معتبر و قابل اجراست. او سپس در مورد ارزش زن از نظر قرآن و پيامبر اسلام و مولوي گفت: قرآن كريم و احاديث نبوي ضمن تشويق مسلمانان به احترام گذاشتن به زنان، تاكيد ميكنند كه نبايد زنان را مورد ظلم و آزار و خشونت قرار داد. پيامبر اسلام فرموده است «بهشت زير پاي مادران است.» در تاريخ اسلام بسيار ديده شده است كه پسران مومن، مادران خود را بر دوش ميگرفتند و به زيارت حج ميبردند. بسياري از عرفا، آموزشهاي مذهبي و اولين تعاليم در طريقت عرفان را پيش مادران خود ياد ميگرفتند.
مولاي رومي ميگفت: «عمل خلقت خداوند به بهترين وجه در زنان متجلي شده است به طوري كه ميتوان گفت زن مخلوق نبوده، بلكه خالق است».
پرتو حق است آن معشوق نيست
خالق است آن گويي مخلوق نيست
تصوف بيشتر از مذهب رسمي خشك و سخت، امكانات معيني را جهت مشاركت فعال در حيات ديني و اجتماعي در اختيار زنان قرار داد.
بالاخره او اشارهاي به زندگي زنان متصوفه و آثار ايشان كرد و گفت: در تاريخ اسلام، زنان ثروتمندي وجود داشتند كه باني كارهاي خير بودند و مخارج مشايخ صوفيه و نهادهاي صوفيه را ميپرداختند. از جمله بيبي فاطمه در قرن پنجم هجري، مخارج ابوسعيد ابوالخير و شاگردان او را ميپرداخت. خانم جهان آرا - دختر بزرگ شاهجهان كه يك عارف مسلمان هندي است - داراي تاليفات عرفاني زيادي بوده است. بسياري از مقابر زنان مقدس كه محل زيارت مسلمانان است در هند و پاكستان قرار دارد.
در تاريخ اسلام، اسامي زنان عارف بسياري را ميبينيم كه متقي و پارسا بودند. متصوفه، ابعاد مثبت زن را ميشناختند. در قرآن ما نمونههاي بارزي از نقش مثبت زنان در زندگي ديني را ميبينيم. مشهورترين آنها زليخا همسر فرعون است. متصوفه علاقه زيادي به حضرت مريم داشتند، چون مادري پاكدامن و ساده بود. فاطمه خاص، يك بانوي مقدسي بود كه يكي از بزرگترين عرفاي اسلام به نام ابنعربي را تعليم داد. در ادبيات فارسي فكر «الوهيت» به شكل يك زن در داستان ليلي و مجنون ديده ميشود. همچنين نمونه ديگر نقش زن در عرفان اسلامي، داستان شيخ صنعان و دختر ترساست. سپس زنان مشهور عارف مثل رابعه عدويه، فاطمه نيشابوري، مريم بصيريه، سيده نفيسه، موصليه و سياستمداراني مثل راضيه سلطاني در شهر دهلي، خانم شجراتالدور در كشور مصر (قرن سيزدهم ميلادي)، بگوم بوپال (قرن نوزدهم ميلادي) را معرفي كرد و نفوذ و تاثير فرهنگي آنها را شرح داد. او سپس اضافه كرد كه رابعه عدويه چهره مقدس اسلامي هميشه طيّب و طاهر بوده و در رنج به سر ميبرد و عميقا در عشق خداوندي ميسوخت. فاطمه نيشابوريه نيز در ميان زنان صوفيه، تاثير بسزائي در دروس مذهبي و عملي صوفيه گذاشت.
درواقع شيمل با روشي واقعگرايانه و زيبا در مورد دنياي اسرارآميز زنان مسلمان به گفتوگو پرداخت و چهره ديگري از تمدن اسلامي را به تصوير در آورد و ثابت كرد كه زنان مسلمان نيز ميتوانند در كنار مردان مسلمان كار و زندگي كنند و جايگاهي شبيه آنان در بهشت جاوداني داشته باشند. لازم به تذكر است كه وي دو كتاب به نامهاي «زن در عرفان و تصوف اسلامي» و «روح من زن است» درباره زن نوشته است كه به زبان فارسي ترجمه و چاپ شدهاند.
سخن آخر؛ پاسخ «شيمل» به 2 سوال مهم
شيمل درهمان كتابخانه علامه جعفري در جواب سوال اول من كه نقش علوم اسلامي و سهم آن در ساختن تمدن غرب چه بوده است؟ گفت: قرآن اساس تمدن اسلامي را تشكيل ميدهد. در تمدن اسلامي، شخصيتهاي جهاني مثل ابنسينا، بيروني، خوارزمي، جابرين حيان، ابنهيثم، ابن خلدون و غيره و بعضي از حوادث تاريخي باعث پيدايش علم تاريخ و علوم اسلامي شدند. اعزام حجاج به شهر مقدس مكه، باعث تعيين جهت قبله شد كه خود نيز باعث شناخت بهتر علم جغرافيا و نجوم شد. تاريخ علم نشان ميدهد كه اساس علوم طبيعي جديد توسط مسلمانان از طريق اسپانيا به اروپا انتقال پيدا كرد و در قرن نهم ميلادي، در شهر بغداد مدرسه «دارالحكمه» وجود داشت كه اكثر آثار علمي و كلاسيك يونان در آن ترجمه شد. مسلمانان اين علوم را تكميل كردند و با نوآوريهاي خود آن را به اروپا انتقال دادند. مثلا رازي و ابنسينا با نوشتن كتابهاي آبله و سُرخجه و قانون، خدمات بزرگي به علم پزشكي كردند و كتب ايشان چندين قرن در اروپا تدريس ميشد. همين طور خوارزمي علم جبر و مقابله را به وجود آورد و با انتقال عدد «صفر» و نقش آن در جبر، خدمت بزرگي به علوم رياضي كرد و منجمين مسلمان نيز با استفاده از رياضيات در علم نجوم و ساختن اسطرلاب، خدمات شاياني به علم نجوم كردند. خدمات ابنهيثم در مبحث نور و هندسه نيز شايان توجه است. ابنخلدون هم در شرق و هم در غرب به پدر جامعهشناسي معروف است. او چگونگي رشد جوامع را نشان ميدهد و درباره قوانين صعود و نزول آنها به تحقيق پرداخته است. خلاصه آنكه انتقال اين علوم به اروپا به دانشمندان غربي كمك كرد تا با كمك تكنولوژي جديد به برتري علمي فوقالعاده نسبت به شرق برسند. من اميدوارم كه مسلمانان دوباره بتوانند با سعي و كوشش خود حيثيت اسلامي و فرهنگي خود را دو باره به دست آورند. خانم پروفسور شيمل در جواب سوال دوم من كه آينده فرهنگ اسلامي را چگونه ميبيند؟ گفت: «چون جهان اسلام در تغيير و تحول قرار دارد، نميتوان آينده آن را پيشبيني كرد، زيرا عوامل بسياري نقش دارند. ولي اگر فرهنگ پوياي اسلامي كه داراي ارزشهاي واقعي و حقيقي اسلامي است، دنبال شود، ميتوان اميدوار بود كه مسلمانان با توكل به خداوند و جهت دادن اراده خود در راستاي خواست الهي و انجام شايسته وظايف ديني و تكاليف فردي بتوانند دوباره جامعه پوياي توحيدي دينيِ خود را بسازند و سهم خود را در فرهنگ جهاني دوباره ايفا كنند.
پژوهشگر فيزيك و فلسفه
و شاگرد علامه جعفري(ره)
شيمل با روشي واقعگرايانه و زيبا در مورد دنياي اسرارآميز زنان مسلمان به گفتوگو پرداخت و چهره ديگري از تمدن اسلامي را به تصوير در آورد و ثابت كرد كه زنان مسلمان نيز ميتوانند در كنار مردان مسلمان كار و زندگي كنند و جايگاهي شبيه آنان در بهشت جاوداني داشته باشند. لازم به تذكر است كه وي دو كتاب به نامهاي «زن در عرفان و تصوف اسلامي» و «روح من زن است» درباره زن نوشته است كه به زبان فارسي ترجمه و چاپ شدهاند.