ادامه از صفحه اول
تلاش بيهوده فرانسه
در حال حاضر به نظر ميرسد، اعلام خبر ايجاد مركز فرماندهي ائتلاف اروپايي در امارات متحده عربي بيشتر جنبه سياسي و تبليغاتي از سوي فرانسه دارد. پس از آنكه امانوئل ماكرون، رييسجمهور فرانسه بحث مرگ مغزي ناتو را اعلام كرد به نظر ميرسد در اين چارچوب فرانسويها تلاش ميكنند اين سخنان را توجيه كنند.
البته اين نكته را نبايد فراموش كرد كه طي سالهاي اخير هر ائتلاف نظامي يا يك پيمان امنيت دسته جمعي در چارچوب يك سياست خارجي مشترك قابل تحقق است. با به قدرت رسيدن دونالد ترامپ در امريكا و با اختلافات سياسي و امنيتي كه بين امريكا و اروپا ايجاد شده يك شكاف بين قدرتهاي دو سوي آتلانتيك افزايش پيدا كرده است. از همين رو در حال حاضر نميتوان انتظار داشت كه اين كشورها به سمت ايجاد يك ائتلاف مشترك پيش بروند. سياستمداران اروپايي طي سالهاي اخير به صراحت اعلام كردند كه ديگر نميتوانند به امريكا براي تامين امنيت و منافعشان اتكا كنند و اين تلاش دولتهاي اروپايي ناشي از شكاف سياسي و امنيتي است كه بين اروپا و امريكا ايجاد شده است. حتي آلمان كه به شدت سياست خارجي محافظهكارانه دارد و منافع اقتصادي آن مهمتر از منافع سياسي و امنيتي اين كشور است به صراحت اعلام كرد كه ديگر نميتواند به امريكا اتكا كند. در عين حال بعد از سخنان ماكرون در مورد مرگ مغزي ناتو، آلمان اعلام كرد كه اروپا بدون امريكا نميتواند منافع خود را تامين كند اين موضوع ناشي از ناتواني دولتهاي اروپايي براي رسيدن به يك ائتلاف سياسي و امنيتي مشترك است. به هر حال آنها خواستهاي دارند كه اين خواسته منطبق با تواناييهاي نظامي و امنيتي آنها نيست. بنابراين به نظر نميرسد، طرحي كه فرانسه براي ايجاد يك نوع ترتيبات مستقل امنيتي در سر دارد چه در خليج فارس و چه در نقاط ديگر جهان انتظار نميرود به لحاظ عملي در كوتاهمدت قابل تحقق باشد.
اكنون اثرات اين اقدام فرانسه بر روابط ميان ايران و اروپا نيز بسيار حايز اهميت است. جمهوري اسلامي همواره اعلام كرده، حضور قدرتهاي خارجي در خليج فارس ناامنكننده و بيثباتكننده است. به هر حال ائتلاف كشورهاي منطقه ميتواند تامينكننده صلح و امنيت خليج فارس باشد و طرح امنيتي ايران موسوم به صلح هرمز در اين چارچوب ارايه شده است. اگر بخواهيم در يك نگاه كلان و استراتژيك به موضوع نگاه كنيم هر چند اين نوع حضور خارجي در چارچوب سياستهاي دفاعي و امنيتي ايران در خليج فارس قرار ندارد اما با توجه به حضور سنگين سياسي و امنيتي كه امريكاييها در خليج فارس دارند، حضور سياسي- امنيتي فرانسه در خليج فارس در كوتاهمدت باعث توازنبخشي براي ايران ميان دو قدرت بزرگ جهاني شود. هر چند ديدگاههاي امنيتي ايران با فرانسه همخواني ندارد اما ميتواند حضور فرانسه فشار همه جانبه امريكا عليه ايران را تعديل كند و شاهد مخالفت همه جانبه ايران با حضور فرانسه در خليج فارس نباشد. از سوي ديگر اين نكته را بايد مد نظر قرار داد كه امارات، عربستان و ديگر كشورهاي حاشيه خليج فارس از جمله مشتريان و مصرفكنندگان تسليحات نظامي فرانسوي هستند و اين حضور نظامي را ميتوان در راستاي فروش بيشتر تسليحات به اين كشورها نيز در نظر گرفت.
به هر حال اين را نميتوان ناديده گرفت كه ايران چارچوب طرح صلح هرمز خود را بر پايه ايجاد امنيت پايدار با كمك كشورهاي حوزه خليج فارس طراحي كرده است و قطعا ابتكار عمل فرانسه بيتاثير در روند اجراييسازي اين طرح نخواهد بود چراكه هدف طرح صلح هرمز اين بود كه اختلافات ميان كشورهاي حاشيه خليج فارس به خصوص با ايران را كاهش دهد. اما حضور نظامي كشورهاي خارجي از جمله فرانسه در يك نگاه كلان همچنان تحت سياست امنيتي مشترك با امريكا تعريف ميشود و در اين چارچوب، تهديدي براي طرح صلح هرمز خواهد بود.
«تنهايي» كسبوكارها
علاوه بر مشكلات زيرساختي، به دليل تقابل جريانهاي سياسي، بخش خصوصي با روندي نزولي در توسعه فضاي تجاري نيز روبهرو بوده است كه آخرين نمونه آن، محدوديت كامل يك هفتهاي در دسترسي به شبكه جهاني و قطع كامل ارتباطات بينالملل تمامي شركتهاي خصوصي است. ما به ديدن تصاوير بريدن روبانها و لبخندهاي مصنوعي عادت كردهايم. اما در اين بين، چيزي كه اهميت كمتري داشته، توسعه ارتباطات، بهبود شرايط كسبوكار و ايجاد كانالهاي مالي جايگزين با ساير اقتصادهاي جهاني است.