• ۱۴۰۳ شنبه ۶ مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4525 -
  • ۱۳۹۸ دوشنبه ۱۱ آذر

نگر تا حلقه اقبال ناممكن نجنباني

اگر فيلم آخرين مصاحبه مطبوعاتي رييس مجلس دهم را ببينيد تصديق مي‌كنيد كه مرور ايام هر قدر كه لاريجاني را عميق‌تر كرده، محزون‌ترش هم كرده. حزني كه از قلب رييس مجلس به وجهش منتقل شده تا حدودي بوي افسردگي و نااميدي مي‌دهد. نمي‌گويم لاريجاني نااميد شده يا خدايي نكرده انگيزه‌هايش را براي كار از دست داده نه، اما معتقدم آنچه از بد و نيك در اين سه دوره مجلس بر او گذشته، او را به اينجا رسانده كه با خود زمزمه كند «نگر تا حلقه اقبال ناممكن نجنباني». بي‌حوصلگي رييس مجلس اما جنبه نمادين هم دارد و موقعيت فعلي مهم‌ترين ركن انتخابي نظام را بازتاب مي‌دهد. شأنيت مجلس به هر دليلي افت كرده، اما بدتر از آن نفس نهاد پارلمان زير سوال رفته. چطور مي‌توانيد بر كرسي رياست مجلس، اميدوار و بانشاط تكيه بزنيد در حالي كه مي‌دانيد رقباي‌تان در به در دنبال لياخوف مي‌گردند تا اصل و فرع مجلس را به توپ ببندد؟ بحث منحصر به چهارتا شعار ضد مجلس يا خط و نشان‌هاي سياسي اين اواخر نيست، اخبار مجلس اين دوره را خوب دنبال كرده باشيد عرض مرا تاييد مي‌كنيد كه اصرار نمايندگان بر تصويب بعضي طرح‌ها يا اصلاح بعضي لوايح يا تغيير روند تصميم‌سازي، جنبانيدن حلقه اقبال ناممكن بوده است و غالبا راه به جايي نبرده‌اند. بعضي از نمايندگان باهوش اين قصه را زودتر فهميدند و در لاك سكوت و شكيبايي فرورفتند، بعضي هم نفهميدند و از نو به صرافت تغيير و اصلاح افتادند. رييس مجلس اما اهل فراست است و به خوبي- اگرچه مجمل- فضاي سياسي جديد را، مهم‌تر از اين آينده سياست و مناسبات سياسي را دريافته است و همين باعث شده از حضور چهارباره پا پس بكشد و زمين بازي بهارستان را در اوج ببوسد و از آن كنار برود. اين واقعيت اگرچه في‌نفسه بد نيست اما پذيرشش براي كسي كه 12 سال رياست پارلمان را برعهده داشته تلخ است. اين تلخي حاصل ناكامي‌هاي مكرر هم هست. در مملكت ما كمتر كسي را در عرصه سياست پيدا مي‌كنيد كه كامياب شده باشد. چه چپ و چه راست آنقدر در پروژه‌هاي خود ناكام مانده‌اند كه تقريبا به آن خو گرفته‌اند. اما يادمان باشد كه ناكامي با خودش افسردگي و ملالت مي‌آورد و به مرور دريچه‌هاي اميد را مي‌بندد. ناكامي منحصر به مجلس نيست دولت هم خيلي وقت است كه طعم كامروايي را نچشيده. بدتر از دولت بسياري از اقشار ملت هستند كه بنا به هزار دليل مدام سرشان به سنگ ناكامي ‌خورده و دست از پا درازتر مجبور شده‌اند از راهي كه آمده‌اند برگردند. روزي كه مجلس دهم شكل گرفت، با نمايندگاني سروكار داشتيم كه «اميد»وار بودند و سوداهاي بزرگ در سر داشتند و چيزي نمانده بود چرخ بر هم زنند اگر غير مرادشان گردد. امروز از آن اميد جز نامي نمانده و اغلب نمايندگان كوله‌باري از ناكامي را نه فقط سياسي كه اجتماعي و فرهنگي به دوش مي‌كشند. از سرريز اين حجم متراكم ناكامي رييس باتجربه مجلس هم به اين نتيجه رسيده كه رخت و بختش را بردارد و به جاي ديگر ببرد. در بحث سياسي نبايد از تعابير شاعرانه استفاده كرد اما از آنجايي كه براي بيان حرف دلم محظور دارم از حافظ مدد مي‌گيرم و زبان حال رييس مجلس را اين‌طور بيان مي‌كنم كه «ما آزموده‌ايم در اين شهر، بخت خويش/ بيرون كشيد بايد از اين ورطه رخت خويش. با همين دست‌فرمان برويم نهاد انتخابي ديگر هم به همين جا مي‌رسد كه مجلس رسيده اگر نگوييد او جلوتر از اينها رسيد. به خنده‌هاي تلخ روحاني نگاه نكنيد؛ حال او هم بهتر از اين يكي نيست. فقط مخالفانش نمي‌دانند براي تخريب دولت را هم بايد به عهده لياخوف بگذارند يا كس ديگر.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها