پس از علي لاريجاني، محمدرضا عارف هم از حضور در انتخابات انصراف داد
دومين قرباني بزرگ
افزايش قيمت بنزين و نوع برخوردهاي صورتگرفته با معترضان به اين تصميم شوراي عالي هماهنگي سران قواي سهگانه از يكسو و انتقادات بيامان به دهمين دوره مجلس شوراي اسلامي بهويژه اصلاحطلبان پارلمان از سوي ديگر سبب شد تا امروز اوضاع چنان باشد كه عمده تحليلگران و ناظران فضاي سياسي ايران را نسبت به كاهش جدي مشاركت در يازدهمين دوره انتخابات مجلس، بهويژه در كلانشهرها نگران ساخته و همزمان زمينه حضور طيفهاي تندروتر در پارلمان را فراهم آورده و در اين مسير بهطور طبيعي چهرههايي نيز قرباني خواهند شد. علي لاريجاني، ركورددار رياست مجلس شايد يكي از اولين قربانيان اين راديكالتر شدن فضاي سياسي ايران باشد. او كه به عقيده بسياري از كارشناسان اگر حمايت ليست اميد و اصلاحطلبان قم را نداشت، در شهري كه اصولا متعلق به اصولگرايان و پايگاه راي جبهه پايداري است، مقام دومي را پس از احمد اميرآبادي فراهاني كسب نميكرد و از حضور در پارلمان دهم باز ميماند. با اين حال او امروز در شرايطي كه اصليترين پرسش از او و ساير نمايندگان آن است كه «براي كشور چه كردهايد؟»، ترجيح داد در انتخابات حاضر نشود تا حداقل براي مدت 2 سال به ترميم چهره سياسي خود بپردازد.
تحريم و تخريب
در اين ميان و درست به همان اندازه كه علي لاريجاني از سوي طيفهاي اصولگرا مورد انتقاد بود، محمدرضا عارف نيز به واسطه كارهاي نكرده و نگفتههايش با انتقادات بخشهايي از جناح اصلاحات و البته كنشگران فضاي مجازي و رسانهاي و مدني مواجه شد؛ بهطوري كه كمتر كسي باور ميكرد او همان محمدرضا عارفي است كه استعفايش به سود حسن روحاني در انتخابات رياستجمهوري 92 اگر اصليترين دليل پيروزي او در انتخابات نباشد، در زمره برترين دليلهاي اين پيروزي قرار ميگيرد. اما اوضاع زماني براي عارف و يارانش در پارلمان سختتر شد كه عملكرد حسن روحاني و دولتهاي تحت مديريتش بهويژه در حوزه اقتصادي چندان كه بايد و شايد، موردپسند افكار عمومي واقع نشد. با آغاز تحريمها و افزايش فشارهاي اقتصادي به عموم جامعه به ويژه دهكهاي پايينتر، درست به همان ميزان كه محبوبيت دولت روحاني كاهش مييافت، حجم تخريبها و انتقادها از فراكسيون اميد نيز افزايش مييافت؛ تا اينكه در نهايت زمزمههايي مبني بر خداحافظي عارف با فراكسيون اميد و عدم كانديداتورياش در انتخابات مطرح شد.
خداحافظي نفر اول تهران
با اين حال و بهرغم انتقادهاي بسيار به عملكرد فراكسيون اميد و شخص محمدرضا عارف بهويژه از سوي اعضاي اين فراكسيون و نمايندگان اصلاحطلب مجلس، روز گذشته شنيدهها مبني بر خداحافظي عارف با پارلمان جديتر شد تا هم محمدعلي وكيلي و هم مصطفي كواكبيان در اظهاراتي جداگانه اعلام كنند كه رييس فراكسيون اميد و نفر اول تهران در انتخابات سال 94 ديگر هواي پارلمان در سر ندارد. در اين ميان اما موضوع همچنان قطعي نيست؛ كمااينكه وكيلي تاكيد كرد كه «عليالاصول عارف بايد مساله عدم حضورش در انتخابات را طي بيانيهاي اعلام كند» ولي حداقل تا لحظه نگارش اين گزارش، نه خبري از بيانيه است و نه خبري از توضيح درباره روزهاي گذشته. با اين حال او روز گذشته در ديدار با جمعي از فعالان دانشجويي دانشگاه آزاد تلويحا به مساله كنارهگيري خود از انتخابات اشاره و با دعوت جوانان به شركت در انتخابات تاكيد كرد: «در 40 سال گذشته هميشه به تكليفي كه بر عهدهام بوده، عمل كردهام و در آينده هم همينگونه عمل خواهم كرد.» او همچنين از جوانان باانگيزه و نخبگان خواست در انتخابات مجلس يازدهم براي پيگيري مطالبات بحق مردم و جلوگيري از به حاشيه رفتن نهاد قانونگذاري كشور ثبتنام كنند.حالا به نظر ميرسد عارف نيز كنار لاريجاني دومين قرباني پارلمان و اوضاع نه چندان بسامان اين روزهاي كشور باشد؛ قربانياني كه از قضا نام هردو به عنوان گزينههاي بالقوه انتخابات رياستجمهوري 1400 به چشم ميخورد و اين يعني نفر اول تهران در سال 92 و نفر اول پارلمان تا خرداد 99، بار ديگر مقابل هم قرار خواهند گرفت، هرچند كه در اين ميان نميتوان از ياد برد فلان وزير جوان و بهمان فعال عدالتخواه را. با اين همه اما هنوز تا پايان مهلت نام نويسي فرصت باقي است و شايد هم عارف و هم لاريجاني يا يكي از آنها دوباره «با درخواست مردم» وارد عرصه انتخابات شوند؛ هرچند بعيد است اين چهرهها در شرايط كنوني قصد زورآزمايي با نو اصولگراياني را داشته باشند كه هواي بهارستان هوش از سرشان ربوده است!