درباره اعتراض دانشجويان به تكرار يك وضعيت رنجآور
تئاتر دانشگاهي در برزخ
بابك احمدي
مدتي بود كه در محافل دانشجويي زمزمه چشمپوشي وزارت علوم از دور جديد برگزاري مهمترين جشنواره تئاتر ايران، يعني «جشنواره تئاتر دانشگاهي» به گوش ميرسيد؛ ذهنيتي حاصل بياعتنايي تام و تمام سالهاي متمادي به اين رويداد، آن هم در شرايطي كه در فاصله 5 ماه مانده به برگزاري دوره بيست و سوم. واقعا كدام عقل سليم ميپذيرد وزارت علوم از برپايي مهمترين امكان ظهور و بروزِ استعدادهاي درجه يك تئاترياش چشم بپوشد؟ ولي با مرور تكرار وضعيت مشابه در تمام ادوار جشنواره به حفرهها و حلقههاي مفقودهاي ميرسيم كه به مبناي پرسشهاي جدي بدل ميشوند. چرا اين برزخ، هر ساله در آتشِ آذر تكرار ميشود؟
دانشجويانِ نگران حالا بار ديگر، مشابه متعدد ادوار گذشته دست به قلم شده و هر دسته و گروه و كانوني از جايي و به طريقي صداي اعتراضشان را به گوش وزارت علوم ميرسانند. براي نمونه، جمعي از دانشجويان دانشكده سينما تئاتر دانشگاه هنر تهران با انتشار بيانيهاي، اعتراض خود را نسبت به بيعملي نهادهاي مرتبط و البته «روند انتخاب دبير جشنواره پشت درهاي بسته» اعلام كردهاند. جمع مورد اشاره، رويه موردنظر را به «سلب حق و كوتاه كردن دست دانشجويان از جشنواره تئاتر دانشگاهي» تعبير كردهاند. علاوه بر اين، وقتي ميبينيم «جشنواره بينالمللي تئاتر دانشگاهي ايران» چطور با حذف عنوان «بينالمللي» عملا به «جشنواره تئاتر دانشگاهي ايران» تغيير نام داده بايد هم نسبت به هر اتفاقي معترض بود. يا كافي است با هم مرور كنيم كه روند دموكراتيك انتخاب دبير جشنواره توسط دانشجويان و كانونهاي تئاتر دانشگاه چطور مرحله به مرحله حذف شد. اتفاقهايي از اين دست به همراه بودجهاي كه هيچگاه وجود ندارد، به شكلگيريِ يك ناخودآگاه جمعي معترض دامن ميزند.
سرانجام نيز اداره كل فرهنگي و اجتماعي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري روز گذشته در فاصله كوتاه از انتشار بيانيه دانشجويان و «در راستاي شناسايي و انتخاب دبير بيست و سومين جشنواره بينالمللي تئاتر دانشگاهي ايران»، فراخوان دوره جديد را منتشر كرد! در نظر داشته باشيم كه قصد از انتشار فراخوان، تازه انتخاب دبير است و در بهترين حالت كار چند هفتهاي طول ميكشد، اما براي يك لحظه همه اينها را كنار بگذاريم و به يك گرفتاري بزرگتر فكر كنيم. اينكه به فرض دبير دوره آينده پشت درهاي بسته انتخاب نشده باشد، گيريم كه با وجود زمان اندك، همه چيز به همت نيروي جوان خيلي سريع سامان پيدا كند؛ با بدهي باقي مانده از سال گذشته چه كنيم؟ با بودجهاي كه وجود ندارد. آيا مديريتهاي نفتي نبايد يكبار به اين فكر كنند كه اگر نفت نبود، چطور بايد اين جشنواره را برپا كنيم؟ به نظرم حتي ابدا ايرادي ندارد اگر جشنواره يك سال تعطيل شود و كارشناسان 365 روز به اين فكر كنند كه بدون پول نفت چه بايد كرد؟ كافي است وزارت علوم فراخوان دريافت نظرهاي كارشناسي منتشر كند و تازه آن زمان خواهيم ديد نخبههاي دانشگاهي ما چه ساده مساله را حل ميكنند و مديران و معاونان و دانشجويان ققنوسوار از اين برزخ خارج ميشوند.