• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4533 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۲۰ آذر

«اسناد افغانستان» سال‌ها تلاش دولت امريكا را براي پنهان‌كردن شكست‌هايش فاش مي‌كند

زير پوست دروغ

شهاب شهسواري

 

48 سال بعد از افشاي اسناد محرمانه‌اي كه به «اسناد پنتاگون» مشهور شد و دروغ‌گويي نظام‌مند دولت‌هاي متوالي امريكا را در مورد وضعيت جنگ در ويتنام بر‌ملا مي‌كرد، تاريخ بار ديگر تكرار شده است. روزنامه واشنگتن پست بعد از 3 سال چالش حقوقي با دولت امريكا، به حكم دادگاه توانست متن كامل 2000 برگ سند رسمي در مورد جنگ افغانستان كه توسط «دفتر بازرس كل ويژه بازسازي افغانستان (SIGAR) » جمع‌آوري شده است، براي عموم منتشر كند. جان اسپوكو، سرپرست «دفتر بازرس كل ويژه» در يكي از اين اسناد، خلاصه مجموع ارزيابي‌ها را اين‌گونه برآورد مي‌كند: «به مردم امريكا مستمرا دروغ گفته شده است.» اين ارزيابي درست مشابه ارزيابي است كه نيويورك تايمز از اسناد افشا شده جنگ ويتنام در سال 1971 داشت، دولت ليندون جانسون، در مورد جنگ ويتنام «به صورت سازمان‌يافته، نه تنها به مردم، بلكه به كنگره امريكا، دروغ گفت.» توماس كمپبل، سخنگوي پنتاگون در واكنش به انتشار اسناد جديد جنگ افغانستان تاكيد كرده است كه دولت اين كشور «قصد فريب افكار عمومي و كنگره را نداشته است.» اين مقام پنتاگون گفته است كه موضع دولت امريكا همواره اين بوده است كه جنگ افغانستان را نمي‌توان در ميدان نظامي پايان داد. با اين حال، بسياري از مقام‌هاي ارشد و دست‌اندركاران نظامي امريكايي كه در اين اسناد با آنها مصاحبه شده است، اعتقاد دارند كه دولت امريكا در مورد وضعيت نبرد نظامي در افغانستان به مردم اين كشور دروغ گفته است و با هدف وانمود كردن پيروزي در جنگ، آمار و ارقام را دستكاري كرده است. اين مقام‌ها همچنين از فساد و سوءمديريت گسترده در تخصيص بودجه‌هاي كمك به افغانستان سخن گفته‌اند و از ناتواني دولتمردان امريكايي در تعيين هدفي مشخص براي استمرار نگه داشتن هزاران نيروي امريكايي در خاك افغانستان انتقاد كرده‌اند.

اسناد از كجا آمده است؟

بر خلاف 7000 سندي كه سال 1971 توسط روزنامه‌هاي نيويورك‌تايمز و واشنگتن‌پست در مورد پنهان‌كاري دولت امريكا در جنگ ويتنام منتشر شده‌بود، 2000 سند جديدي كه توسط واشنگتن‌پست، با هدف انتشار يك گزارش براي عموم تهيه شده‌بود. دفتر بازرس كل ويژه بازسازي افغانستان كه از سال 2008 با هدف نظارت بر عمليات امريكا در افغانستان تشكيل شده است، تحت عنوان پروژه‌اي با عنوان «درس‌هاي آموخته» بين سال‌هاي 2014 تا 2018 مصاحبه‌هايي با مقام‌هاي مسوول و فرماندهان نظامي افغانستان انجام داده است. به نوشته واشنگتن پست «نزديك به 30 مصاحبه در اين اسناد به صورت لغت به لغت پياده شده‌اند و بقيه آنها چكيده‌اي از گفت‌وگوها در كنار چندين نقل قول از مصاحبه شونده است.» بعد از انتشار گزارش‌هاي «دفتر بازرس كل ويژه بازسازي افغانستان» روزنامه واشنگتن پست به دادگاه‌هاي فدرال امريكا مراجعه كرد تا بر اساس قانون «آزادي اطلاعات» به متن كامل گفت‌وگوهاي انجام شده توسط اين دفتر دسترسي پيدا كند. فرآيند رسيدگي به درخواست واشنگتن‌پست در دو شعبه دادگاه، نزديك به 3 سال طول كشيد، تا اينكه اخيرا حكم دسترسي به اين روزنامه داده‌شد، هر چند اين روزنامه فقط حق دسترسي به نام 62 مصاحبه شونده را داشت در حالي كه نام 366 نفر از مصاحبه‌شوندگان حذف شده است. به گفته دفتر بازرس كل ويژه، نام اين افراد بايد تحت قانون حمايت از افشاگري پنهان بماند.

تكرار تاريخ

شباهت اسناد افغانستان، با اسناد پنتاگون كه در سال 1971 توسط روزنامه نيويورك تايمز براي اولين‌بار منتشر شد، اين است كه هر دو براي بررسي شرايط يك جنگ در جريان جمع‌آوري شده‌اند. سال 1967، رابرت مك‌نامارا، وزير وقت دفاع امريكا، بيش از 12 سال بعد از آغاز جنگ در ويتنام، يك كارگروه ويژه با عنوان «كارگروه مطالعه ويتنام» تشكيل داد، هدف از تشكيل اين كارگروه نوشتن يك دائره‌المعارف با عنوان «دائره‌المعارف تاريخ جنگ ويتنام» بود. دانيل السبرگ، از اعضاي اين كارگروه، با توجه به يافته‌هاي اين مطالعه و تفاوت عمده آن با اظهارات علني مقام‌هاي دولت امريكا، تصميم به افشاي اين اسناد مي‌گيرد. او ابتدا براي افشاي اسناد با مقام‌هاي ارشد دولت تازه روي كار آمده ريچارد نيكسون مشورت كرد، اما بعد از آنكه با واكنشي از سوي دولت جديد مواجه نشد، سال 1971 تصميم گرفت اين اسناد را از آرشيو موسسه رند به روزنامه نيويورك تايمز بدهد. هر چند خلاصه‌اي از محتواي اين اسناد مدتي بعد در نيويورك تايمز منتشر و با دستور دولت، توقف اين اسناد متوقف شد، اما روزنامه‌هاي نيويورك‌تايمز و واشنگتن پست با شكايت به ديوان عالي امريكا، توانستند بعد از يك ماه اجازه انتشار كامل آنها را دريافت كنند.

دولت امريكا چه دروغ‌هايي گفت؟

بر اساس خلاصه اسناد، سه دولت متوالي امريكا به صورت مستمر در حال پنهان‌كاري نتايج جنگ امريكا در افغانستان بودند و بارها و بارها با دستكاري در آمار و ارقام و مفاهيم، تلاش كرده‌اند اين جنگ را در حال پيشرفت نمايش دهند. جنگ 18‌ساله امريكا در افغانستان، طولاني‌ترين جنگ فرامرزي تاريخ اين كشور برشمرده مي‌شود. در طول 18 سال گذشته اين جنگ باعث كشته شدن 2300 نظامي امريكايي و مجروح شدن بيش از 20 هزار سرباز اين كشور شده است. همزمان ده‌ها هزار شهروند افغانستان بر اثر اين جنگ جان خود را از دست داده‌اند. دست كم 38 هزار شهروند غيرنظامي افغان فقط در 10 سال گذشته به صورت مستقيم قرباني اين جنگ شده‌اند. بر اساس برآوردها از سال 2014 كه دولت ايالات متحده امريكا در بيانيه‌اي مبهم «عمليات مستقيم» در افغانستان را پايان داد و وظيفه حفظ امنيت اين كشور را بر عهده نيروهاي نظامي و امنيتي افغان گذاشت، تاكنون دست‌كم 50 هزار نيروي دولت افغانستان جان خود را از دست داده‌اند. نيويورك تايمز در برآوردي از هزينه‌هاي جنگ افغانستان مي‌نويسد اين جنگ دست كم يك تريليون دلار در 18 سال براي امريكا هزينه داشته است و برآورد مي‌شود كه هزينه‌هاي آن تا 2 تريليون دلار افزايش يابد. در مجموع دو ادعاي بنيادين در اين اسناد وجود دارد. يكي اينكه مقام‌هاي دولت امريكا در سه دولت جورج بوش، باراك اوباما و دونالد ترامپ، به صورت دايم تلاش كرده‌اند آمار و ارقام جنگ را دستكاري كنند تا در نظر افكار عمومي امريكا، تصور پيروزي در جنگ ايجاد شود. ادعاي ديگر اين است كه دولتمردان امريكايي به شكل سازمان يافته‌اي نسبت به فساد نظام‌مند در ميان دولتمردان افغانستان بي‌تفاوت بوده‌اند و باعث شده‌اند كه ارقام كمك‌هاي مالي امريكا در افغانستان به هدر رود. در يك مصاحبه با فردي كه در اسناد با عنوان «مقام ارشد شوراي امنيت ملي» معرفي شده است، تلاش براي دستكاري در آمار جنگ يك تلاش دايمي و طولاني مدت بود. اين فرد كه نام او حذف شده است در مصاحبه خود مي‌گويد: «در واقع غيرممكن بود كه از آمار واقعي بتوان ارقام خوشبينانه‌اي ايجاد كرد. هر كاري را آزمايش كرديم، تعداد نيروهاي افغان آموزش ديده، سطح خشونت‌ها، اراضي تحت كنترل دولت مركزي، اما هيچ يك از آنها نمي‌توانست يك تصوير صحيح ارايه دهد.» اين مقام امريكا در سال 2016 مي‌گويد: «در تمام طول اين سال‌ها همه آمار منتشر شده دستكاري مي‌شد.»بر اساس اين اسناد، اهداف و مطالبات دولت امريكا در اين جنگ هرگز به صورت دقيق مشخص نشده است، بلكه براي دولتمردان ارشد واشنگتن، هدف از جنگ در افغانستان مبهم و معمولا غيرقابل دستيابي بود. به‌رغم نامشخص بودن اهداف، سه رييس‌جمهور متوالي، دايما با سخناني اغراق‌آميز از موفقيت‌هاي خود در افغانستان سخن گفته‌اند. سرتيپ داگلاس لوته كه در دوران بوش و اوباما در كاخ سفيد مسوول رسيدگي به مسائل جنگ افغانستان بود، در مصاحبه خود مي‌گويد: «ما هيچ درك بنياديني از شرايط افغانستان نداشتيم، اصلا نمي‌دانستيم كه چه كاري مي‌كنيم.» او كه مانند بسياري از مصاحبه‌شوندگان در هنگام مصاحبه با تصور پنهان ماندن محتواي گفته‌هايش، صادقانه سخن گفته‌است مي‌گويد: «آنجا چه مي‌كنيم؟ حتي كوچك‌ترين دركي از كاري كه مي‌كنيم نداشتيم... فقط اگر مردم مي‌دانستند كه چه بلبشويي در كار است ... 2400 نفر جان خود را از دست داده‌اند.» جفري اگرز، تفنگدار دريايي بازنشسته كه در دوران بوش و اوباما در كاخ سفيد خدمت مي‌كرد هم در مورد جنگ افغانستان مي‌گويد: «به ازاي يك تريليون دلاري كه خرج كرديم چه به دست آورديم؟ ارزش يك تريليون دلار را داشت؟ فكر كنم بعد از اينكه اسامه بن‌لادن را كشتيم، جسد او در قبر دريايي‌اش به ريش ما به خاطر پولي كه در افغانستان خرج كرديم مي‌خندد.»

برخي از مصاحبه شوندگان اين پروژه معتقدند كه تغيير در آمار و ارقام جنگ، يك اقدام عامدانه براي فريب دادن افكار عمومي امريكا بود. باب كراولي، سرهنگ ارتش كه بين سال‌هاي 2013 تا 2014 به فرماندهان جنگ در مورد مبارزه با شورش‌ها مشاوره مي‌داد، مي‌گويد: «تك تك آمارها براي نمايش دادن تصويري بهتر دستكاري مي‌شدند. براي مثال نظرسنجي‌ها كاملا غيرقابل اتكا بودند، اما نتايج آنها با اين هدف منتشر مي‌شد كه احساس كنيم هر كاري مي‌كنيم درست است، انگار به يك قيف بستني تبديل شديم كه خودش خودش را مي‌ليسد.» مايكل فلين، ژنرال سه ستاره ارتش و مشاور امنيت ملي پيشين رييس‌جمهور امريكا در يكي از اين اسناد به مصاحبه‌كننده مي‌گويد: «وقتي سوال مي‌كني، از سفير تا پايين‌ترين مقام سياسي در افغانستان مي‌گويد كه وضع‌مان عالي است و همه‌چيز خوب پيش مي‌رود. واقعا؟ خب اگر وضعيت عالي است پس چرا اين‌گونه به نظر مي‌رسد كه ما داريم مي‌بازيم؟»

هزينه‌هاي بي‌نتيجه

به نوشته نيويورك‌تايمز، دولت امريكا تاكنون صدها ميليارد دلار بدون هيچ نتيجه‌اي در افغانستان هزينه نظامي داده است. وقتي كه سال 2001 دستور حمله نظامي به افغانستان از سوي دولت جورج بوش صادر شد، هدف از اين جنگ سرنگوني طالبان با هدف نابودي القاعده عنوان شد. اما 18 سال بعد از آغاز اين جنگ، طالبان نه تنها ضعيف‌تر نشده است بلكه تعداد نيروهاي آن بسيار بيشتر شده و به صورت مستمر بخش بيشتري از سرزمين‌هاي افغانستان را تصرف مي‌كند. هر روز تعداد بيشتري از نظاميان افغانستان جان خود را در نبردهاي داخل اين كشور از دست مي‌دهند و به‌رغم حمايت نيروهاي امريكايي، نظاميان افغانستان تقريبا در همه نبردهاي مهم خود شكست مي‌خورند. القاعده نيز نه تنها از بين نرفته است بلكه رهبران آن به پاكستان مهاجرت كرده‌اند و ضمن حفظ جاي پاي خود در افغانستان، نفوذ خود را به يمن، شمال آفريقا، سومالي و سوريه نيز گسترش داده‌اند. بر اساس اين آمار، در طول 18 سال گذشته از ميزان 133 ميليارد دلار كمك‌هايي كه امريكا براي بازسازي افغانستان اختصاص داده است، رقمي معادل 83 ميليارد دلار هزينه آموزش پليس و ارتش جديد افغانستان شده است. رابرت فين، سفير پيشين امريكا در افغانستان بين سال‌هاي 2002 تا 2003 در مصاحبه خود مي‌گويد: «اگر به آمار دقت كنيد مي‌بينيد كه بخش ناچيزي از پول‌هايي كه در افغانستان هزينه كرده‌ايم، صرف كمك به مردم اين كشور شده است. تقريبا تمامي هزينه‌هاي ما در بخش نظامي بوده است و بخش عمده آن براي تربيت نيروهاي شبه‌نظامي و پليس افغانستان هزينه شده است.»

شكست در جنگ ترياك

بر اساس گزارش سال گذشته «دفتر بازرس كل ويژه بازسازي افغانستان» تلاش‌ها براي مبارزه با توليد مواد مخدر در افغانستان كاملا با شكست مواجه شده است. دولت امريكا بخشي از عمليات نظامي خود را مبارزه با سطح زير كشت خشخاش در افغانستان توصيف مي‌كند، اما واقعيت اين است كه در حال حاضر افغانستان توليد‌كننده بيش از 80 درصد از هرويين موجود در بازار جهاني است. پيش از آغاز جنگ امريكا در افغانستان، حكومت طالبان تقريبا كشت خشخاش را متوقف كرده‌بود و بين سال‌هاي 1996 تا 2001 توليد مواد مخدر در افغانستان تقريبا در حال توقف بود. بر‌اساس آمار سطح زير كشت خشخاش در افغانستان از سال 84 هزار هكتار در سال 2002 به 328 هزار هكتار در سال جاري افزايش يافته است و تقريبا چهار برابر شده است. تصور مي‌شود كه امريكا مجموعا 10 ميليارد دلار در پروژه مبارزه با توليد مواد مخدر در افغانستان هزينه كرده‌باشد.

شكست در ايجاد ارتش منظم

دولت امريكا سال 2014 رسما اعلام كرد كه عمليات مستقيم خود در افغانستان را پايان مي‌دهد و حفظ امنيت كشور را به نيروهاي ارتش و پليس اين كشور مي‌سپارد. اما اين دستاورد، يك پيروزي خيالي براي امريكا بود. در طول 5 سال گذشته مشخص شده است كه به‌رغم صرف 87 ميليارد دلار توسط امريكا براي آموزش نيروهاي نظامي افغانستان، ارتش و پليس اين كشور هنوز توانايي دفاع از خود را ندارد. ضعف روحيه، تجهيزات و فقدان آموزش كافي در ميان نيروهاي افغانستان باعث شده است تا تقريبا در هر نبرد كليدي با طالبان، بازنده دولت كابل باشد. همزمان كاهش روحيه و افزايش تلفات در ميان نظاميان باعث شده است كه بخش عمده‌اي از نيروهاي ارتش يا به دليل مرگ و مجروحيت از ادامه كار باز بمانند يا اينكه از خدمت فرار كنند. به نوشته نيويورك تايمز، ريزش تعداد نظاميان افغانستان به حدي زياد است كه ارتش افغانستان بايد به اندازه يك سوم از كل نيروهاي خود، يعني نزديك به 100 هزار نيروي جديد را سالانه از نو استخدام كند.

شكست توسعه اقتصادي

به نوشته نيويورك‌تايمز، از سال 2007 تاكنون، حجم اقتصاد افغانستان تقريبا دو برابر شده است، اما اين به معناي رشد اقتصاد اين كشور نيست، بلكه تقريبا تمامي اين پول‌هاي جديد در جنگ با طالبان و ديگر گروه‌هاي مسلح هزينه مي‌شود. دست‌كم يك چهارم از مردم افغانستان بيكار هستند، فساد اداري يكي از موانع اصلي سرمايه‌گذاري خارجي محسوب مي‌شود. اين درحالي است كه تاكنون 24 ميليارد دلار از سوي امريكا براي توسعه اقتصادي و ريشه‌كني فساد در افغانستان هزينه شده است. وزارت دفاع امريكا مدعي بود كه حجم يك تريليون دلاري بخش معادن در افغانستان مي‌تواند به يك موتور محركه جدي براي اقتصاد اين كشور بدل شود، اما واقعيت اين است كه فقدان امنيت، گستردگي فساد و ادامه جنگ باعث شده است كه تقريبا هيچ سرمايه‌گذاري مهم و تاثيرگذاري در بخش معدن افغانستان انجام نشود. همزمان 30 ميليارد دلار كمك اقتصادي از سوي امريكا براي كمك به بازسازي افغانستان اختصاص يافته است. اما به گفته «دفتر بازرس كل ويژه بازسازي افغانستان» در طول سال‌هاي 2008 تا 2017 دست كم 15 ميليارد و 500 ميليون دلار از اين كمك‌ها بر اثر كلاه‌برداري و فساد به هدر رفته است و دلاري از آن به بازسازي اختصاص نيافته است. بخش عمده‌اي از كمك‌هاي هزينه شده توسط امريكا صرف ساختن بيمارستان‌هايي شده است كه تاكنون كسي در آن درمان نشده، مدرسه‌هايي كه كسي در آن درس نخوانده و پايگاه‌هاي نظامي كه كاملا بي‌مصرف بودند و خيلي از آنها تاكنون تخريب يا تعطيل شده‌اند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون