مصطفي تاجزاده، كنشگر سياسي اصلاحطلب:
راهي نداريم، مگر بازگشت به راي ملت
دستكم تا زماني كه بتوانيم سخن و روايت خود را از مسائل و حوادث، مستقل از سخن رسمي حاكميت عرضه كنيم و تشكيلات، تجمعات و رسانههاي خود را داشته باشيم، امكان سياستورزي وجود دارد.
مادامي كه اصلاحطلبان بتوانند به عنوان جرياني سياسي، تشكيلات خود را داشته باشند و در انتخابات شركت كنند و صلاحيت نامزدهاي آنها تاييد شود، مستقل از اينكه مردم به آنها راي بدهند يا خير، برنامههاي خود را براي برونرفت از مشكلات جامعه عرضه كنند، اصلاحات به لحاظ نظري ممكن است اما از نظر عملي با مشكلاتي مواجه است.
عدم تمايل اكثريت ملت ايران به تغييرات خشونتآميز باعث ميشود كه اصلاحات هنوز توان اين را داشته باشد تا به شرط انجام اصلاحات لازم در خود مطرح باشد. دليل ديگر اينكه هنوز اصلاحات به پايان نرسيده است، تجربه ما در طول ساليان گذشته بهويژه پس از حوادث ۸۸ نشان داده كه جمهوري اسلامي در شرايط سخت اگرچه دير و با هزينههاي غيرضروري اما توانسته تصميمات درستي اتخاذ كند؛ با توجه به اين تجربه، اين اميد ايجاد ميشود كه باز هم تصميم درستي اتخاذ شود و راه براي اصلاحات بنيادين براي جامعه ما پيدا شود.
انتخابات نهاد بيبديلي براي حاكميت مردم در عرصه سرنوشت است، هنوز بشر هيچ نهادي را مهمتر از انتخابات براي حاكم كردن مردم بر سرنوشت كشورشان پيدا نكرده است.
اصلاحات هم هنوز معتقد است كه انتخابات موثرترين، مستقيمترين، كمهزينهترين و مطمئنترين راه براي حاكميت مردم بر سرنوشت خودشان است، اما با اين وجود، شركت در انتخابات و معرفي نامزد در انتخابات به هر قيمت، نه تنها مفيد نيست؛ بلكه ميتواند آثار زيانباري به همراه داشته باشد.
ما هرگز انتخابات را رها نميكنيم، تاكيد ميكنم انتخابات موقعي در جمهوري اسلامي معنا دارد كه امكان ايجاد تفاوت معنادار با انتخابات وجود داشته باشد، اما اگر اين امكان به هر دليل منتفي شود، هيچ دليلي براي شركت در انتخابات وجود ندارد.
ما درباره اصل انتخابات هرگز ترديد نميكنيم و با شعارهاي اصلاحطلبان انتخاباتي و غيرانتخاباتي فريب نميخوريم، اما معتقديم اساس اصلاحات بر انتخابات آزاد است. ما حتي جنبش سبز را مديون انتخابات هستيم؛ چراكه اگر انتخابات نبود مهندس موسوي در جايگاه امروز نبود و ما خاتمي و جنبش دوم خرداد نداشتيم و اگر انتخابات نبود، نميتوانستيم مسير كشور را در سال ۹۲ تغيير دهيم.
مردم عليالاصول همواره به ميزاني كه ميتوانستند، بهترينها را انتخاب كردند و اگر انتخابات آزاد باشد، حتما بهترينها را انتخاب خواهند كرد.
راهي جز بازگشت به راي ملت نداريم.
در عرصههاي داخلي و خارجي محكوم به گفتوگو و مذاكره هستيم و راهي جز آن نداريم.
امروز برخي تلاش بيحاصلي ميكنند و ميخواهند بگويند كه راه خروج از بنبست، اين است كه ملت ايران انتخابهايشان را تغيير دهند؛ اين در حالي است كه راه خروج از اين بنبست، پذيرفتن راي و حاكميت ملت است؛ ملت ايران ملتي بزرگوار است كه حاضر است خطاهاي حكومت را ببخشد به شرط آنكه حكومت از حقوق و راي و خواست و نظر اكثريت ملت تمكين كند.
با توجه به اينكه جمهوري اسلامي هنوز در بين اقشاري از جامعه پايگاه دارد و اراده بقا و امكان خاموش كردن صداهاي معترض را دارد، يك توهم است كه كساني فكر كنند، ميتوانند در كوتاهمدت آن را سرنگون كنند؛ اما در صورت عدم اجراي اصلاحات ساختاري روزبهروز هزينه اداره كشور بالا ميرود و بر خشم جامعه افزوده ميشود.