• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۹ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4535 -
  • ۱۳۹۸ شنبه ۲۳ آذر

پيروز ايزدي، كارشناس مسائل اروپا در گفت‌وگو با «اعتماد»:

اطاله برگزيت افكار عمومي را مستهلك كرد

كوربين يك رهبر وحدت‌ساز نبود

شهاب شهسواري

شهروندان بريتانيا روز پنجشنبه براي سومين‌بار در پنج سال گذشته در انتخابات سراسري شركت كردند تا به بن‌بست سياسي در اين كشور بر سر اجراي برگزيت پايان دهند؛ انتخاباتي كه نتايج آن از يك سو براي بوريس جانسون و هواداران اجراي فوري برگزيت دلگرم‌كننده بود و از سوي ديگر بزرگ‌ترين شكست اپوزيسيون، يعني حزب كارگر در 80 سال گذشته محسوب مي‌شد. پيروز ايزدي، كارشناس مسائل اروپا معتقد است كه رويكردها و اعتقادات فردي جرمي كوربين، رهبر حزب كارگر از دلايل عمده شكست اين حزب بود، چراكه
نه تنها باعث ايجاد وحدت در حزبش براي رسيدن به اهداف مشترك، از جمله بازمذاكره توافق برگزيت و جلوگيري از قدرت گرفتن جناح راست نشد، بلكه شكاف‌ها در ميان جناح‌هاي اين حزب را هم تشديد كرد. با اين حال اين كارشناس مسائل اروپا معتقد است كه پيروزي قاطع بوريس جانسون در انتخابات، نمي‌تواند نشان‌دهنده حمايت قاطع مردم اين كشور از برگزيت باشد، چراكه حزب محافظه‌كار و احزاب موافق برگزيت به لحاظ آراي عمومي، اكثريت قاطع آرا را كسب نكرده‌اند، هر چند كه مدت‌هاست ديگر هيچ‌كس در اروپا اميدي به برگشتن دولت بريتانيا از تصميمش براي خروج از اتحاديه ندارد. در ادامه متن كامل گفت‌وگوي روزنامه اعتماد را با پيروز ايزدي، كارشناس مسائل اروپا مطالعه مي‌كنيد.

 

پيروزي كم‌سابقه حزب محافظه‌كار بريتانيا به رهبري بوريس جانسون، نخست‌وزير اين كشور
در انتخاباتي كه محوريت آن برگزيت بود، عملا اجراي برنامه خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا را دراختيار تندرو‌ترين جناح طرفدار برگزيت قرار داد. آيا مي‌توان اين انتخابات را يك رفراندوم
به نفع برگزيت ارزيابي كرد؟

من چنين نظري ندارم، درست است كه بوريس جانسون و حزبش موفق شدند اكثريت مطلق كرسي‌هاي پارلمان را به دست بياورند اما اكثريت مطلق آرا را كسب نكرده است، اين يك واقعيت است كه انتخابات پارلماني، به‌ويژه در بريتانيا، با يك رفراندوم كاملا متفاوت است. پيروزي بوريس جانسون، يك پيروزي نسبي بود؛ پيروزي برنامه حزب محافظه‌كار نسبت به برنامه احزاب ديگر. بايد ويژگي‌هاي انتخابات در بريتانيا را درنظر گرفت، نمايندگان در حوزه‌هاي انتخاباتي نيازمند اكثريت مطلق نيستند و هر نامزدي كه نسبت به نامزدهاي رقيبش راي بيشتري كسب كند به پارلمان راه پيدا مي‌كند. در چنين شرايطي حتي به لحاظ عددي هم نمي‌توان به‌طور قطع گفت كه حزب محافظه‌كار اكثريت مطلق آرا را به خود اختصاص داده است. براساس آمار اوليه به‌رغم اينكه حزب محافظه‌كار 47 كرسي بيشتر از دوره قبل به دست آورده و 57درصد از كرسي‌هاي پارلمان را از آن خود كرده است، تنها 43درصد از كل آرا مربوط به نامزدهاي اين حزب بوده است، درنتيجه بوريس جانسون نمي‌تواند ادعا كند كه اكثريت مردم كشور شعار اجراي فوري برگزيت را داده‌اند. تقريبا تمامي كارشناسان متفق‌القول بودند كه بيش از دو سال و نيم استمرار بحث برگزيت بعد از رفراندوم سال 2016، سه‌بار تاخير در اجراي آن و تحت‌الشعاع قرار گرفتن تمامي مسائل بريتانيا
زير سايه خروج از اتحاديه اروپا، باعث استهلاك افكار عمومي شده ‌بود و تقريبا بخش عمده‌اي از راي‌دهندگان مي‌خواستند كه اين قضيه را هر طور شده تمام كنند.

حزب كارگر بدترين نتايج خود را در 80 سال گذشته در اين انتخابات كسب كرده است، دليل اين شكست سنگين چه بود؟

جرمي كوربين فردي بود كه به‌رغم سال‌ها عضويت در حزب كارگر، همواره به لحاظ ديدگاه در حاشيه جريان غالب در حزب قرار داشت. زماني كه سال 2015 كوربين به رهبري حزب رسيد، يك تغيير رويكرد جدي در اين حزب روي داد تا جايي كه تعدادي از اعضاي ميانه‌روتر حزب كه منتقد تسلط جناح چپ حزب كارگر بودند، به احزاب ديگري مانند ليبرال دموكرات پيوستند. جرمي كوربين در چهار سال دوران رهبري‌اش در اين حزب نتوانست شكاف در اين حزب را برطرف كرده و وحدتي را ميان اعضاي حزبش ايجاد كند. مشكل ديگر موضع آقاي كوربين در مورد برگزيت بود. او يك موضع نامشخص و مبهمي در مورد خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا گرفته‌ بود. كوربين همواره يكي از چهره‌هاي سياسي مخالف و منتقد اتحاديه اروپا در حزب كارگر محسوب مي‌شد، اما در آستانه رفراندوم سال 2016 از آنجا كه درون حزب، اكثريت قاطع اعضا مخالف خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا بودند، مجبور شد موضع شخصي خودش را پنهان كند. در نتيجه او در سه سال گذشته، موضع خود در مورد ماندن يا رفتن از اتحاديه اروپا را صريح و روشن بيان نكرده و همواره با سياست كج‌دار و مريز با اين مساله برخورد كرده است. شكاف دروني در حزب كارگر و فقدان محبوبيت رهبري كوربين در ميان سياستمداران ارشد حزب و همچنين فقدان موضع‌گيري قاطع در مخالفت با برگزيت، باعث شد كه در اين انتخابات عملا حزب كارگر در جذب آراي بيشتر ناكام ماند و در بسياري از پايگاه‌هاي سنتي خود، انتخابات را به رقبا واگذار كرد.

در اين شرايط پيش‌بيني شما از آينده حزب كارگر چيست؟ آيا مجددا شاهد يك چرخش مهم در رهبري حزب و بازگشت رهبري به جناح راست‌گراي حزب كارگر و نزديكان نخست‌وزيران پيشين همچون توني بلر و گوردون براون خواهيم بود؟

به نظر مي‌رسد كه باتوجه به اينكه كوربين اعلام كرده كه ديگر در هيچ انتخاباتي حزب را رهبري نخواهد كرد، عملا بايد منتظر يك انتخابات تازه درون‌حزبي باشيم، هر چند كوربين استعفاي فوري خود را اعلام نكرده است، اما احتمالا در آينده نزديك اين اتفاق روي خواهد داد. حزب كارگر بعد از شكست در اين انتخابات براي احياي خود مجبور است كه از شكاف‌هاي درون‌حزبي كم كند و به احتمال زياد به دنبال رهبري يك فرد ميانه‌رو براي احياي جايگاه حزب كارگر خواهد بود. هر اندازه هم كه ابعاد شكست حزب كارگر بزرگ باشد، بايد توجه داشت كه اين حزب همچنان حزب اپوزيسيون اصلي در پارلمان است و در اين مقام بايد دولت درسايه تشكيل دهد. درنتيجه براي جلوگيري از فروپاشي حزب و كاهش شكاف‌ها، لازم است رهبري ميانه‌روتري در اين حزب انتخاب شود.

جرمي كوربين، به‌رغم شكاف‌هاي درون حزبي موفق شده ‌بود در طول چهار سال گذشته تعداد اعضاي ثبت‌نام شده حزب را به شكل قابل‌توجهي افزايش دهد و در ميان جوانان و دانشجويان نفوذ زيادي پيدا كند. فكر مي‌كنيد چرا با وجود اين رشد قابل‌توجه اعضا، حزب كارگر در سه انتخابات متوالي تحت رهبري جرمي كوربين با شكست مواجه شد؟

بايد ميان اعضاي حزب كارگر با نمايندگان اين حزب در پارلمان تمايز قائل شد. بسياري از سياستمداران ارشد حزب كارگر، ازجمله نمايندگان پارلمان و وزرا و رهبران دولت‌هاي پيشين كارگر، با رويكرد جرمي كوربين زاويه جدي داشتند، اما در ميان اعضاي عادي حزب و راي‌دهندگان ثبت‌نام شده حزب كارگر، اكثريت از جرمي كوربين حمايت مي‌كردند. از زماني كه راي‌گيري در مورد رهبر حزب به جاي كنگره حزبي به راي‌دهندگان عادي سپرده‌ شد، كوربين به جهت اقبال راي‌دهندگان عادي توانست رهبري حزب را در اختيار بگيرد، اما اين جايگاه نتوانست مخالفت‌ها و انتقادهاي سياستمداران ارشد حزب را از بين ببرد. كوربين در طول سال‌هاي رهبري‌اش در حزب كارگر، موفق شد از ميان راي‌دهندگان بريتانيايي كه به‌طور كلي با رويكرد نخبگان حاكم در كشور و به ويژه رهبران پيشين حزب كارگر همچون توني بلر و گوردون براون مخالف بودند، راي‌دهندگان جديدي را براي حزب كارگر جذب كند. اين جذب راي‌دهنده، همزمان با ريزش حمايت جناح راست حزب كارگر از رهبري اين حزب و اختلافات درون، در مجموع نتوانست برآيند مثبتي براي حزب داشته ‌باشد. به گمان من گرايش‌هاي شخصي جرمي كوربين، باعث مي‌شد كه نتواند توازن را ميان جناح‌هاي مختلف حزب ايجاد كند.

فرموديد يكي از دلايل شكست جرمي كوربين و حزب كارگر، ابهام در موضع‌گيري در مورد برگزيت بود، اما همزمان حزب ليبرال دموكرات هم كه موضعي قاطع و مشخص در مورد برگزيت داشتند هم در انتخابات روز پنجشنبه با شكست مواجه شدند تا جايي كه رهبر اين حزب از رسيدن به كرسي خود در پارلمان باز ماند. دليل اين شكست به نظر شما چه بود؟

حزب ليبرال دموكرات هرگز جزو دو حزب اصلي بريتانيا نبود و همواره يك حزب حاشيه‌اي محسوب مي‌شد. موضع‌گيري قاطع اين حزب براي باقي ماندن در اتحاديه اروپا، در برابر موضع مبهم حزب كارگر و دفاع حزب محافظه‌كار از برگزيت، باعث برجسته‌تر شدن نقش اين حزب شده ‌بود، اما واقعيت اين است كه رويكرد ليبرالي اين حزب به اقتصاد، عملا مشابه حزب محافظه‌كار است. در اين انتخابات هم ليبرال دموكرات‌ها موفق نشدند برنامه‌اي ارايه بدهند كه جز مساله برگزيت، تمايز مهم و موثري با برنامه‌هاي اقتصاد ليبرالي محافظه‌كاران داشته ‌باشد كه بتوانند هواداران اين حزب در جناح راست را به خود جذب كنند. شايد بتوان گفت حتي نقطه قوت اين حزب، در موضع‌گيري قاطع در مورد برگزيت هم به پاشنه‌آشيل آن تبديل شد. از يك‌سو، هواداران جناح راست كه خواهان خروج از اتحاديه اروپا بودند به سمت حزب محافظه‌كار رفتند و طرفداران ماندن در اتحاديه اروپا هم از ترس شكسته شدن آراي‌شان غالبا به سمت حزب كارگر رفتند. در نتيجه حزب ليبرال دموكرات
به نظر مي‌رسد كه از هر دو طرف، چه از سوي هواداران ماندن در اتحاديه اروپا و چه از سوي هواداران جناح راست، با ريزش آرا مواجه شد.

حزب ملي اسكاتلند، بعد از بوريس جانسون دومين پيروز بزرگ اين انتخابات بود كه نزديك به 50 كرسي پارلمان در اسكاتلند را درو كرد، فكر مي‌كنيد پيروزي اين حزب در منطقه خود چه اثري در اجراي برنامه‌هاي دولت بوريس جانسون براي اجراي برگزيت خواهد داشت؟

باتوجه به سخنان خانم نيكولا استروجن، رهبر حزب ملي اسكاتلند، كه بار ديگر تاكيد كرده است اسكاتلندي‌ها خواهان ماندن در اتحاديه اروپا هستند و حزب محافظه‌كار نمي‌تواند به تنهايي در مورد سرنوشت اسكاتلند، تصميم‌گيري كند، احتمال زيادي وجود دارد كه گرايش‌هاي استقلال‌طلبانه بار ديگر تقويت شود و مساله برگزاري رفراندوم جدايي اسكاتلند از بريتانيا
بار ديگر به يك مشكل براي دولت مركزي بريتانيا تبديل شود. قطعا بوريس جانسون با چنين درخواستي مخالفت خواهد كرد، اما بايد ديد كه بعد از اين پيروزي حزب استقلال‌طلب ملي اسكاتلند، تا چه اندازه مي‌تواند در پيشبرد خواست خود براي برگزاري همه‌پرسي جدايي از بريتانيا موفق باشد، اما قطعا اين پيروزي دردسري براي دولت بوريس جانسون در آينده خواهد بود.

فكر مي‌كنيد جانسون بتواند وعده خود را براي خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا تا 31 ژانويه عملي كند؟

روشن است كه ضرب‌الاجل 31 ژانويه براي خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا پايان كار نيست و تازه يك‌سري مذاكرات طولاني‌مدت براي تعيين نوع روابط بريتانيا و اتحاديه اروپا آغاز خواهد شد؛ مذاكراتي كه مي‌تواند سال‌ها به طول بينجامد. قطعا بوريس جانسون اراده كافي براي خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا دارد و يك ماه و نيم ديگر، زماني كه اين اتفاق نهايي شود، يك دوره گذار بلندمدت براي بريتانيا آغاز خواهد شد كه قطعا همچنان برگزيت را در صدر اخبار نگه مي‌دارد و مسائل ديگر بريتانيا را تحت‌الشعاع قرار مي‌دهد. در شرايط كنوني نگراني بريتانيايي‌ها اين است كه در اين دوران گذار از عضويت در اتحاديه اروپا، كمترين آسيب را به اقتصاد اين كشور وارد كند، هر چند پيش‌بيني مي‌شود كه شوك‌ها خروج از اتحاديه اروپا و تغييراتي كه در ساختار اقتصادي بريتانيا ايجاد مي‌كند، طي ماه‌ها و سال‌هاي آينده نارضايتي عمومي را از عملكرد دولت اين كشور افزايش خواهد داد.

پيروزي جانسون چه پيامي براي اتحاديه اروپا و آينده اين اتحاديه دارد؟

مساله برگزيت رويداد جديد و نويي براي اتحاديه اروپا نيست. به هر حال اروپا از 3 سال پيش كه راي‌گيري همه‌پرسي برگزيت برگزار شد، تاكنون درگير اين مساله است. تقريبا در يك سال گذشته اميدها به برگزاري يك همه‌پرسي مجدد در بريتانيا براي باقي ماندن در اتحاديه اروپا
نقش برآب شده‌ بود و اگر هم كسي از آن سخن مي‌گفت كمتر ريشه در واقعيت داشت و مدت‌ها بود كه احتمال لغو شدن تصميم بريتانيا براي خروج از اتحاديه، به يك كورسوي بسيار ضعيف و دست‌نيافتني تبديل شده ‌بود؛ در نتيجه اجراي برگزيت، شوك بزرگي به اتحاديه اروپا محسوب نمي‌شود، چراكه در طول سال‌هاي گذشته اروپايي‌ها خود را براي اين اتفاق آماده كرده‌اند و رفتن يك عضو قدرتمند از اين اتحاديه قاره‌اي را پذيرفته‌اند. نهايتا اين تصميمي كه از طريق يك همه‌پرسي جنجالي در دوران ديويد كامرون، نخست‌وزير پيشين بريتانيا اتخاذ شد، تصميمي بود كه هر دو طرف، يعني هم اتحاديه اروپا و هم بريتانيا، از آن ضرر كردند و در آينده هم آسيب‌هاي بيشتري مي‌بينند. از يك‌سو بريتانيا امتيازهاي شراكت انحصاري با ديگر كشورهاي اروپايي كه از طريق عضويت در اتحاديه به دست آورده ‌بود را از دست مي‌دهد و آينده مناسبات تجاري‌اش با ديگر كشورها نيز هنوز مشخص نيست. قطعا در مورد اسكاتلند و ايرلندشمالي كه اقتصادهايي در هم تنيده‌تر با اروپا دارند و افكار عمومي از ماندن در اتحاديه حمايت مي‌كنند هم با مشكلات زيادي مواجه خواهد شد. از سوي ديگر اتحاديه اروپا يكي از قدرتمندترين اعضاي خود را به لحاظ اقتصادي، نظامي و سياسي ازدست داد. به هر تقدير بريتانيا يك قدرت هسته‌اي، عضو شوراي امنيت سازمان ملل متحد و يكي از بزرگ‌ترين اقتصادهاي جهان بود كه خروج آن از اتحاديه اروپا، وزن اين اتحاديه در معادلات جهاني را كاهش داد. روند برگزيت كه سه سال پيش آغاز شد، شايد به زودي ظاهرا تمام شود، اما آثار و نتايج بلندمدت آن همچنان باقي خواهد ماند و قطعا هم بريتانيا و هم اتحاديه اروپا بيش از پيش از آن ضرر مي‌بينند.


روند برگزيت كه سه سال پيش آغاز شد، شايد به‌زودي تمام شود، اما آثار آن همچنان باقي خواهد ماند و قطعا هم بريتانيا و هم اتحاديه اروپا از آن ضرر مي‌بينند

سياستمداران ارشد حزب كارگر، از جمله نمايندگان پارلمان و وزرا و رهبران دولت‌هاي پيشين كارگر، با رويكرد جرمي كوربين زاويه جدي داشتند

اسكاتلندي‌ها خواهان ماندن در اتحاديه هستند، احتمال زيادي وجود دارد كه گرايش‌هاي استقلال‌طلبانه بار ديگر تقويت شود

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون