نگاهي به نتيجه انتخابات اخير انگلستان نشان ميدهد بهرغم اينكه در يك سال گذشته مساله خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا (برگزيت) بحرانهاي بسياري را براي حزب محافظهكار ايجاد كرد اما تب برگزيت همچنان در جامعه بريتانيا بيداد ميكند. در تقسيمبندي رويكرد احزاب نسبت به برگزيت ميبينيم كه حزب محافظهكار از برگزيت كاملا حمايت كرد و حامي پيشبرد برنامه بوريس جانسون هم بود. حزب ليبرال دموكرات كاملا مخالف برگزيت است اما نقد حزب كارگر و جرمي كوربين متوجه اين نوع از برگزيت يا به زبان سادهتر نقشه راه جانسون براي خارج كردن بريتانيا از اتحاديه اروپا بود. جرمي كوربين و حزب او تاكيد داشتند كه اگر قرار است تن به برگزيت بدهيم بايد توافق بهتري در دستور كار باشد كه تمركز عمده آن بر مسائل اجتماعي و برنامههاي نئوليبرال باشد. در نتيجه اين نقد حزب كارگر مجبور شد نسبت به برگزيت حالت منفعل و شايد بيطرف بگيرد و نتوانست موضع خود را دقيقا به نفع يا عليه برگزيت اعلام كند و درنهايت اين ترديد يا در ميانه ايستادن مشكلزا شد.
با اين مقدمه ميتوان گفت كه در اين انتخابات، مقبوليت سنتي چپ يا راست مورد قضاوت قرار نگرفت بلكه انتخاب در يك بستر متفاوت ديگر صورت گرفت و برگزيت به عامل تعيينكننده براي اين انتخابات تبديل شد. اتفاقي كه رخ داد اين بود كه در مناطق رايگيري كه معمولا حزب كارگر دست بالا را از 1935 تاكنون داشته، اينبار و به شكل باور نكردني حزب محافظهكار برنده شد. مناطق مركزي و شمال انگليس كه پايگاههاي قوي حزب كارگر بودند صرفا به خاطر برگزيت به حزب محافظهكار راي دادند و بخشي از جريان پوپوليستي كارگران سفيد، حزب كارگر و شخص كوربين را رها كردند و تنها دليل اين چرخش هم مساله برگزيت بود. در اين انتخابات بهرغم اينكه امر سياسي نقش مهمي داشت اما نميتوان بحث را به مقولههاي ماركسيستي و اكونوميستي تقليل داد و مدافعان تحليل از اين زاويه هم نميتوانند اين انتخابات را از اين دريچه به راحتي تحليل كنند. در زمان رقابتهاي انتخاباتي حزب كارگر و شخص جرمي كوربين برنامه منسجم و مترقي را منتشر كردند كه اكثر مردم جزييات مطرح شده در اين برنامه را قبول داشتند اما پيشروي پوپوليست به عقبنشيني اين جريان منتهي شد. شيفت طبقاتي و چرخش راي در مناطق جغرافيايي كه حاميان حزب كارگر بودند اما به سمت حزب محافظهكار در اين انتخابات گرايش پيدا كردند، در نتيجه بسيار تعيينكننده بودند. سوالي كه بايد به آن پاسخ داده شود اين است كه آيا اكنون دولت محافظهكار با اكثريت آرا، توانايي خروج آرام از اتحاديه اروپا را دارد؟ سوال ديگر اين است كه حزب محافظهكار چگونه ميتواند به مطالبه مردمي در اين زمينه آن هم با چنين بستر راي قوي پاسخگو باشد؟
برخي تحليلگران اعتقاد دارند كه كمپين بوريس جانسون درباره برگزيت بسيار منظم و هدفمند عمل كرد و دايما اين پيام را به مخاطب ارسال ميكرد كه ما قطعا خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا را كليد خواهيم زد. به نظر ميرسد كه كمپين جانسون به درستي تب تمايل جامعه براي خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا و يكسره شدن تكليف اين پرونده را درك كرده بود و مرتبا به اين دغدغه پاسخ ميداد. حزب محافظهكار بهگونهاي بر محور برگزيت متمركز شده بود كه بحث درباره ساير موضوعات به چشم نميآمد و همين مساله قدرت مانور را از حزب كارگر گرفت يا به زبان سادهتر آن را فلج كرد تا نتواند به ساير مسائل سياسي، اقتصادي و اجتماعي بپردازد.
يكي از نمايندگان حزب كارگر كه در اين انتخابات شكست سنگيني را متحمل شد در جايگاه انتقاد از سياستهاي حزب متبوعش در اين انتخابات ميگويد: حزب كارگر دو استراتژي براي خود تعريف كرده بود؛ مقابل برگزيت بايستد و مقابل حزب محافظهكار قرار بگيرد. ايراد كار حزب كارگر اين بود كه روي برگزيت سرمايهگذاري كرد و نه شكست دادن محافظهكاران.
تخريب هدفمند چهره كوربين
برنامهريزي براي از ميان برداشتن جرمي كوربين از دو سال پيش در ميان محافظهكاران آغاز شد. از همان روزهايي كه بنبست در پيشبرد برگزيت به بحراني براي ترزا مي تبديل شد كه درنهايت به نخستوزيري او پايان داد، جريان راست، طبقه سرمايهگذار و لابي اسراييل دريافت كه راه برونبرفت از اين بنبست احتمالا برگزاري يك انتخابات سراسري خواهد بود. از همان زمان حزب محافظهكار براي آنكه بتواند جرمي كوربين را زمين بزند برنامهريزي مدوني را براي تخريب چهره او آغاز كرد. اين نقشه راه حول دو محور پيش رفت؛ كوربين را چپ افراطي و ماركسيست معرفي كنند و به او اتهام يهوديستيزي بزنند. اين اتهامها صرفا به اين دليل مطرح شد كه جرمي كوربين در جنبش صلح فعال و مخالف تندرويهايي نظير حمله اسراييل به لبنان بود و اين مخالفت را علني ميكرد. مجريهاي اين روند عليه كوربين، مجموعهاي از حزب محافظهكار، لابي اسراييل و عوامل دست راستي در حزب كارگر بودند. حتي در داخل حزب كارگر افرادي كه اطراف توني بلر بودند و حضور جرمي كوربين در راس حزب، آنها را ضعيف كرده بود با جريان اتهامزني به كوربين همراه شدند. حتي شخص توني بلر در برخي مصاحبههايش، اتهام يهوديستيزي را عليه كوربين مطرح كرد. اين حمله تدريجي و فضاسازي به مدت دو سال عليه كوربين ادامه داشت و توانست تاثير خود را بر افكار عمومي بگذارد.
اسكاتلند؛ مخالف سرسخت برگزيت
اسكاتلند كه در منطقه كاملا شمالي انگليس قرار دارد خود را قوم ديگري ميداند و البته كه كششهاي استقلالطلبانه در اين منطقه از پيش وجود داشته اما جريان برگزيت كاملا اين جريان را پررنگ كرده و به صحنه رواني و سياسي بازگردانده است. اسكاتلنديها برخلاف اغلب انگليسيها نميخواهند از اتحاديه اروپا خارج شوند و كاملا با برگزيت مخالف هستند. اين مخالفت در انتخابات اخير خود را با نه گفتن به حزب كارگر بروز داد. معمولا در اسكاتلند كساني كه مخالف حزب محافظهكار بودند به حزب كارگر راي ميدادند اما اينبار به اين دليل كه مقوله برگزيت براي آنها هم مهم شده به حزب ملي اسكاتلند كه استقلالطلب است، راي دادند. ميتوان گفت كه مخالفت با خروج از اتحاديه اروپا به اندازهاي براي رايدهندگان اسكاتلندي مهم شد كه مسائل اجتماعي و اقتصادي از اولويت آنها خارج شد. حزب ملي اسكاتلند موفقيت قابلتوجهي در انتخابات اخير داشت و چنان راي بالايي را در سبد خود دارد كه رهبر آن از احتمال برگزاري دوباره رفراندوم سخن گفته است.
رهبر حزب ملي اسكاتلند پس از اعلام نتيجه انتخابات اعلام كرد راي بالايي كه اين حزب در انتخابات به دست آورده، نشان ميدهد كه بوريس جانسون حق و مشروعيت انتخاباتي دارد كه انگليس را از اتحاديه اروپا خارج كند اما نتيجه انتخابات در اسكاتلند نشان ميدهد كه جانسون حق و مشروعيت انتخاباتي ندارد كه اسكاتلند را سوار بر اين قطار از اتحاديه اروپا خارج كند. بنابراين برخي كارشناسان باتوجه به اين جدال از احتمال برگزاري رفراندوم در اينباره سخن ميگويند. از سوي ديگر برخي مدافعان برگزيت در انگلستان به آنچنان حاميان سرسختي تبديل شدهاند كه ميگويند حاضر هستيم تجزيه بريتانيا را به چشم ببينيم اما از اتحاديه اروپا هم خارج شويم.
حزب محافظهكار و افزايش مطالبههاي مردمي
حزب محافظهكار قديم در بريتانيا مانند حزب جمهوريخواه قديمي در امريكا سرمايهداراني بودند كه رويكرد جهاني و جهانشمول داشتند، اما همانطور كه در امريكا، ترامپ توانست به اين حزب جنبه راست پوپوليستي بدهد همين مساله در بريتانيا و براي حزب محافظهكار هم در حال تكرار شدن است. از آنجا كه در انتخابات اخير، اين حزب توانسته آرا از شمال و مناطق دوردست و روستانشين و بخش قابلتوجهي از كارگران را در سبد خود قرار دهد، ادعا ميشود كه اين حزب رويكرد گلوباليستي خود را به مرور زمان از دست ميدهد و حالت پوپوليستي به خود ميگيرد. اكنون سوال اين است كه آيا حزب محافظهكار در اين هويت و تركيب جديد در برنامههاي آتي ميتواند منافع افراد را تامين كند يا مانند ترامپ با هوچيگري و آگاهي كاذب صرفا منافع فردي را دنبال ميكند؟برخي تحليلگران ميگويند، احتمال دارد كه در داخل حزب محافظهكار هم شاهد تغييراتي باشيم، چراكه رايدهندگان به اين حزب در انتخابات اخير تغيير كردهاند و اكنون حزب بايد به آنها هم پاسخگو باشد. نمايندگان مجلسي كه از حزب محافظهكار براي نخستينبار از حوزههاي دراختيار حزب كارگر به مجلس راه پيدا كردهاند بايد دستاوردي داشته باشند كه بتوانند در دور بعد هم جايگاه خود را حفظ كنند. بوريس جانسون در بخشهايي از سخنراني پس از پيروزي خود خطاب به رايدهندگان جديد به حزب محافظهكار گفت: ما ميدانيم كه بخشهاي زيادي از جامعه راي خود را به ما قرض دادند و به اين مساله افتخار ميكنيم و براي آن ارزش قائل هستيم.
اكنون بايد ديد كه آيا دولت جانسون ميتواند برنامههاي اجتماعي براي اين طيف داشته باشد يا مدل ترامپ را دنبال خواهد كرد كه سكوي پرتاب خود را شعارهاي پوپوليستي قرار داد اما در قدرت همان سياستهاي طبقه سرمايهدار را دنبال كرده و ميكند.
تب برگزيت پردهاي بر مصايب خروج از اتحاديه
درباره تاثير نتيجه انتخابات بر برگزيت بايد گفت كه اكنون تكليف اين پرونده مشخص شده است. دولت جانسون دولتي است كه اكثريت كامل را در پارلمان دراختيار داشته و توانايي اين را دارد كه برگزيت را تعقيب كند. اكنون تحقق برگزيت اجتنابناپذير است و نتيجه انتخابات به نوعي تضمين اين مساله است.
تحقق برگزيت شرايط جديدي را براي دولت انگليس ايجاد ميكند. اين دولت بايد رابطه تجاري خود را با امريكا مشخص كند. دونالد ترامپ در تبريك به جانسون به اين نكته اشاره كرد كه بريتانيا بسيار مايل است رابطه تجاري خود با امريكا را تقويت كند. اين موضعگيري و اظهارنظرهايي از اين جنس نشان ميدهد كه برگزيت و حاشيههاي آن انگليس را حداقل براي مدتي در موقعيت ضعيف قرار خواهد داد.
به عنوان نمونه، شركتهاي داروسازي هماكنون براي ورود به بازار بريتانيا اضطراب بسياري دارند و اين مساله بسياري از انگليسيها را نگران كرده كه با اجرايي شدن برگزيت قيمتهاي دارو در اين كشور افزايش پيدا خواهد كرد، چراكه به محض آنكه پاي شركتهاي امريكايي به انگليس باز شود مناسبتهاي برنامه بهداشت در اين كشور تغيير خواهد كرد، بنابراين هر چند جانسون راي لازم براي پيشبرد برنامههايش را به دست آورد اما همزمان با خروج از اتحاديه اروپا بايد با واقعيتها كنار بيايد. انگليس از زماني كه دوره امپراتوري در آن به پايان رسيد و بعدها هم به اتحاديه اروپا پيوست همواره با بحران «هويت» روبهرو بوده است و به دليل همين بحران هويت نميتوانسته با مساله ادغام در اتحاديه اروپا و عدم استقلال كنار بيايد اما برگزيت هم جوابگوي اين بحران نيست، چراكه جهان امروز بر پايه يك اقتصاد مقاومتي است و بايد ديد كه بريتانيا چگونه ميتواند همزمان با خروج از اتحاديه اروپا با اين بحران كنار بيايد؟