• ۱۴۰۳ شنبه ۸ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4536 -
  • ۱۳۹۸ يکشنبه ۲۴ آذر

به بهانه طرح يك ايده خوب در خانه تئاتر

حلقه بسته‌اي كه باز نمي‌شود

بابك احمدي

 

 

روابط عمومي خانه تئاتر روز گذشته اعلام كرد: مجموعه‌ برنامه‌هاي «زندگي تئاتري من» از اين پس به‌ شكل مستمر توسط كانون كارگردانان خانه‌ تئاتر برگزار خواهد شد. در قالب اين جريان قرار است تجربه‌هاي زندگي هنري چهره‌هاي شناخته شده تئاتر ايران شنيده شود؛ احتمالا در غياب جوان‌ترها. بر اساس برنامه اعلام شده، در اين برنامه كه ساعت ۱۷روز يكشنبه ۲۴ آذر در محل سالن مهين اسكويي ساختمان قديم خانه‌ تئاتر برگزار مي‌شود، ابتدا بهزاد فراهاني، قطب‌الدين صادقي، طلايه رويايي، شهرام گيل‌آبادي و شهرام كرمي دقايقي در مورد فعاليت‌هاي تئاتري «اسماعيل خلج» سخن خواهند گفت و سپس در قالب گفت‌وگو بين مجيد گياه‌چي و اسماعيل خلج، بخشي از فرازهاي زندگي تئاتري و ‌نظرات تئاتري او مطرح مي‌شود. با تمام احترامي كه براي جمع مورد اشاره و سخنرانان قائل هستم، اما جاي تاسف دارد وقتي مي‌بينم نام هيچ چهره جوان دانش‌آموخته باسوادي در ميان آنها ديده نمي‌شود. گرچه متوجهم بخشي از ماجراي پروپاگاندا به نفع بعضي اشخاص صاحب منفعت است و به يك برنامه نظام‌مند با رويكرد آكادميك با هدف ثبت خاطرات شفاهي به منظور بهره‌برداري نسل امروز و فردا ارتباط چنداني ندارد. گرچه با چنين فيگوري اتفاق مي‌افتد و در نهايت مي‌تواند چنين اثري داشته باشد ولي به هر حال اينكه از چهره‌هاي جوان خبري نيست، موجب مي‌شود زنگي در گوشم صدا كند، زنگي كه مي‌گويد همه به خصوص سياسيون در ايران شعار توجه به جوانان و اهميت نيروهاي جوان سر مي‌دهند ولي در عمل اتفاق ديگري مي‌افتد. اسف‌بارتر اينكه بعضي تئاتري‌هاي پا به سن گذاشته ما حتي شعار جوان‌گرايي هم نمي‌دهند!

به هر حال اسماعيل خلج در جريان تئاتر اين مملكت در زمره چهره‌هاي موثر است. او زباني را به جريان نمايشنامه‌نويسي ما معرفي كرد كه پيش از آن سابقه نداشت. زبان لاتي و كوچه بازاري. گرچه كه بيژن مفيد و محمود استاد محمد هم از چهره‌هاي شاخص چنين جرياني شناخته مي‌شوند ولي به گفته خود محمود استاد محمد، خلج زبان جماعت مهاجر به تهران را به نمايشنامه‌ها و صحنه‌ها وارد كرد. فرض كنيد پاتوق‌بازها و قهوه‌خانه‌نشين‌ها و لات‌هاي محله سلسبيل. اين زبان الزاما به بياني و لهجه تهراني ارتباط نداشت ولي يك جمعيت غايب از ادبيات و نمايشنامه‌ها به اين واسطه ظاهر و ديده شدند. تماشاي تكه كوتاهي از فيلم نمايش «قمر در عقرب» محصول 1353 به ما جنسي از بازيگري رئاليستي و گويش كف خيابان را نشان مي‌دهد كه حتي نمونه‌هاي امروزي سينمايي‌ به گرد پايش نمي‌رسد. مساله اينجاست كه در همين نمونه نخست، برنامه‌ريزان كانون كارگردانان خانه تئاتر طوري برنامه‌ ريخته‌اند كه جز قطب‌الدين صادقي باقي افراد بايد خاطره‌گويي كنند، حال آنكه اينجا بايد به بررسي دقيق آنچه در آثار خلج (چه در سطح متن و چه اجرا) اتفاق افتاده، بپردازيم. نكته ديگر اينكه، چطور براي ژان كلود كرير در سالن تازه تاسيس خانه تئاتر نشست برگزار مي‌شود ولي وقتي به گزينه داخلي مي‌رسيم محلي جز سالن مهجور ساختمان قديم وجود ندارد؟ بنابراين اجازه دهيد در نگاه نخست بگويم فعلا با «ايده» خوبي مواجه هستيم و از نتيجه خبري نيست.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون