معماي تركيه و نظام جهاني
در چنين شرايطي هر چند تركيه توان اثرگذاري بر خواست و اراده قدرتهاي جهاني در مورد سياست منطقهاي و روابط خارجي دارد در موقعيتي نيست كه با تصميمهاي ناگهاني و خارج از چارچوب استراتژي امنيت ملي اين كشور، تحولي فوري در شرايط توازن قواي جهان ايجاد كند.
نميتوان اين موضوع را ناديده گرفت كه رابطه آنكارا با ناتو به دليل سهم بودجه نظامي تركيه و رابطه نظامي و امنيتي اين كشور با روسيه يا اعتراض تركيه به قرار نگرفتن گروههاي كرد در فهرست تهديدات تروريستي ناتو، دستخوش تحولاتي شده است. اين اظهارات رييسجمهور تركيه در شرايطي بيان ميشود كه شكاف در ناتو به انحاي مختلف در حال نمايان شدن است. دونالد ترامپ، رييسجمهور امريكا كه در ابتداي انتخابش به عنوان رييسجمهور امريكا، منتقد ناتو محسوب ميشد و اين سازمان را يك سازمان منقضي معرفي ميكرد حالا با تغيير موضع به يكي از حاميان جدي آن تبديل شده است. در آستانه انتخابات رياستجمهوري در امريكا، ترامپ بر اجماع عليه روسيه تاكيد ميكند چراكه علاقهمند است در كارزار انتخاباتي اين كشور به نرمخويي و آسانگيري در برابر روسيه محكوم نشود. در عوض اين فرانسه بود كه در اجلاس اخير سران ناتو به منتقد اصلي اين سازمان تبديل شده بود كه سياست يكجانبه امريكا و تركيه را در مورد سوريه محكوم كرد.
اين موضعگيريهاي متغير در مورد ناتو محصول دوره تاريخي است كه جهان در آن واقع شده است. در دوران گذار كنوني، سياست «يا با من يا بر من» كه روزگاري امريكا در واكنش به حملات تروريستي 11 سپتامبر در پيش گرفت، عملي نيست. تركيه در دنياي كنوني يك «قدرت منطقهاي» محسوب ميشود. در ساختار نظام بينالمللي، قدرتهاي منطقهاي از هويت سياسي-امنيتي مستقل برخوردارند و اينگونه نيست كه يك ابرقدرت يا قدرت جهاني بتواند سياستها و خواستههاي خود را به قدرتهاي منطقهاي ديكته كند. كشورهايي مانند تركيه، ايران و عربستان سعودي هر يك قدرتي منطقهاي محسوب ميشوند كه نه تنها تا حدي از استقلال راي در سياست خارجي و امنيتي خود برخوردار هستند بلكه ميتوانند بر خواست و رويكرد قدرتهاي جهاني هم اثرگذار باشند.