پرونده «اعتماد» به بهانه بررسي كارنامه نمايندگاني
كه از كانديداتوري مجدد خودداري كردند/ 3
از دانشگاه آمد، به دانشگاه رفت
حتي اگر تنها اقدام و دستاوردش در طول دوران مجلس دهم اين باشد كه يك سال از اين 4 سال را موفق به تصاحب كرسي رياست كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس و كنار زدن فردي شد كه حدود 14 سال بيرقيب بر اين كرسي نشسته بود، كافي است. علاءالدين بروجردي در جريان اجلاسيه سوم رقابت را به فردي واگذار كرد كه اگر قرار بر تقسيمبندي افراد به اصولگرا و اصلاحطلب باشد، قطعا اصلاحطلب نيست اما اصولگرا به تعريف مصطلح و معمول نيز نخواهد بود. حشمتالله فلاحتپيشه در زماني كرسي رياست كميسيون امنيت ملي را با حمايت تمام و كمال اصلاحطلبان و اميديهاي پارلمان به دست گرفت كه به گواه اصولگرايان نيز اين كميسيون جايگاه و شأن خود را از دست داده بود و وزرا و مسوولان آنچنان كه بايد و شايد به آن بها نميدادند.
افشاي طرح روسها
او رياست كميسيون را به دست گرفت و روند تغيير كرد. ديگر ناظران كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس را كميسيوني تماماصولگرا نميدانستند. پرسشها و موارد مطرح شده در اين كميسيون تغيير كرد. فلاحتپيشه نيز همچون بروجردي سخن نميگفت، در بيان انتقاد صريح بود و سكوت را راهحل اول و آخر نميدانست. اخلاقي كه پيش از انتخابش به عنوان رييس كميسيون نيز با او همراه بود تا جايي كه ماجراي «استفاده روسيه از پايگاه نوژه همدان» را در صحن مجلس فرياد زد تا سكوت رسانهاي درباره آن شكسته شود. او بيست و هفتم مرداد ماه 95 در جريان تذكري با يادآوري ايستادگي شرق و غرب مقابل تهران در مواقع بحراني، تاكيد كرد كه نبايد آسمان كشور را در اختيار روسيه قرار داد؛ موضوعي كه شديدا از سوي علي لاريجاني به عنوان رييس مجلس تكذيب شد ولي چندي بعد بهرام قاسمي به عنوان سخنگوي وقت وزارت امور خارجه اين مساله را به نحوي تاييد كرد؛ تاييدي كه چندي بعد با توضيحاتي از سوي حسين دهقان، وزير وقت دفاع همراه شد و او با بيان اينكه «توافق مكتوبي با روسها براي حضور جنگندهها در همدان صورت نگرفته» روسها را به «بيمعرفتي» متهم كرد.
ايستادگي پاي FATF
اقدامات فلاحتپيشه به همينجا منحصر نشد. او كه در مقام رياست كميسيون امنيت ملي به سوريه نيز سفر كرده بود، به بشار اسد گفته بود كه «پولهاي پرداختي از سوي ايران حقالناس است و بايد جبران شود»؛ جملهاي كه با استقبال و واكنشهاي بسياري در شبكههاي اجتماعي مواجه شد. فلاحتپيشه يكي از افرادي بود كه در ميان مخالفت تمام و كمال اصولگرايان، پاي FATF ايستاد و چه در ماجراي تصويب آن در كميسيون و صحن علني مجلس و چه در ماجراي عدم رد اين لوايح در مجمع تشخيص مصلحت نظام، نقش بسزايي ايفا كرد؛ نقشي كه البته براي او بيهزينه نبود و سبب شد تا فراكسيون نمايندگان ولايي تمامقد مقابلش ايستادگي كند. در دوران او طرح استيضاح وزير امور خارجه براي نخستينبار در تاريخ مجالس جمهوري اسلامي ازسوي اعضاي جبهه پايداري طرح شد ولي درنهايت راه به جايي نبرد تا نقش فلاحتپيشه بار ديگر در كميسيون احساس شود.
شكايت شوراي عالي امنيت
فلاحتپيشه در روزهايي كه روابط ميان تهران و واشنگتن رو به خصم گذاشت و ادبيات جنگ بر دو كشور حاكم شده بود، تن به جو حاكم نداد و تنها راهحل مسائل را «گفتوگو» از جايگاه برابر دانست و شايد از همينرو پيشنهاد تشكيل «ميز مشترك در عراق يا قطر» را مطرح كرد؛ پيشنهادي كه با واكنش شديد شوراي عالي امنيت ملي مواجه شد تا جايي كه اين شورا از او به هيات نظارت بر رفتار نمايندگان شكايت كرد. شوراي عالي امنيت ملي معتقد بود فلاحتپيشه پس از توضيحات علي شمخاني، دبير اين شورا نبايد مجددا پيشنهادش را تكرار ميكرد، حال آنكه قانون اساسي صراحتا اجازه و اختيار اظهارنظر درباره تمام مسائل كشور را به نمايندگان مجلس داده است. با تمام اين كش و قوسها شكايت شوراي عالي امنيت ملي از او مختومه شد ولي جمعي از اعضاي فراكسيون مستقلين ولايي در جريان اجلاسيه چهارم همين موضوع را بهانه كرده و به مجتبي ذوالنوري راي دادند تا اين فراكسيون دراختيار فردي قرار گيرد كه در تندروي شهره آفاق است. مستقليني همچون جمالي نوبندگاني البته از راي خود به ذوالنوري ابراز پشيماني كردند ولي ديگر مجالي براي جبران نبود.
پايان يك نماينده واقعي
فلاحتپيشه كه بهواسطه كردار و گفتارش از سوي اصولگرايان و تندروهاي اين جريان بارها و بارها تحت فشار قرار گرفت، مدتها پيش به خبرنگاران گفته بود كه ديگر قصد حضور در يازدهمين دوره مجلس را ندارد ولي با آغاز مرحله نامنويسي انتخابات، ثبتنام كرد تا معناي حقيقي «سورپرايز» باشد. اما اين حضور تداوم نيافت و او با گلايه از فشارها از حضور در انتخابات انصراف داد تا نبودش در پارلمان يازدهم قطعي شود. او بارها و بارها بر لزوم درنظرگيري مصالح ايران و منافع عموم مردم تاكيد داشت ولي شايد به آنچه ميخواست، نرسيد. فردي كه بدون هيچ ليستي و مستقل وارد پارلمان شد و نشستهاي انتخاباتياش چيزي كمتر از نشستهاي انتخاباتي كانديداهاي ورود به كاخ پاستور نداشت و با نگاهي به قرائن، احتمالا راي كافي براي ورود دوباره به پارلمان داشت، انصراف داد تا سكوت اين روزها كنار واژگان تهي از اميدش نمودي باشد از حال و روز اين روزهاي جامعه ايران. او به دانشگاه برميگردد؛ همان نهادي كه از آن آمده بود و حالا گفته به دانشگاه ميرود و شايد روزي دوباره رداي نمايندگي را به تن كند؛ روزي كه پارلمان در راس امور باشد.