روزهاي نفسگير تهران
اين روزها آلودگي هوا، نفس تهرانيها را بريده است. وضعيت آنقدر بغرنج شده كه شهردار تهران گفته: بايد تهران را تخليه ميكرديم. در اين بين اما هنوز به جز صحبت و حرف و مصاحبه دولتمردان و مديران، چيزي عايد تهرانيها نشده است. از پاسكاري بودجهاي بين شهرداري و دولت گرفته تا وعدههاي محقق نشده تامين بيش از هزار واگن براي پايتخت از سوي دولت و 35 پروژهاي كه به گفته الويري در شوراي شهر اول تصويب شد و هنوز اجرايي نشده است. اين در حالي است كه حدود 20 سازمان و وزارتخانه به رياست سازمان محيط زيست، عضو كميته ملي مقابله با آلودگي هوا هستند. كميتهاي كه اگر بخواهيم بيطرفانه قضاوت كنيم بيشترين عايدي فعاليت آن براي بچههاي گريزان از مدرسه بوده و خوشحالي آنها از تعطيلي مدارس! اما درواقع سرنخ آلودگي هوا نيز مانند بسياري از مشكلات ريز و درشت اين كشور، دركلاف سردرگم تصميمهاي مديريتي و اظهارنظرهاي كارشناسي گم شده است. يك روز طرح ترافيك جديدي براي كاهش آلودگي هوا رونمايي ميشود، يك روز گفته ميشود بايد از مردم عوارض گرفت تا مشكلات پايتخت حل شود، يك روز هم دولت قول پرداخت سهم خود از حمل و نقل عمومي يا تامين بيش از هزار واگن را براي مترو ميدهد، روزي هم دوچرخههاي «بيدود» ميآيند و شهردار و مديران شهري نصف روز سهشنبه خود را به ركابزني در خيابانها و تشويق مردم به استفاده از اين وسيله نقليه صرف ميكنند...! يك روز طرح زوج و فرد حذف ميشود و يك روز مسوولان دست به دامان باران ميشوند اما با اين وجود به نظر ميرسد هيچ يك از اقدامات 4 دهه اخير، نتوانسته از پس غول قدرتمند آلودگي هواي پايتخت برآيد. اينجاست كه شهروندان حق دارند سوال كنند كه واقعا راهكار كاهش آلودگي هوا و سلامت شهر چيست؟ اين در حالي است كه با مروري بر تجربيات جهاني شهرهاي آلوده دنيا به نظر ميرسد ميتوان خيلي سادهتر از اين حرفها، براين مشكل ريشهدار شهرمان فايق آمد. ولي اينكه چرا هنوز نتوانستهايم آن را تدبير كنيم سوالي است كه بايد تمامي مسوولان به آن پاسخگو باشند؛ مسوولاني كه افتخار خود را پاسخگويي به شهروندان ميدانند و خود را خادم مردم!