اولويت كمرنگ حمل و نقل عمومي براي دولتمردان
موضوع ديگر، كيفيت توليدي خودروهاي داخلي است كه به اذعان اكثر كارشناسان، حقيقتا با استانداردهاي محيطزيستي فاصله زيادي دارند ولي با اين حال باز هم پلاك ميشوند و كسي هم جلودارشان نيست. قبول داريد كه در بسياري از موارد خودروسازان زورشان به قانون و دولت و محيط زيست ميچربد؟
در ادبيات علوم سياسي واژهاي به نام «گروههاي ذينفع» يا «گروههاي فشار» داريم. در كنگره امريكا يا ساير كشورهاي پيشرفته، فعاليت اين گروههاي ذينفع كاملا مشخص است. اينها گروههايي هستند كه براي مقاصدي خاص تلاش ميكنند. مثلا معلمان اتحاديههاي صنفي دارند. خودروسازان تشكلهاي خاص خودشان را دارند و طرفداران محيط زيست هم گروههاي مختص به خود را دارند. به نظر من حلقه مفقوده در كشور ما همين موضوع است يعني گروههايي كه مطالبات زيست محيطي را پيگيري ميكنند، اين بخششان فعال يا قوي نيست. در عمل، چه در مجامع و چه در مجالس، شما بايد حضور موثري داشته باشيد تا بتوانيد مثمرثمر باشيد. طرفداران محيط زيست به دنبال حفظ محيط زيست هستند و صنعتيها و خودروسازان هم به فكر توسعه فعاليت خود. نقطه تلاقي منافع آنها در همين دولتها و مجالس است. گروههاي ذينفع در آنجا تلاش ميكنند تا ديدگاههايشان را مطرح كنند و وضعيت را به نفع خودشان تغيير دهند. ولي ما در كشورمان و در حوزه محيط زيست چنين تشكلهاي قوي كه بخواهند چانهزني كنند را نداريم. الان آيا ما در مجلس اصلا كميسيون محيط زيست داريم؟ خير و فقط فراكسيون محيط زيست داريم. همين باعث ميشود تا پيگيري مسائل محيط زيستي كمرنگ باشد. فرض كنيد خودروسازان و موتورسازان از دولت درخواست كنند كه فعلا جلوي توليد موتوسيكلتهاي كاربراتوري را نگيريد چون در شرايط فعلي و در وضعيت تحريمي كه قرار داريم باعث بيكاري عده كثيري از اقشار كمدرآمد ميشود. خب بايد در اينجا طرفداران محيط زيست وارد عمل شوند و با هيات دولت مذاكره كنند و پس از بيان استدلالهايشان مشخص كنند كه موتوسيكلتهاي كاربراتوري تا چه اندازه در آلودگي شهرهاي مختلف موثرند يا مثلا آلودگي اين نوع از موتورها فلان قدر به سلامت شهروندان آسيب ميزند تا بر همين مبنا جلوي اين تصميم را بگيرند. يعني اگر جامعه مدني، دانشگاهي، روشنفكري و رسانهها و... بيايند و به صورت دايمي اين مطالبات را پيگيري كنند مطمئنا ميتوانند در كاهش آلودگي هوا موثر باشند.