داوري را دريابيم
عبدالجبار كاكايي
تعدد جشنوارهها و همايشها و جوايز ادبي اين روزها چشمگير است. اما نيازي جدي وجود دارد تا اينها از سوي موسسات دولتي يا خصوصي استعدادسنجي شوند. تعداد بالاي اين جشنوارهها كه در نهايت به داوري ميانجامد، بد نيست و از زياد بودن آنها نيز نبايد ناراحت بود اما كيفيت جشنوارهها و داوريها اهميت زيادي دارد و بايد مورد بررسي قرار گيرد.
تا پيش از اينكه كارگاههاي ادبي گوناگون از سوي نهادهاي دولتي و شهرداريها شكل بگيرند، انجمنهاي ادبي به شكل سنتي فعال بودند و تعداد آن نيز محدود بود. شايد در هر استاني يك يا دو انجمن بيشتر نبود؛ البته به استثناي بعضي از شهرها و استانها مثل مشهد و گيلان كه انجمنهاي بيشتري داشتند. چندي بعد كارگاههاي ادبي، كلاسها و انواع دورههاي آموزشي به اين انجمنها اضافه شد و به دنبال آن همايشها و جشنوارهها و جوايز گوناگون فعاليتهاي خود را آغاز كردند؛ و روز به روز به تعداد آنها افزوده شد.
حقيقت اين است كه تعدد اين جشنوارهها جاي نگراني ندارد، نگراني بيشتر در مورد كيفيت اين جشنوارههاست كه به برگزاركنندگان آن بازميگردد و هيات داوري و شيوه ارزيابي آثار. نكته قابل تامل اين است كه ما يك نهاد جامع فرهنگي نداريم، يك نهاد مرجع كه يك ارزيابي عمومي داشته باشد، درست مثل ساعت مرجع گرينويچ تا قالب همايشهاي ادبي خودشان را با آن تنظيم كنند. يك داوري درست با در نظر گرفتن تمام شرايط چه از نظر محتوا و چه از نظر تكنيك.
ادبيات به لحاظ درگير شدن توامانش با محتوا و تكنيك و نيز بابت صراحتش در بيان به وسيله زبان، جريانهاي متفاوت بسياري در آن وجود دارد. همين امروز در كشور ما چندين طيف ادبي وجود دارد كه جدا از جهانبيني متفاوت هر كدام سبك و فرم خاصي نيز دارند. در گذشته نيز بين شاعران نوگرايي كه در محافل مطبوعاتي جمع ميشدند با شاعران انجمني كه در مجالس دور هم جمع ميشدند، تفاوت ويژهاي بوده. اينها نه تنها در ايده و نوع نگرش سياسي و اجتماعي متفاوت بودند بلكه در سبك و تكنيك هم متفاوت بودند. امروز هم به همين شكل است. جامعه ما امروز با رنگين كماني از طيفهاي متفاوتي از فرم و محتوا روبهرو است. عدهاي زبانگرا هستند و عدهاي فرمگرا، عدهاي ساختارگرا هستند و برخيها ايدئولوژيستند. در واقع با بازاري آشفته از جريانهاي ادبي روبهرو هستيم و هيچ نظام عمومي و جامعالشرايطي هم در كشور وجود ندارد كه اكثريت آن را بپذيرند و به آن تن دهند و باقي خودشان را با آن تنظيم كنند. لذا هر برگزاركنندهاي به همان جمعي كه دور آن جمع شدهاند، جايزه ميدهد. مثلا مجلهاي مسابقه برگزار ميكند و جوايز را همان كساني ميگيرند كه با آن مجله همكاري ميكنند يا با آن جريان فكري مرتبط هستند. جوايز نيما، شاملو، اخوان، پروين اعتصامي و جلال هر كدام جهتهاي فكريشان از پيش مشخص است. وزارت ارشاد جشنواره برگزار ميكند با كساني كه زير چتر ارشاد قرار گرفتهاند، حوزه هنري برگزار ميكند و به طيفي كه ايدئولوژيستند و در كلونيهاي ايدئولوژيك زندگي ميكنند، جايزه ميدهد. بخشهاي خصوصي هم كه خودشان به خودشان جايزه ميدهند.
گاهي ميبينيم نفرات برگزيده هيچ ظرفيت و قابليتي براي انتخاب نداشتند اما به لحاظ همين مناسبات و روابط پشت پرده داوريها انتخاب شدهاند. بنابراين اين كيفيت داوريهاست كه ترساننده است تا تعداد جوايز آن. به هر حال كشوري با تنوع بالاي فرهنگي حتما جشنوارههاي متنوعي هم خواهد داشت و ضرري هم ندارد. بچهاي كه در شهرستان است هم دوست دارد آثارش ارزيابي و داوري شود. ميتوان گفت مهمترين دغدهاي كه جوانان بعد از ورودشان به كارگاهها و انجمنها دارند اين است كه موقعيتشان را در ادبيات كشور رصد كنند و ببينند در چه جايگاهي هستند. لذا يك انتخاب و يك داوري ناصحيح ميتواند با زندگي اين جوانان بازي كند. يا اميدوارشان كند به ادامه دادن يا آنها را از ادامه مسير باز دارد. داوريهاي ناصحيح و اشتباه ميتواند، ضربههاي جبرانناپذيري را به مسير يك جوان علاقهمند وارد كند. آسيبهاي داوري زياد است، نوجوانان نا اميد ميشوند و كنار ميكشند. داوري امر حساسي است و به همين دليل ميگويم كه به كيفيت بايد بيشتر فكر كنيم.گرچه وقتي كميت بالا ميرود، سطح كيفيت به طور معمول پايين ميآيد اما به هر حال كميت در اينجا اهميتي ندارد. اين كيفيت برگزاري است كه بايد به آن توجه شود. يك مرجع فرهنگي بايد داوريها را بررسي و تاييد كند.