«جواد انصافي» از ارزشهاي زيباي شب چله ميگويد
فريدون و ضحاك و اسفنديار
سيامك راهبر
خبر رسيد كه جواد انصافي به مناسبت شب يلدا در تالار محراب «جشن تولد خورشيد» را اجرا ميكند. با اوضاعي كه تئاتر ما و مديران و برنامهريزان فرهنگي (اگر داشته باشيم) در پيش گرفتهاند، به نظرم جوادخان انصافي و داوود فتحعليبيگي را بايد طلايهداران نمايشهايي از جنس آييني و سنتي وطني بدانيم. باور كنيد اگر همين حالا به كشورهاي ديگر جهان سر بزنيد، مثلا به چين، ژاپن، هند، تايلند، مالزي، فرانسه، ايتاليا و غيره سفر كنيد، در صورتيكه همراه يا راهنماي سفر شما فرد اهل فرهنگ و ذوق باشد، كافي است سوال كنيد: «كجا يك كمديا دلارته ببينيم؟ يا كجا ميتوان كمديهاي فرانسوي از جنس خسيس مولير ديد؟ يا مثلا كاتاكالي هند در كدام سالن يا كدام قسمت شهر اجرا ميشود؟» راهنما به سرعت دست شما را ميگيرد و به ساختمان بسيار مجلل و تاريخي تئاتر ملي فرانسه در پاريس ميبرد، با هزار و صد نفر گنجايش و ساخته شده در سال 1680 اما در سالن اصلي تئاترشهر ما كه قاعدتا ميتوانست به محل اجراهاي مليمان بدل شود چه نمايشي روي صحنه است؟ «فرانكشتاين». خدايي ناكرده اينها را براي تلخ كردن كام مدير مجموعه يا كارگردان آن نمايش (كه هر دو شريف و محترمند) نميگويم. سعي دارم به بهانه يلدا از زاويه ديگري به ماجرا نگاه كنيم. به اينكه چقدر براي داشتههايمان اهميت قائل نيستيم. متاسفانه باوري هم به وجود آمده كه تئاتر و شكل اجرايي حتما بايد سليقه خاص سخت پسند را راضي كند، اين درست؛ اما بهتر نيست براي هر يك از اقشار جامعه فكري داشته باشيم؟ همه كتابخوانهاي ما بورخس و فوئنتس و ماركز ميخوانند؟ يعني انواع داستانها و رمانها نبايد منتشر شوند؟ داستان پليسي نميخواهيم، رماني كه خواننده با خواندنش خنده به لب بياورد، لازم نيست؟ داستانهاي كهن و اساطير نداشته باشيم؟ همه اينها مطالعه و كتابخوانياند ديگر، اينطور نيست؟ پس چرا وقتي به اجراي نمايشهاي عامهپسند وطني كه بعضا برآمده از فرهنگ غني ايرانياند ميرسيم، ابرو در هم ميكشيم؟ يا ميكشند. به هر حال، جواد انصافي با رويكرد پاسداشت آيينهاي فراموش شده ايراني، همين روز گذشته، جمعه 29 آذر مثل هميشه آستين بالا زد و شب يلداي نمايشهاي ايراني با عنوان «جشن تولد خورشيد» در مجموعه تئاتر محراب برگزار شد. خانوادهها آمدند و زير اين آسمان غبارگرفته شهر خاكستري آلوده دلي خنك كردند. در اين برنامه جواد انصافي در نقش حاجي فيروز، آيينهاي ايراني شب يلدا كه اين روزها از يادها رفتهاند و كمتر در آيينهاي شب يلداي خانوادهها استفاده ميشوند را معرفي كرد و تعدادي از آنها را به نمايش گذاشت. به همت ابراهيم گلهدارزاده، مدير سالن محراب، نمايش خيمهشب بازي «ننه سرما» نيز به كارگرداني علي جباري، هنرمند روشندل براي مخاطبان اجرا شد. در بخش ديگر مراسم حسين ظاهري، مجلس نقالي برپا كرد و نقل نبرد «فريدون و ضحاك» خواند. اصلا نسل جديد ما با اين شخصيتها آشنا هستند؟ فريدون، ضحاك، اسفنديار، ايرج، منوچهر، هرمز و ديگران را ميشناسند؟ چطور بايد بشناسند؟
جالب اينجاست كه انصافي در گفتوگو با «اعتماد» بر اين نكته انگشت صحه ميگذارد كه مردم ما همچنان به تماشاي نمايشهايي از اين جنس علاقه دارند و ميگويد: «اتفاقا يلداخواني را در مناطق مختلف روي صحنه ميبريم تا به مردم يادآوري كنيم جشن شب چله اصلا چه هست؟! و اصلا تمام اينها با استقبال خانوادهها مواجه ميشود. شب يلداي ما پيامهاي مختلفي دارد كه اكثر آنها اتفاقا علمي است. مثلا ميگويد در شب يلدا بايد شام سبك و آجيل و ميوههاي خشك بخوريم. اصلا كسي به اين توجه كرده كه چرا در شبها و آيينها و جشنهاي متفاوت به انواع آجيل (مانند مشكلگشا و غيره) توصيه ميشود؟ به اين علت كه از يك طرف مقوي هستند. يعني به بدن ضرر نميرسانند كه هيچ، بلكه در نقش تنظيمكننده سوخت و ساز بدن هم عمل ميكنند. حالا كافي است پزشكان خارجي بگويند كه شبها شام سبك مصرف كنيد و سالاد و ميوه و غيره بخوريد. در حالي كه از سه هزار سال قبل پيام اين بوده كه شام را سبك بخوريد. يا يكي ديگر از رسمهاي جذاب يلدايي كه داريم اين بوده به تعداد نفرات كلوچه و توتك درست ميكردند، ولي فقط بين يكي از آنها مهره ميگذاشتند تا در نهايت مهره به هركس افتاد از بزرگ خانواده جايزه بگيرد. اين در جشن هيجان به وجود ميآورد و تازه به ما آموزش ميداد كه لقمه بزرگ برنداريم، در عين حال نميگفتند مهره چه اندازه است كه غذا را جويده جويده بخوريم. به همين سادگي آموزش ميدادند. از ديگر پيامهاي زيباي شب چله اين بوده كه نشان ميدهد ما از 5 هزارسال قبل ارزش آب را ميدانستيم. از چشمه يك كوزه آب ميآوردند، تشتي وسط خانه ميگذاشتند، مادر خانه صورت يكي از فرزندان، يكي از ظروف و يكي از رختها را در آن ميشسته و در نهايت پساب را دوباره به آب رودخانه، يعني آب روان ميسپردند كه دوباره در چرخه طبيعت تصفيه و به منظور آبياري باغات استفاده شود. كاري كه حالا غربيها انجام ميدهند و ما به دست آنها نگاه ميكنيم!