ادامه از صفحه اول
نگاه مردم به اعتراضات
در مقابل 40 درصد كل، مردان 35 درصد، جوانان زير 30 سال، 22 درصد، ساكنان تهران بزرگ 37 درصد، افراد داراي سطوح تحصيلي بالا 18 درصد، صدا و سيما را به عنوان اولويت اول خود براي كسب خبر معرفي كردهاند. اگر مردان، جوانان و تحصيلكرده تهران را در نظر بگيريم، شايد زير 10 درصد چنين اولويتي را اظهار داشته باشند. اين به معناي شكست كامل سياست رسانه رسمي در ايران است. ارزيابي مردم تهران از تغييرات اطلاعرساني صدا و سيما نيز جالب است 18 درصد مردم تهران معتقد بودهاند كه نحوه پوشش خبري اين اتفاقات در صدا و سيما نسبت به گذشته بهتر بوده است 35 درصد معتقدند كه فرقي نكرده، 40 درصد نيز حكم به بدتر شدن آن دادهاند. در واقع از نظر مردم تهران نهتنها ارزيابي عملكرد صدا و سيما مثبت نيست، بلكه نسبت به گذشته در حال بدتر شدن نيز هست. شايد در واقعيت بدتر نشده باشد ولي اين پاسخ نشاندهنده رشد انتظارات مردم نسبت به گذشته است. 71 درصد مردم تهران معتقدند كه صدا و سيما به ميزان كم و خيلي كم در پوشش اعتراضات مردم بيطرفانه عمل كرده است. فقط 11 درصد مردم به ميزان زياد و خيلي زياد بيطرفي آن را قبول داشتهاند. اين رقم براي افراد با تحصيلات عالي حدود 5 درصد است. همانگونه كه بسياري از افراد اظهار داشتهاند، گراني بنزين عامل اصلي اين اعتراضات نبود، مردم در برابر اين پرسش كه اين روزها بيش از همه از چه چيزي نگران هستند فقط 6 درصدشان به گراني بنزين اشاره كردهاند. اكثريت قاطع آنان (85 درصدشان) به مسائل كلان اقتصادي و فقدان اشتغال و نيز نااميدي از آينده اشاره كردهاند. رضايت از شرايط كشور در شهر تهران حدود 15 درصد است كه به نظر ميرسد با سال گذشته تفاوت چنداني نكرده است. ولي نسبت به سال 96، حدودا نصف شده است مشكل اصلي اينكه اميد آنان به بهبود شرايط نيز اندك است و فقط 16 درصد مردم ارزيابي مثبتي از آينده دارند و 52 درصد گمان دارند كه بدتر خواهد شد و ديگران يا معتقدند فرقي نخواهد كرد يا اظهار بياطلاعي كردهاند. در اين مورد نيز افراد با تحصيلات عالي نااميدي بيشتري ابراز داشتهاند. درخصوص محق بودن معترضان، حدود 75 درصد مردم، آنان را در اعتراض صاحب حق ميدانند. البته اين رقم براي جوانان 84 درصد و براي افراد داراي سطوح بالاي تحصيلي 85 درصد است. نكته مهم اين است كه اگرچه اكثريت قاطع مردم اعتراض را حق ميدانند ولي در مجموع اعتراضات مطرح شده را منجر به نتيجه نميدانند. 50 درصد معتقدند كه اين مورد نفعي براي كشور ندارد و البته 42 درصد نيز مخالف اين برداشت هستند. 66 درصد نتيجه آنها را اغتشاش و ناامني ميدانند ولي 25 درصد با اين برداشت مخالف هستند. در حالي كه فقط 41 درصد معتقدند كه اين اعتراضات مسوولان را مجبور به اصلاح سياستها ميكند، 49 درصد مخالف اين گزاره هستند. اين نتايج همان نقطه عطفي است كه در ديدگاه مردم به وجود آمده است. تناقضات اين ديدگاه ناشي از استيصال مردم است. اكثريت قاطع اعتراض را حق مردم ميدانند ولي اين شيوه را منتج به نتيجه نميدانند. بنابراين روشن است كه جمع ميان اين دو نظر نشاندهنده تعارضي است كه مردم را دچار كرده است و اين اعتراضات را ناشي از فقدان شيوههاي مدني و موثر در اعتراضات ميدانند.
درخصوص واكنش نسبت به اعتراضات اكثريت قاطع مردم تهران يعني 62 درصد، پيشنهاد گفتوگو با معترضان را ميدهند. در حالي كه آنان فاقد سخنگوي رسمي و مدني هستند! 28 درصد هم توصيه به پذيرش خواستههاي آنان ميكنند، در حالي كه از چنين مردمي كه فاقد سازماندهي و سخنگو هستند، چه خواسته روشني ميتوان شنيد كه اجرايي شود و البته حدود 4 درصد نيز دستور به مقابله شديد دادهاند كه ظاهرا اين گزينه براي آنها از نظر منطقي جذابتر آمده است!! در نهايت ارزيابي مردم تهران از اعتراضات اين است كه تمام نشدهاند و در آينده تداوم خواهد يافت (54 درصد مردم) در برابر نيز 29 درصد مردم معتقدند كه ادامه نخواهد يافت 79 درصد افراد داراي تحصيلات ارشد و بالاتر معتقدند كه اين اعتراضات ادامه خواهد يافت. همين يافتهها به اندازه كافي گويا هست كه بتوان بر اساس آنها اقدامي براي بهبود فرآيندها كرد.
بورس و FATF
هرچند در مقياس كوتاهمدت، به دليل اثر رواني موجود ممكن است تاثيراتي در نحوه رفتار معاملهگران داشته باشد؛ اما به صورت كلي اگر قوانين و مقررات باعث شود كه بازارهاي رقيب بازار سرمايه جذابيت كمتري براي افراد ايجاد كنند، نقدينگي و منابع به سمت بازار سرمايه گسيل ميشود.