ادامه از صفحه اول
استقبال از دستور قضايي جديد / در مذمت زندان
همين كه در مقام نظر، روز گذشته رييس قوه به آن اشاره شده است؛ اين دستور ميتواند اتقان را هم در احكام قضايي به دنبال داشته باشد. تعداد كساني كه دستگير شدهاند و با اطلاعاتي كه از خود متهم به دست آوردهاند و بر اساس آن پرونده قضايي درست شده است، كمشمار نيستند. اما اگر بر اساس اين ابلاغيه پس از تكميل پرونده متهم دستگير شود و دلايل پرونده مستحكم باشد، هم قاضي ميتواند سربلند باشد و هم رفتار همدلانه با دستگيرشدگان از بين ميرود. اثر ديگر اين دستور كم شدن تعداد زندانيان خواهد بود. وقتي يك فرد زندان ميرود، در مرحله اول به آفتهاي درون زندان مبتلا ميشود. زندان رفتن نبايد به يك امر عادي تبديل شود. شايد مهمترين و فراگيرترين آن در حوزههاي اخلاقي و ارتباطي بوده است. تعداد دختران و پسراني كه در طول دههها دستگير شدهاند و كوتاه يا طولاني در زندان ماندهاند، قبح زندان را عملا دچار چالش كرد. تعداد بالاي كساني كه در جامعه به زندان رفتهاند، باعث سرافكندگي است. هر اقدامي كه بتواند در مجموع ورودي زندانيان را كم كند، نشانه موفقيت سيستم قضايي است. دستور اخير رياست قوه قضاييه به اين دليل يك اتفاق مهم و قابل توجه است كه اگر عملي شود، ميتواند بار دستگاه قضا را كم كند. بيگناهان را به سلولهاي زندانها نكشاند و از نظر بينالمللي آسيبپذيري را كم و در نهايت قوه قضاييه را داراي كارنامه موفقي اعلام كند. پيشبيني ميكنم مقاومت بسياري به خصوص از سوي ضابطان در اين مورد به عمل آيد، چون معمولا آنان را در بسياري از پروندهها بر اساس تحليل سياسي و نه جرم حقيقي دستگير ميكردند تا پس از بازجوييها از فرد يا دسترسي پيدا كردن به اطلاعات خصوصي او پرونده قضايي تشكيل شود. رييس قوه قضاييه بايد مراقب اين نكته باشد كه دادستانها از احكام قضايي كلي دستگيري منع شوند. اگر در كل دوره رييس جديد قوه قضاييه همين يك دستور عملياتي شود، ميتوان عملكرد قوه را مثبت ارزيابي كرد.
گل به خودي
اينكه جريان مقابل دولت، دولت را نقد كند نهتنها بد نيست بلكه لازم و ضروري است. اينكه منتقدان دولت مدام مو از ماست ديپلماسي و اقتصاد و فرهنگش بكشند از نقادي هم ضروريتر است. اما مسخره كردن سياست خارجي چيزي جز تخفيف ايران در پي ندارد و حاصلي جز مبتذل كردن مذاكره ديپلماتيك ندارد. زمان جنگ رزمندهها با جان و دل در جبههها ميجنگيدند، مقامهاي سياسي هم از شعار و مقاومت چيزي كم نميگذاشتند. اما همزمان ديپلماتهاي مسلمان و انقلابي و مورد وثوق دنبال راهحل سياسي ميگشتند تا هزينه مقاومت را پايين بياورند. هم امام به آنها اجازه داده بود، هم عقل سليم حكم ميكرد آنها به وظيفه خود عمل كنند. فرض كنيد اگر در حين مذاكره زمان جنگ، رسالت يا ابرار، با زبان طعنه و متلك آب سرد ميريختند روي سياست خارجي آيا اصلا مقامات ميتوانستند كار كشور را پيش ببرند؟ حالا به آن معنا جنگي در ميان نيست هرچند هنوز هم ايران با نظام سلطه سرشاخ است و متحدان اسراييل هر كاري از دستشان برآيد براي تضعيف ديپلماسي ايران ميكنند. سعوديها نهتنها پول خرج ميكنند بلكه كارگزاران خود را به همه طرف ميفرستند تا ايران را منزوي كنند. آنوقت در اين ميان روزنامهاي كه نماد حزب مخالف دولت است، از سر خوشذوقي، آبه و خربزه را به هم پيوند ميزند و با تيتر شاه رفت مذاكرات بينالمللي رييسجمهور را مسخره ميكند. اين گل به خودي نيست؟ رييسجمهور وقتي روبروي همتاهاي خارجياش مينشيند، حسن روحاني نيست بلكه نماينده و نماد ايران است كه قانونا و شرعا صاحب حق است كه گفتوگو كند. اگر انتقاد داريم، انتقاد كنيم اما مسخره كردن مذاكرات يعني سخيف كردن سياست، بلكه يعني مبتذل كردن نقد قدرت. «خربزه آبه»، نه با نمك است، نه اخلاقي است و نه نياز به ذكاوت و هوشياري دارد بلكه توهين آشكار است به كشور و به مقامات. آن هم كشوري كه از هر سو مورد هجوم ظالمانه است. اين كار فرجام بدي دارد كه دامن يك حزب و گروه را نميگيرد بلكه هزينهاش را يك كشور بايد بپردازد. سوراخ كردن كشتي شاخ و دم كه ندارد.
شرمساري در مقابل مردم
بدون مجامله و رودربايستي اگر همه گرد هم آييم و در يك بيانيه تاريخي شرمساري خود را به ملت بازگو كنيم و رسما از ايشان به واسطه همه تقصيرها و قصورها عذرخواهي كنيم، كار بزرگي نكردهايم. البته اين كوتاهيها آنچنان است كه از هيچكس فرافكني برنميتابد و احدي نميتواند بر گردن مردم منت بگذارد و خدمت خويش را بزرگتر از عظمت و نجابت و قناعت ملت ايران قلمداد كند. اين روزها كه مردم از احوال كلي كشور ناراحتند و معيشت بسياري از آنها شاهد نقصان روزافزون ميشود اگر تواني براي برطرف كردن اين سختيها و نابسامانيها نداريم بايد صادقانه و شرمگنانه با آنها سخن بگوييم و همه مساعي خود را در جهت كم كردن آلام ملت به كار ببنديم. وقتي در خبرها آمد كه آن نوجوان كولبر به همراه برادرش براي تهيه نان خانواده خويش در سرما و انبوه برفها گرفتار شده و جان به جانآفرين تسليم كردهاند هر انسان مسوول و آزادهاي از غم در خود ميپيچد و نميداند كه چگونه بايد پاسخ اين مردم را بدهد؟ وقتي زندگي مردم اهواز و خرمشهر و آبادان را غوطهور در آب ميبينيم واقعا اگر كسي از غصه دق كند، رواست. براي سامان اين وضع خطير هر چه لازم است بايد انجام شود. بايد از شعار دادن خصوصا شعارهايي كه هزينهاش را مردم ميدهند، پرهيز كنيم و هر سياست مقتضي را اتخاذ كنيم. ديگر وقت درنگ نيست، سياستهاي غلط كه اوضاع را به وخامت ميكشاند و براي كشور تنش ايجاد ميكند بايد تصحيح و مقدمات رفع تحريمهاي ظالمانه فراهم شود و منافع ملي و ارتقاي وضع معيشت مردم، اولين و ضروريترين و تعيينكنندهترين راهبردها شود.