عوامل اقتصادي چگونه بر آلودگي هوا تاثير ميگذارند
بهاي سنگين سود صنعتي
گروه اقتصادي
با وجود اينكه 18 دستگاه دولتي و وابسته به دولت، متولي بهبود وضعيت آلودگي هوا در پايتخت ايران هستند اما شواهد نشان ميدهد كه ناهماهنگي و نبود نقشه راه درست براي اين دستگاهها، موجب به هم ريختگي ساختاري در برخورد با موضوع آلودگي هوا شده است. تا جايي كه روز گذشته حجت نظري، يكي از اعضاي شوراي شهر تهران به اعتراض گفته است كه «هيچكدام از ما ۱۸ دستگاه نتوانستهايم موفق عمل كنيم.» چرا كه به گفته او «افراط و تفريط» در برخورد با موضوع آلودگي هوا ديده ميشود. «دولت قبل، به بهانه آلودگي هوا، شهر را به مدت زيادي تعطيل ميكرد و دست به افراط ميزد و اين دولت، به هر ضرب و زوري كه شده ادارات دولتي را تعطيل نميكند.»
برآورد سازمان جهاني بهداشت نشان ميدهد كه تهرانيها، سالانه 2.5 ميليارد دلار بابت آلودگي هوا خسارت ميبينند. البته كه اين آمار براي سال گذشته بوده و امسال قطعا افزايش پيدا كرده است. به همين يك مثال ساده توجه كنيد: 26 آذرماه، مديركل حفاظت محيط زيست استان تهران از توقف فعاليت كارخانههاي سيمان تهران و سيمان شمال در شرايط اضطرار آلودگي هواي تهران خبر داد. اين مدير محيط زيستي بلافاصله اضافه ميكند كه «از شركت گاز استان تهران انتظار داشتيم كه در اين مورد، آن هم در شرايط اضطرار آلودگي هوا و در وضعيتي كه سلامت مردم با تهديد روز افزون مواجه شده، هماهنگي لازم را براي اين اقدام با محيط زيست انجام ميداد.» همين دو جمله نشان ميدهد كه چه ناهماهنگي خيرهكنندهاي ميان نهادها و دستگاههاي دولتي مرتبط با فعاليتهاي صنعتي و اقتصادي با دستگاههاي محيط زيستي وجود دارد.
اما در اينجا به برخي از عوامل و متغيرهاي اقتصادي مرتبط با موضوع آلودگي هواي پايتخت اشاره ميشود. مسائلي كه اگر متوقف شوند ركود فراگيري شامل اقتصاد ايران خواهد شد و اگر تداوم يابند با اين حجم از ناهماهنگيها، تنفس را در كلانشهر تهران سختتر ميكنند.
خودروهاي ديزلي
وسايل نقليه موتوري منابع مهم مصنوعي آلودگي هوا محسوب ميشوند و خودروهاي ديزلي، آلايندگي بسيار بالاتري نسبت به خودروهاي بنزيني دارند. آلايندههاي مهم يك موتور بنزيني شامل مونواكسيد كربن و هيدروكربنهاي نسوخته و در برخي موارد اكسيدهاي نيتروژن است اما براي موتورهاي ديزلي آلايندههاي مونواكسيدكربن و هيدروكربنهاي نسوخته به دليل نسبت بالاي هوا به سوخت در احتراق اين موتورها اصلا مطرح نبوده و در عوض اصليترين آلاينده اين موتورها ذرات معلق (۴۰ برابر موتور بنزيني) در كنار اكسيدهاي نيتروژن (۸ برابر موتور بنزيني) است. مخربترين آلايندهها از منظر تاثير بر سلامت، ذرات معلق است و ميتوان نتيجه گرفت كه آلايندههاي منتشره از موتورهاي ديزلي بسيار خطرناكتر از موتورهاي بنزيني است.
اتوبوسهاي به كار گرفته شده در ناوگان حمل و نقل عمومي تهران از سوخت ديزل استفاده ميكنند و البته بخشي از اين ناوگان هم فرسوده است و بايد از رده خارج شود و جاي خود را به خودروهاي نو بدهد. در اوايل آذرماه كه 400 دستگاه از اين اتوبوسهاي از رده خارج از ناوگان اتوبوسراني تهران حذف شد حتي يك اتوبوس ديگر به جاي آن به ناوگان تزريق نشد. نزديك به 25 هزار اتوبوس در تهران وجود دارند كه نيمي از آنها فرسوده هستند؛ براي جايگزيني 12 هزار اتوبوس، نياز به زنجيرهاي از فعاليتهاي اقتصادي در شركتهاي خودروسازي و قطعهسازي و البته واردات است كه تمام اينها در وهله اول، بايد تامين مالي شود. رقم تخميني براي جايگزيني اين ميزان اتوبوس، 36 هزار ميليارد تومان است. دست دولت در اين بخش خالي است و حمل و نقل عمومي گزينه اول مردم تهران نيست. چرا كه مردم تهران كه حالا با گراني بنزين هم مواجهند و استفاده از خودروي شخصي براي آنها با هزينه بالاتري همراه است؛ بايد از ناوگان كوچكتري بهره ببرند كه مسافران آن متراكمتر در اتوبوسها جاي بگيرند.
فرار از فيلتر دوده
راهحل جايگزين شهرداري و شركت اتوبوسراني براي اتوبوسهاي فرسوده، نصب فيلتر دوده بوده است. يك فيلتر خاص كه 90 درصد از كربن خارج شده از اگزوز اتوبوسها را «جذب» خود ميكند. استفاده از فيلتر دوده يك رويكرد و استاندارد جهاني محسوب ميشود و چندين سال است كه شهرهاي بزرگ دنيا با يكديگر متحد شدهاند تا همه خودروهاي ديزلي و اتوبوسهاي شهري خود را مجهز به فيلتر دوده كنند و تجربه ثابت كرده كه استفاده از فيلتر دوده باعث صفر شدن خروجي ذرات معلق و كربن ميشود. به همين منظور در شهرهاي بزرگ دنيا از اين فيلتر استفاده ميشود.
اما در كمال ناباوري، شوراي شهر تهران در هنگام بررسي لايحه درآمدهاي شهرداري تهران و زمان رايگيري بر سر انتشار 3 هزار ميليارد تومان اوراق مشاركت براي توسعه حمل و نقل عمومي با اختصاص بخشي از اين درآمد به خريد و نصب فيلتر دوده، «مخالفت» كرد و سر فيلتر دوده از كمكها بيكلاه ماند! استدلال اعضاي شوراي شهر در مقابل عدم اختصاص بودجه به خريد فيلتر دوده اين بود كه «اين فيلترها كارايي ندارند!» اما واقعيت ماجرا اين بود كه فضاي واردات اين فيلترها به دليل وجود تحريم و مشكلات بعدي بسته شده بود. با اينكه امكان توليد داخلي اين فيلترها نيز هست؛ اما سرمايهگذاري چنداني نيز براي آن صورت نگرفته و دولت نيز تشويقكننده اين كار نبوده است. به اينها اضافه كنيد كارشكني بخشي از صنايع خودروسازي ايران را كه از زير بار نصب فيلتر دوده بر خودروهاي ديزلي شانه خالي كردند و به بهانه تحريم از معاون اول رييسجمهور خواستند كه اين فيلتر روي خودروها نصب نشود. تناقض اين درخواست با اقدامات بعدي خودروسازان در اين است كه صحبت از توليد خودروي ديزلي در ايران شده و قرار است خط توليد يك خودرو سبك ديزلي در كشور راهاندازي شود.
موتوسيكلتهاي كاربراتوري
اگر خودروهاي ديزلي را كنار بگذاريم، مقصر بخشي از آلودگي هواي تهران صنايع محركه ايران به ويژه موتوسيكلتهاي كاربراتوري هستند كه در تمام طول سال در فضاي خيابانها و كوچه پس كوچهها و حتي بزرگراههاي تهران جولان ميدهند. گفته ميشود كه 20 درصد از آلودگي هواي تهران به دليل وجود موتوسيكلتهاي كاربراتوري است كه بايد از رده خارج شوند اما نميشوند يا نشدهاند. هر يك از دستگاه موتوسيكلتهاي كاربراتوري 15 گرم در هر كيلومتر به آلودگي هواي تهران ميافزايد كه اين رقم 7 برابر يك خودروي مطابق با استانداردهاي يورو2 (مثل پرايد يا پژو جي ال ايكس) است. توجه كنيد كه 8 ميليون دستگاه موتوسيكلتهاي كاربراتوري در تهران پرسه ميزنند. اين ميزان موتوسيكلت كه اصولا نبايد در چرخه فعاليت باشند نزديك به 12 تن در هر كيلومتر آلودگي ايجاد ميكنند. سه سال از زماني كه با مصوبه هيات وزيران قرار بر توقف ثبت سفارش موتوسيكلتهاي كاربراتوري شد، ميگذرد؛ اما فضاي حاكم بر اقتصاد سياسي ايران به گونهاي است كه واردكنندگان و توليدكنندگان از دولت بارها مهلت گرفتند و گفته ميشود كه پيش از موعد مقرر اجراي اين مصوبه، انبارهاي خود را خالي كردند و سيل موتوسيكلتهاي كاربراتوري بود كه وارد بازار شد و به فروش رفت.
اسقاط و جايگزيني
راهكار اوليه براي موتوسيكلتهاي كاربراتوري و آلايندگي آنها، اسقاط و جايگزيني موتورهاي انژكتوري بوده است؛ اما در همين مورد هم تحريمها فضاي كار را سختتر كرده است. بسياري از دستگاههايي كه از موتوسيكلتهاي كاربراتوري در ناوگان خود استفاده ميكنند ملزم شدهاند كه اين موتوسيكلتها را از چرخه فعاليت خارج كنند؛ اما راهكار سادهتر براي اين دستگاهها، فروش آنها بوده است نه جايگزيني با موتوسيكلتهاي انژكتوري. مشكل در اينجاست كه براي اسقاط موتوسيكلتهاي كاربراتوري نياز به پول است و بودجهاي براي اين كار وجود ندارد و دستگاههاي دولتي زير بار چنين كاري نميروند.
سهم از بودجه
تنفس در هواي تهران طي 6 ماه دوم سال سختترين كار ممكن است و براي قوه مجريه، به عنوان بالاترين دستگاه اجرايي كشور، چارهاي جز تعطيلي مدارس و دانشگاهها و در مواردي ادارات دولتي باقي نميگذارد. چند روزي تعطيل ميشود، نگاهها به آسمان دوخته ميشود و باد و باراني ميوزد و ميبارد تا شايد هوا بهتر شود. اما به نظر ميرسد كه راهكار كاهش آلودگي هوا نه از راه باد و باران بلكه بر تغيير نگاه اقتصادي به موضوعي به نام «آلودگي هوا» است. زماني كه فصل بودجهريزي ميگذرد و ساز و كاري براي بهبود عملكردهاي اقتصادي كاهنده سطح آلايندگيهاي هواي پايتخت پيدا نميشود.