از ويتنام تا افغانستان:
همه مقامات امريكايي دروغگو هستند
ترجمه: رضا خواسته
واشنگتن پست پس از دو سال تحقيق و بررسي افشا كرد مقامات ارشد سياست خارجي در كاخ سفيد، وزارت امور خارجه و وزارت دفاع سالها بود خبر داشتند مداخله امريكا در افغانستان با شكست روبهرو شده است.
متن مصاحبه بازرس ويژه بازسازي عراق نشان ميدهد اين مقامات به مدت 18 سال به مردم گفتهاند مداخله موفقيتآميز بوده است. به عبارت ديگر مقامات دولتي دروغ گفتهاند. برخي از شنيدن چنين خبري حيرت كردند. اين موضوع با افشاگري سال 1971 كاملا در تضاد است. در آن زمان اسناد پنتاگون (مطالعه طبقهبندي شدهاي بر تصميمات اتخاذ شده درباره ويتنام) لو رفت و منتشر شد. اسناد پنتاگون مانند بمبي بود كه نشان ميداد واشنگتن مرتبا دروغ گفته است و طوري نشان داده كه گويي امريكا پيروز ميدان خواهد بود. شكست نيروهاي امريكايي در افغانستان نيز سالهاست كه بر همگان مبرهن است. تقريبا هيچيك از اهداف امريكا برآورده نشده است. اين اهداف شامل موارد ذيل ميشود: ايجاد يك دولت مركزي قدرتمند، دموكراتيك و بدون فساد؛ شكست طالبان؛ از بين بردن مزارع خشخاش و كمك به حل معضل هرويين در جهان؛ تشكيل نيروي پليس و نظاميان موثر و ايجاد يك اقتصاد سالم و متنوع. بازرس ويژه بازسازي عراق به دفعات در بازرسيهاي خود واقعيت را ثبت كرده است. مقامات امريكايي بهرغم سابقه شكستشان به جار زدن دستاوردهاي سياسي و نظامي ميداني ادامه دادند و حتي اعلام كردند كه امريكا ميتواند پيروز شود.
تاريخ غمانگيز ويتنام
اسناد پنتاگون نشان داد كه مقامات ارشد امريكا در دهه 60 ميلادي ادعا كردهاند تعداد بيشماري از اعضاي ويتكنگ يا جبهه رهاييبخش ملي (نام سازمان سياسي و چريكي كمونيستي كه در جريان جنگ ويتنام در برابر ارتش امريكا و دولت ويتنام جنوبي ميجنگيد) در حال مرگ هستند، سر رهبر دشمن از تنش جدا شده و «نوري در انتهاي تونل وجود داشته است.» (روزنه اميدي براي پيروز شدن در جنگ وجود داشته است.) رابرت مكنامارا، وزير دفاع وقت امريكا و فرماندهانش كه از واقعيت آگاهي داشتند، در سالهاي 1961 تا 1969 دائما درخواست نيروي بيشتر ميكردند.
اچآر مكمستر در مطالعهاي كه بر روي روند تصميمگيري در بحث ويتنام داشته، بهشدت از ارتش امريكا به خاطر عدم ارايه اطلاعات صحيح به ليندون جانسون، رييسجمهور وقت و گفتن دروغهايي كه منجر به جنگ ويتنام شد، انتقاد كرده است.امريكا ظاهرا داشت در جنگ ويتنام پيروز ميشد، اما اين تنها يك دروغ بود. دقيقا در همان زمان ديپلماتهاي سفارت امريكا چراغها را خاموش كرده و از راه پشتبام فرار كردند.
آيا اين مقايسهها قابل توجيه است؟
رايان كراكر، سفير پيشين امريكا در افغانستان معتقد است كه امريكا بايد براي امنيت خودش هم كه شده در افغانستان بماند حتي اگر بازسازي آن با شكست روبهرو شود. مايكل اوهنلان، تحليلگر انديشكده بروكينگز ادعا ميكند كه هيچ دروغي در كار نبوده است؛ حرفهاي مقامات واضح بود، اين سياست بود كه مشكل داشت. او از گفتوگو درباره اظهارات واقعي فراواني كه واشنگتن پست افشا كرد اما هيچگاه به شكل عمومي مطرح نشد، اجتناب كرد. امريكا در مورد هر دو كشور با ناداني عمل كرده است. داگلاس ليوت، هماهنگكننده امور افغانستان در دولت جرج بوش و باراك اوباما در حال اجراي روند بررسي سياستي بود كه موجب افزايش نيروها شد. اكنون ما به لطف واشنگتن پست ميدانيم ليوت در مصاحبهاي در سال ۲۰۱۵ اعلام كرده است: «ما هيچ دركي از افغانستان نداشتيم؛ ما درباره چيزي كه مسووليتش را برعهده ميگرفتيم هيچ ايدهاي نداشتيم.» مشخصا افغانستان ويتنام دوم نيست اما واشنگتن هم ديگر آن واشنگتن سابق نيست.
دروغگويي در قالب سياست
پنهانكاري، فريب و دروغهاي آشكار سالها با سياست امنيت ملي امريكا همراه بوده است ؛ از سرنگوني دولت منتخب دموكراتيك در گواتمالا گرفته تا سرنگوني صدام حسين و ديگر موارد. اما ويتنام بزرگترين دروغ بود، كه دايما شكاف ميان داستان و واقعيت را بيشتر ميكرد.
از زمان جنگ ويتنام تا كنون، بازرسها، رسانهها، كنگره و انديشكدهها در هر يك از مداخلههاي خارجي امريكا به چيزي مشكوك شدهاند. براي مردم واقعيت در مورد افغانستان واضح است؛ نظر مردم يك سر و گردن بالاتر از چيزي است كه واشنگتن پست افشا كرده است.
دلايل خوب براي دروغگويي
دروغ بخش جداييناپذير عملياتهاي امنيت ملي است. آنها به دنبال اعتبار براي سياست دولت هستند. آنها با اين كار دشمنان را گمراه كرده و اشتباهات و شكستها را پنهان ميكنند.هر چه نباشد آنها بايد حمايت مردم از سياست خود را جلب كرده و مخالفان را در خاك كشور شكست دهند. جان مرشايمر، از دانشمندان علوم سياسي اشاره كرده است كه دولتها اغلب به متحدان و مخالفان دروغ نميگويند «اما به نظر ميرسد بيشتر تمايل دارند كه به مردم خود دروغ بگويند.» پنهانكاري و نيرنگ قدرت ميآورد. به گفته فيلسوف سيسلا بك «فريبكاري ميتواند با زور همراه باشد. و اگر موفقيتآميز بود به شخص فريبكار قدرت ميدهد.» پنهانكاري سياستها را از ديد مردم خارج ميكند و به خوديها اين قدرت را ميدهد كه رويكردهاي جديدي براي رسيدن اهداف قبليشان پيدا كنند. آنها با شكست مداخله حتي اهدافشان را نيز تغيير ميدهند. با اين كار ممكن است از پيامدهاي سياسي شكست جلوگيري شود.بسيار نادر است كه يك مقام به شكست اعتراف كرده و سياست خود را تغيير دهد، چرا كه آن را خدشه بزرگي به اعتبار شخصي، سياسي و ملي خود ميداند. ليندون جانسون، اصرار داشت كه نميخواسته «اولين رييسجمهوري باشد كه در يك جنگ شكست ميخورد.» بوش، اوباما و حتي ترامپ نيز نميخواهند در بازي افغانستان «بازنده» باشند.
اعتماد از دست رفته
چرا پروژه افشا گرانه واشنگتن پست همهگير نشد؟بخشي از آن مربوط به اين است كه اسناد پنتاگون رمز پنهانكاري را شكست، و موجب قطع هميشگي پيوند اعتماد ميان سياستگذاران و مردم امريكا شد. دليل بعدي اين است كه به لطف رسانهها و بازرس ويژه، اكنون ميدانيم بخشي از دروغهاي افغانستان سالها در روز روشن براي عموم مردم تكرار ميشده است. و در نهايت اينكه، كمتر پيش ميآيد كه مردم مستقيما درگير چنين موضوعي شوند. اكنون اشخاص حرفهاي داوطلب حضور در جنگ ميشوند، نه سربازاني كه از بين مردم و بهرغم ميل باطني آورده ميشوند. غيرنظاميان تنها يك بيستم از افرادي بودند كه در ويتنام حضور داشتند. با اين وجود، دروغگويي درباره مداخلات نظامي خطري جدي در پي دارد. اسناد پنتاگون اعتماد مردم نسبت به اعتبار دولت دموكراتيكمان را از بين برد. اين اعتماد از دست رفته بعدها با رسوايي واترگيت تشديد شد. بك در اين رابطه نوشت: «اين نوع فريبكاري به اصل دولت دموكراتيك ضربه ميزند.»وينستون چرچيل، رهبر بريتانيايي در اين باره ميگويد: در زمان جنگ حقيقت به قدري ارزشمند است كه بايد هميشه محافظ داشته باشد.» فريبكاري و دروغگويي به مردم بخش مهمي از استراتژي جنگي چرچيل بود. اسناد افغانستان نشان داد دولتمردان هنوز باور دارند بايد حقيقت را كتمان كرد. اما دروغهاي ويتنام ضربه شديدي را به اعتبار دولت و رهبري كشور وارد كرد و بنيان دموكراسي را تضعيف نمود. كمترين واكنش به دروغهاي آشكاري كه مقامات در خصوص افغانستان گفتند اين است كه بگوييم امريكا در مسير نابودي اعتبار دولت و دموكراسي كشور قرار گرفته است.
منبع: The Conversation
پنهانكاري، فريب و دروغهاي آشكار سالها با سياست امنيت ملي امريكا همراه بوده است ؛ از سرنگوني دولت منتخب دموكراتيك در گواتمالا گرفته تا سرنگوني صدام حسين و ديگر موارد. اما ويتنام بزرگترين دروغ بود، كه دايما شكاف ميان داستان و واقعيت را بيشتر ميكرد.