محمدابراهيم ترقينژاد/ گروه ديپلماسي: شمارش معكوس براي پايان پذيرفتن مذاكرات هستهيي ايران و 1+5 آغاز شده است و هر روز بيش از پيش حساسيتها و سوالات درباره مذاكرات بيشتر ميشود. مذاكرات چه خواهد شد؟ آيا اراده سياسي براي نيل به توافق شكل گرفته است؟ اختلافات ايران و 1+5 قابل حل است؟ سفر وزرا به وين ميتواند در روند مذاكرات تاثيرگذار باشد؟ مخالفان مذاكرات در صورت نرسيدن به توافق چه ميكنند؟ اينها نمونه سوالاتي است كه تحليلگران ميكوشند به آنها پاسخ بدهند. جاويد قربان اوغلي، سفير اسبق ايران در آفريقاي جنوبي در گفتوگو با «اعتماد» بيان ميكند كه مذاكرات وين10 بيش از هر زمان ديگري، به روزهاي سخت، فشرده و نفسگيرش نزديك شده است؛ روزهايي كه بيش از هر زمان ديگري نيازمند اراده سياسي براي گرفتن تصميمي سياسي هستند. اين ديپلمات سابق كشورمان تاكيد ميكند در زمان كنوني شاهد شكلگيري يك اجماع داخلي براي حمايت از مذاكرهكنندگان هستيم و بر رسيدن به توافق ولو هرچند محدود ابراز اميدواري ميكند. مشروح گفتوگوي «اعتماد» با جاويد قربان اوغلي در ادامه ميآيد.
ارزيابيتان از اين دور مذاكرات چيست؟
آنطور كه از اخبار منتشره درباره مذاكرات برميآيد، اين دور از مذاكرات، بسيار سخت، فشرده و نفسگير است و آخرين چانهزني براي كسب بيشترين امتيازها از طرفين در جريان است. با اينكه شواهد اميدواركنندهيي براي رسيدن به توافق جامع ولو نه به آن شكلي كه در ژنو3 پيشبيني شده بود، وجود دارد، با اين وجود، لابيهايي كه بر مذاكرات تاثير ميگذارند، همچنان فعال هستند. به نظر ميرسد طرفين مذاكره براي دستيابي به توافق بيشتر نيازمند اراده و تصميمگيري سياسياند تا تفاهم درباره جزييات مسائل فني. نياز هست طرفين اراده سياسي داشته باشند تا مذاكرات به نتيجه برسد و از اين مرحله گذر كند و توافق نهايي كه همه در انتظار آن هستند محقق شود.
الان اين اراده سياسي در دو طرف وجود دارد؟
بايد توجه داشت كه اطراف مذاكرهكننده يك در برابر شش است. به تعبير ديگر در طرف مقابل، شش كشور بايد در كنار تفاهم با ايران خود نيز به وحدت نظر دست يابند. رصد مذاكرات نشان ميدهد كه اراده سياسي براي حصول توافق در دو طرف وجود دارد. كرارا گفتهام كه توافق خواست و نيازي دو طرفه است يعني هم ايران خواستار توافق است و به آن نيازمند، چون بسياري از مشكلات و مسائل كشور با نتيجهيي كه در 24 نوامبر مشخص ميشود، گره خورده است و هم در طرف مقابل به دلايل مختلف نياز دارند كه با ايران تفاهم كرده و از اين پل عبور كنند. در راس طرف مقابل، امريكاييها قرار دارند كه به اعتقاد من بيش از هر زمان ديگر براي حصول توافق نياز احساس ميكنند. البته اين مساله به آن معنا نيست كه چه ايران و چه 1+5 براي رسيدن به توافق هر امتيازي را بدهند چراكه براي هر دو طرف موضوعاتي مانند مسائل داخلي، روابط با همپيمانان از مولفههاي تاثيرگذار در اتخاذ تصميم است.
فكر ميكنيد با توجه به اينكه 9 دوره متوالي مذاكرات در وين و يك دوره مذاكره در مسقط برگزار شده تا چه اندازه به توافقنامه نهايي نزديك شدهايم و آيا نتايج مطلوبي در اين مذاكرات به دست آوردهايم؟
اخبار به دست آمده، اخبار رسمي نيستند و طبق توافق دو طرف، اخبار مذاكرات تا لحظه نهايي قرار است محرمانه بماند. با اين حال تحليل اخبار منتشره حكايت از آن دارد همانطور كه آقاي ظريف بيان كردند بيش از 90 درصد موضوعات حل شده ولي اهميت 10 درصد موضوعات باقي مانده كمتر از 90 درصد توافق شده نيست. بر اساس اخبارمنتشره، دو مساله اختلافات باقي مانده نحوه و فرآيند لغو تحريمها از سوي طرف مقابل و ميزان غنيسازي از طرف ايران است. البته من جزو گروهي هستم كه اميدوارند توافق ولو به شكل محدود و حفظ برخي از نقاط اختلافي صورت گيرد. من فضا را مثبت ميبينم هرچند مولفههاي منفي و ناسازگار با تفاهم با سرعت در حال رايزني و اعمال فشار هستند. تحركات رژيم صيهونيستي، مخالفان توافق در داخل امريكا و برخي كشورهاي منطقه در حال فعاليت هستند، هرچند ممكن است نتيجهيي به دست نياورند. طبق آخرين اخبار، جان كري به شكل ويديو كنفرانس با برخي از وزراي كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس صحبت كرده است. برخي از كشورهاي حاشيه خليج فارس هنوز از مخالفان هرگونه توافق هستند و نبايد اين مسائل را دستكم گرفت.
از عصر پنجشنبه به بعد، شاهد سفر وزراي امور خارجه كشورهاي 1+5 به وين بوديم. فكر ميكنيد كه سفر آنها چه تاثيري در مذاكرات ميگذارد؟
بارها گفتهام ابعاد سياسي پرونده هستهيي مورد مناقشه بسيار بيشتر از موضوعات فنياش است. بنابراين اگر از اين زاويه به موضوع نگاه كنيم، ميتوان گفت اثر و نتيجه مذاكرات دو جانبه از مذاكرات چند جانبه بيشتر است و نكات اختلافي نيز در مذاكرات دوجانبه قابل حل است. فكر ميكنم كه تاثير مذاكرات دو جانبه عليالخصوص بين ايران و امريكا بسيار بيشتر از مذاكرات چندجانبه است. الان گروكشيها بيشتر حالت كشور به كشور است مثل سايه سنگين عدم اعتماد بين ايران و امريكا يا تا حدي بين ايران و فرانسه هرچند كه فرانسويها نسبت به سال گذشته تعامل بيشتري از خود نشان ميدهند. چين و روسيه نيز با وجود روابط خوبي كه با ما دارند، ديدگاههاي خاص خودشان را دارند بالاخص آينده اقتصاديشان با ايران را مدنظر قرار ميدهند و نميخواهند حجم انبوه روابط اقتصادي با ايران كه در فضاي تحريمها شكل گرفته، بعد از توافق از دست بدهند. از ديدگاه آنان ممكن است ايران بعد از توافق به سمت غرب براي روابط اقتصادي متمايل شود. به هر حال اين مسائل در مذاكرات دو جانبه حل ميشود.
بسياري معتقدند كه اتحاديه اروپا نقشي سازنده در مذاكرات داشته و بيش از هر كسي در رسيدن به توافق تلاش ميكند. اين مساله را قبول داريد؟
شواهد متقني بر اين مدعا وجود ندارد ضمن اينكه اشتياق امريكاييها براي رسيدن به توافق بيش از هر كشور ديگري است. ضمن اينكه تاثيرگذارترين واحد سياسي در مذاكرات، امريكاييها هستند، البته اروپاييها نميخواهند در مناسبات با ايران به خصوص در مسائل اقتصادي عرصه را به امريكا واگذار كنند. واقعيت اين است كه پيش از اعمال تحريمها، اروپا روابط اقتصادي – تجاري خوبي با ايران داشت و امريكا به دلايل تاريخي در اقتصاد ايران غايب بود. اكنون نيز اروپا مايل است حضور فعالي در بازار جذاب ايران داشته باشند كه اكنون تحريمها آنان را از اين بازار پر سود محروم كرده است. گفته ميشود لابي اروپاييها تلاش ميكند حتي مخافان توافق در كنگره امريكا را نيز قانع كنند و مانع از سنگاندازي و مخالفتهاي آنها شود. از اين منظر ميتوان شاهد نقش مثبت آنها براي رسيدن به توافق شد.
چه كساني دوست ندارند توافق شكل بگيرد؟
در طرف مقابل، سردمدار مخالفت با مذاكرات و رسيدن به توافق، رژيم صيهونيستي است. نتانياهو با دهاني كف كرده سخن ميگويد و بارها بيهيچ پردهپوشي به غرب و امريكا هشدار داده تا با ايران توافق نكنند. هرچند اين مساله ياوهگويي است و اتفاق نخواهد افتاد. شاهد بوديم پس از ناكامي تلاشها و فشارهاي آنها بر روي اوباما، فشارها را به كنگره جهت دادهاند و در حال لابي كردن با نمايندگان كنگره هستند. دومين گروه مخالف توافق، برخي كشورهاي همسايه و عربي هستند كه از توافق نگرانند چون ميدانند كه در سايه تحولات منطقه، توافق ايران با 1+5، ايران را به قدرت بلامنازعه منطقه تبديل خواهد كرد. زماني در محفلي ديپلماتيك نظر يك ديپلمات عرب را درباره محور شرارت پرسيده بودند. او گفته بود محور شرارت زماني كه روابط ايران با امريكا عادي شود اين محور شكل ميگيرد. اين امر نشان از نگراني آنها از توافق است. سومين گروه مخالف، برخي جناحهاي تندرو در داخل امريكاست كه رابطه خوبي نيز با صهيونيستها دارند و چندين بار براي اعمال تحريمهاي جديد عليه ايران خيز برداشتهاند كه اوباما از ظرفيت رياستجمهوري خودش استفاده كرده و جلوي آنها را گرفته و الان نيز اكثريت قابل توجهي در كنگره و سنا را تصاحب كردهاند و بعد از ژانويه مشكلات آقاي اوباما بيشتر خواهد شد. اما در جناح خودي نيز در داخل كشور در يكسال گذشته مخالفتهاي جدي گروههايي را در لايههاي مختلف دستگاهها با مذكرات و حصول توافق شاهد بوديم. عناصر دلواپس، مجالس متعدد برگزار كردند، به مذاكرهكنندگان اتهامات ناروا زدند و كرارا ظريف را به مجلس احضار كردند. البته در ماههاي اخير به دليل فشار و هشدار حاكميت، صداهاي آنان پايين آمده است ولي نبايد غافل بود كه هنوز برخي از اين دسته افراد و گروهها مخالف توافق هستند. اراده سياسي كه شما به آن اشاره كرديد در همينجا بايد تجلي كند و نظام در كليت آن تصميم گرفته و براي حصول توافق اين گروهها و تمايلات را مهار كند. گروههاي سياسي نيز بايد توجه داشته باشند كه شاقول فعاليت سياسي منافع ملي است كه بايد بر هر چيز ديگري غلبه داشته باشد.
الان فكر ميكنيد شاهد سقف حمايت از تيم مذاكرهكننده هستيم؟
در شرايط كنوني به نظر ميرسد كه شاهد شكلگيري يك اجماع داخلي براي حمايت از مذاكرهكنندگان هستيم و فشار بر تيم مذاكرهكننده كاهش يافته است. سوالات از آقاي ظريف در مجلس و نشستهاي دلواپسان كمتر شده است، رهبري از تيم مذاكرهكننده حمايت جدي كردند و در تريبونهاي نماز جمعه نيز شاهد حمايت هستيم.
با توجه به صحبتهايي كه كرديد، نتيجه مذاكرات به كجا خواهد انجاميد؟
همانطور كه گفتم من به تولد اين نوزاد ميمون در سوم آذر خوشبين هستم و فقط براي اينكه تولد اين نوزاد از طريق سزارين نباشد نيازمند اراده سياسي هستيم. البته اين اراده بايد در هر دو طرف مذاكره يعني ايران و امريكا ديده شود تا اين توافق صورت گيرد. زمان كنوني، بهترين فرصت براي نيل به توافق است و آقاي ظريف و تيم او هم نيازمند حمايت و دلگرمي هستند تا در صورت نيل به توافق شاهد برخوردها و اظهارنظرهاي شاذ نباشند.