ايران؛ پيشگام در ابتكارات
ميتوان به يك نكته اساسي و بسيار مهم رسيد و آن پيشگامي ايران اسلامي در طرحها و ابتكارات منطقهاي در حوزههايي همچون خليجفارس، درياي خزر، منطقه عمومي غرب آسيا و حتي آسياي مركزي و قفقاز و شبه قاره هند است؛ بهگونهاي كه ميتوان ادعا كرد صلح و ثبات منطقهاي در راس مهمترين اولويتهاي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران قرار دارد. خاورميانه عاري از سلاحهاي هستهاي، خزر؛ درياي صلح و دوستي، مجمع گفتوگوي منطقهاي و پويش صلح هرمز فقط بخشي از طرحها و ابتكارات ارايه شده براي ايجاد صلح، امنيت، ثبات و همكاري در حوزههاي راهبردي اطراف كشورمان محسوب ميشوند. البته دايره نوعدوستي، صلحطلبي، همگرايي و ثباتخواهي جمهوري اسلامي ايران صرفا محدود به مرزهاي خود و مناطق همجوار نيست. جمهوري اسلامي ايران با رويكردي انساني و مبتني بر آموزههاي اسلامي همواره خواهان صلح، عدالت، آشتي و تعاون براي كل جامعه بشري بوده است. بر اين اساس نيز ابتكارات و ايدههاي انساني همچون گفتوگوي تمدنها (در برابر نظريه برخورد تمدنها) و ابتكارِ جهان ِ عاري از خشونت و افراطگرايي از سوي جمهوري اسلامي ايران در عاليترين سطح يعني رييسجمهور و در بالاترين مرجع يعني مجمع عمومي سازمان ملل متحد ارايه و به تصويب جامعه جهاني رسيده است. جمهوري اسلامي ايران قاطعانه و همواره بر اين باور بوده كه خودياري، خوداتكايي و تكيه به ظرفيتهاي بومي و منطقهاي بهترين راهكار تامين صلح و ثبات و امنيت در منطقه حساس و راهبردي خليجفارس است و نه اميد بستن به حضور و مداخلات نظامي قدرتهاي فرامنطقهاي. درواقع از منظر تاريخي، منطقه خليجفارس از همان زماني كه در قرون ۱۶ و ۱۷ ميلادي موردتوجه و زيادهخواهي قدرتهاي استعمارگر اروپايي از جمله بريتانيا قرار گرفت، وارد چرخهاي معيوب از تنش، بحران و جنگهاي منطقهاي شد. از زمان خروج استعمار انگليس از شرق مديترانه در سال ۱۹۶۹ ميلادي، ايران همواره خواهان اجراي ترتيبات منطقهاي مبتني بر تعامل و همكاري ميان كشورهاي حوزه خليجفارس بوده است. با اين وجود با حضور مداخلهجويانه ايالاتمتحده امريكا در اين منطقه از دهه ۱۹۷۰ ميلادي، برخي كشورهاي وابسته، واداده و مرعوب در اين منطقه حساس، بنيانهاي امنيتي و حيات و ممات خويش را به ناوگانها و پايگاههاي نظامي بيگانگان گره زدند كه حاصل آن وقوع سه جنگ خونبار، ويرانگر و بيثمر عليه ملتهاي منطقه بهخصوص ايران و عراق بود. جمهوري اسلامي ايران در طول 30 سال گذشته و با پايان جنگ تحميلي رژيم بعث عراق عليه ملت ايران در سال ۱۳۶۷ همواره با تكيه بر حقوق بينالملل و با مبنا قرار دادن قطعنامه ۵۹۸ شوراي امنيت سازمان ملل متحد بر لزوم طراحي ترتيبات امنيتي با مشاركت هشت كشور حوزه خليجفارس و بدون مداخله بيگانگان تاكيد كرده است. بند ششم قطعنامه ۵۹۸ به روشني بر لزوم ترتيبات منطقهاي براي استقرار صلح پايدار و ثبات و امنيت در خليجفارس تاكيد ميكند. براساس باور اصولي ِبوميسازي امنيت در منطقه خليجفارس و لزوم حل و فصل مسالمتآميز و برادرانه اختلافات فيمابين كشورهاي اين حوزه راهبردي، جمهوري اسلامي ايران همواره دست دوستي و مودت به سوي همسايگان جنوبي خود در خليجفارس دراز كرده و با ارايه طرحها و پيشنهاداتي همچون مجمع گفتوگوي منطقهاي، انعقاد موافقتنامههاي دوجانبه امنيتي، پيشنهاد انعقاد پيمان منع تجاوز و عدم مداخله با كشورهاي منطقه و بالاخره پويش صلح هرمز موسوم به HOPE ذات مسالمتجو و فطرت صلح دوستي ِانسان ِايراني را به منصه ظهور رسانده است. نيكبختانه تلاشهاي مستمر و پيامها و ابتكارات جمهوري اسلامي ايران بر محور صلح و ثبات و امنيت در منطقه خليجفارس در ميان افكار عمومي و رسانهها و رهبران برخي كشورهاي منطقه گوش شنوا يافته و با استقبال مواجه شده است؛ بهگونهاي كه ميتوان ادعا كرد بهرغم همه شرارتها و خباثتهاي قدرتهاي فرامنطقهاي و شيطنتها و نابخرديهاي برخي محافل سياسي در منطقه، جمهوري اسلامي ايران روابطي سالم و منطقي و مبتني بر اصول برادري و همكاري با اكثر كشورهاي حوزه خليجفارس از جمله عراق، كويت، قطر و عمان برقرار كرده و كماكان بر استقرار صلح و ثبات و تعاون در منطقه خليجفارس با كمك همه كشورهاي اين حوزه تاكيد موكد ميكند. معذالك بديهي است فرصتها مانند ابر بهاري گذرا هستند و پنجره فرصت براي كشورهايي كه كماكان حيات و ممات خود را به بيگانگان و حضور نامشروع آنها گره زدهاند، هميشگي نيست. اين يك اصل بديهي و قاعده عقلاني است كه نميتوان به قيمت ناامني همسايه براي خود امنيت ايجاد كرد و امنيت مقولهاي جمعي است. به عبارت ديگر، يا همه از امنيت سود ميبرند يا ناامني و بيثباتي دامن همه را ميگيرد. نميتوان در برج شيشهاي نشست و به ديگران سنگ زد و انتظار داشت قصر شيشهاي و پوشالي فرو نريزيد. نميتوان با خريد و گدايي امنيت از بيگانگان براي خود امنيت كاذب ايجاد كرد و از تحريم، تهديد و فشار حداكثري دشمنان و بيگانگان عليه ملتهاي همسايه حمايت كرد. امروز امنيت يكي به مفهوم ناامني براي ديگري نيست. امروز ديگر نميتوان به هزينه ديگران به امنيت دست يافت، نميتوان با ناامن كردن محيط امنيتي ديگر كشورها خود به امنيت رسيد و اين درسي است كه قدرتهاي مداخلهگر فرامنطقهاي همچنين برخي كشورهاي منطقه غرب آسيا، كه همواره درصدد ايجاد ناامني و تهديد امنيت ديگران براي رسيدن به امنيت خيالي و موهوم خود هستند، به خوبي در پس ِقضاياي عراق و سوريه و يمن و افغانستان آموختهاند. امروز براي رسيدن به امنيت بايد در تعاملي سازنده و همافزايي با همسايگان به امنيتي پايدار و دستجمعي دست يافت. امروزه امنيت را نميتوان و نبايد در تسليحات قدرتمند و سلاحهاي زيبا جستوجو كرد و امنيت را با صرف صدها ميليارد دلار نميتوان خريد و با كشتي وارد كشور كرد. تجاريسازي امنيت، مقوله و معامله تازهاي است كه برخي قدرتهاي جهاني و فرامنطقهاي وارد ادبيات سياسي كردهاند و تاسفآور اينكه مشتريان خوبي هم در اين معامله «امنيت در برابر دلار» يافت ميشود. نميتوان با تكيه بر قدرتهاي بيگانه و با حمايت از گروههاي تكفيري-تروريستي، ناامني را به كشورها و ملتهاي مظلوم منطقه در يمن و سوريه و عراق و ليبي و بحرين صادر كرد و آنگاه انتظارامنيت براي خود داشت. امروز امنيت مقولهاي پيوسته و متقابل است كه در آن امنيت يكي در گرو امنيت ِديگري است. عصر امنيت يكجانبه و برج عاجنشيني و امنيت با تكيه بر قدرت نظامي مدتهاست به پايان رسيده است. اميد است كه «نشست تهران» با محوريت موضوع خليجفارس، با حضور جمع كثيري از انديشمندان، صاحبنظران، اصحاب رسانه و مقامات سياسي و امنيتي بتواند در تحكيم ايدههايي همچون صلح هرمز و تقويت پايههاي دوستي، تعاون، همبستگي، صلح و امنيت در منطقه خليجفارس گام موثري بردارد.