نيمكت تيم ملي فوتبال به يك ايراني خواهد رسيد
مربي وطني؛ توفيق اجباري
علي ولياللهي
محمود اسلاميان، عضو هياترييسه فدراسيون فوتبال ديروز و بعد از جلسه بحث و بررسي انتخاب سرمربي تيم ملي،تنها كسي بود كه حاضر شد خيلي كوتاه جواب خبرنگاران را بدهد. اسلاميان خيلي صريح و واضح اعلام كرد به صلاح ايران است كه سرمربي تيم ملي داخلي باشد. البته او مطابق انتظار حاضر به بردن اسامي گزينهها يا حتي تعداد آنها نشد و فقط به خبرنگاران گفت: «همين كه گفتم ايراني است، از من بپذيريد.» باتوجه به گفته اسلاميان مشخص شد كه نيمكت آينده تيم ملي به يك مربي ايراني خواهد رسيد و بايد بين گزينههاي هميشگي يعني دايي و قلعهنويي و چند گزينه جديد نظير گلمحمدي و سايرين يك نفر هدايت تيم ملي را برعهده بگيرد.
حركت به سمت انتخاب سرمربي داخلي بعد از رخ دادن اتفاقاتي است كه در چند ماه گذشته فوتبال ايران به خودش ديده است. ابتدا جدايي ويلموتس سپس قهر استراماچوني و درنهايت خداحافظي كالدرون مثلث جدايي خارجيهاي حاضر در فوتبال كشورمان را تكميل كرد. اين مربيان بهخاطر مشكلات مالي نتوانستند به كارشان ادامه دهند و به كشورهاي خودشان بازگشتند. در چنين شرايطي مديران فوتبال ايران كه با استعفاي تاج فعلا بدون رييس به كارشان ادامه ميدهند، به اين نتيجه رسيدند كه سراغ گزينههاي داخلي بروند. انتخاب سرمربي داخلي براي تيم ملي مزايا و چالشهاي خاص خودش را دارد. مديران فوتبال نيز بايد با تجميع همين مزايا و چالشها دست به انتخاب بهترين گزينه بزنند تا تيم ملي فوتبال ايران هرچه سريعتر از بلاتكليفي رها شود.از اولين مزاياي بهكارگيري سرمربي داخلي ميتوان به مباحث مالي اشاره كرد. همانطور كه ذكر شد فدراسيون فوتبال و باشگاههاي ايران در تامين و انتقال پول مربيان خارجي دچار مشكل جدي هستند و در اين شرايط همكاري با مربي داخلي اين مشكل را به صورت كامل مرتفع خواهد كرد. مربي ايراني به ريال پول ميگيرد و مشكلي براي دريافت پولش نخواهد داشت، ضمن اينكه دستمزد يك سرمربي داخلي در بالاترين حالت قابل مقايسه با دستمزد يك سرمربي خارجي نيست. دومين مزيت حضور يك مربي داخلي آشنايي او با فضاي فوتبال ايران است. تيم ملي فرصت چنداني تا شروع بازيهاي برگشت در انتخابي جام جهاني ندارد و بايد خيلي سريع مهياي رويارويي با عراق و بحرين شود. سرمربي خارجي در اين فرصت كمتر از 3 ماهه كار بسيار سختي براي هماهنگي و آمادهسازي تيم ملي دارد اما مربي داخلي باتوجه به شناختش از نفرات ميتواند لااقل در مدت زمان كوتاهتري شرايط را براي مسابقات آتي آماده كند، ضمن اينكه بايد به اين نكته توجه كنيم كه حضور سرمربي داخلي ميتواند برآيند فوتبال ما را به خوبي نشان دهد. در زمان كيروش تيم ملي شرايط گلخانهاي را تجربه ميكرد. تيم ملي به هيچ عنوان آينه تمامنماي شرايط باشگاهها و مديريت فدراسيون نبود. كيروش با جنگندگي خاص خودش توانسته بود يكسري بازيكن را از فضاي فوتبال ايران دور نگه دارد و با تمرينات خاص آنها را براي مسابقات مهم بينالمللي آماده كند. بعد از رفتن كيروش بود كه تازه مشكلات مديريتي و كمبودهاي تيم ملي برملا شد.
اما نشستن مربي داخلي روي نيمكت تيم ملي چالشهاي زيادي نيز با خود دارد. اولين مورد آن مهم بودن فوتبال و موفقيتهاي تيم ملي براي مردم است؛ يعني نكته آخري كه در مزاياي استفاده از مربي داخلي عنوان شد، ميتواند دردسرساز شود. اگر تيم ملي برآيند وضعيت فوتبال باشد و بپذيريم كه وضعيت فوتبال اين روزها مناسب نيست پس ممكن است مربي داخلي نتواند موفقيتهاي مربيان خارجي در رسيدن به بزرگترين تورنمنت فوتبالي جهان يعني جام جهاني را تكرار كند و اين اتفاق سرخوردگي بزرگي در جامعه به وجود خواهد آورد. نكته ديگر اينكه تجربه نشان ميدهد فدراسيون و ساير اهالي فوتبال در همكاري با مربيان داخلي به اندازه مربيان خارجي كوشا نيستند. مربيان داخلي هنگام نشستن روي نيمكت تيم ملي بايد با بسياري از حواشي مبارزه كنند، آنها نميتوانند مثل كيروش ليگ را تعطيل كنند و فدراسيون را براي گرفتن امكانات تحت فشار قرار دهند. اين عدم همكاري و حواشي داخلي يكي از دلايل هميشگي نتيجه نگرفتن مربيان داخلي در فوتبال ايران بوده است.
بعد از تجميع جهات فدراسيون بايد بين يك نفر را از نسل قديم يا جديد مربيان داخلي انتخاب كند. از مربيان نسل قديم كه نامزد نشستن روي نيمكت تيم ملي هستند، ميتوان به دايي و قلعهنويي اشاره كرد كه هر كدام يكبار سابقه هدايت تيم ملي را برعهده داشتهاند. از سرمربيان نسل جديد نيز بايد به گلمحمدي و نكونام يا حتي منصوريان اشاره كرد. ويژگي مربيان نسل قديم اين است كه تجربه تحمل فشار سرمربيگري در تيم ملي را دارند اما ذهنيتي به نسبت منفي بابت نتيجه نگرفتنشان در دوره قبلي فعاليتشان وجود دارد. دايي در رساندن تيم ملي به جام جهاني 2010 ناكام بود و قلعهنويي در قهرمان كردن يا حتي رساندن تيم ملي به جمع چهار تيم پاياني جام ملتهاي آسيا در سال 2007. مربيان نسل جديد گرچه تجربيات مربيان نسل قبل را ندارند اما نشان دادهاند در دوران فعاليتشان در باشگاهها بهروزتر از مربيان قبلي هستند. فوتبالي كه تيمهاي تحت هدايت اين مربيان ارايه ميكنند به استانداردهاي بينالمللي نزديكتر است.
البته در كنار اسامي مربيان ايراني يك نام خارجي هم به چشم ميخورد و آن كسي نيست جز برانكو ايوانكوويچ. برخي از اعضاي هياترييسه و شخص رييس مستعفي فدراسيون فوتبال نظر مثبتي روي اين مربي كروات دارند اما باتوجه به مشكلات مالي برانكو با سرخپوشان كه هنوز برطرف نشده، به نظر نميرسد نام برانكو بالاتر از نام مربيان داخلي براي هدايت تيم ملي قرار بگيرد.
از آخرينباري كه يك ايراني هدايت تيم ملي ايران را برعهده داشته نزديك به 10 سال ميگذرد. در اين مدت شرايط بهگونهاي رقم خورده كه موفقيت در عرصه باشگاهي و ملي تنها با مربيان خارجي رقم خواهد خورد. رفتار مربيان و انتظارات هواداران باشگاههاي استقلال و پرسپوليس و موفقيتهاي كيروش در شكلگيري چنين ديدگاهي نقش مهمي داشته است. اما شايد حالا كه همه عوامل دست به دست هم دادهاند تا فدراسيون درگير يك توفيق اجباري شود و سراغ مربيان وطني برود، بتوان اميدوار بود كه تجربيات گذشته تكرار نشوند و مربيان داخلي بتوانند با حمايت فدراسيون و همه اهالي فوتبال تيم ملي را به جام جهاني برسانند.