درباره ماجراي انصراف گروههاي تئاتري و سكوت نهادهاي فرهنگي
چرا مديران ارشاد ساكتند؟
بابك احمدي
از دل جامعه تئاتر اين روزهاخبرهاي زيادي بهگوش ميرسد. بعد از انتشار خبر سقوط هواپيمايي اوكراين، فضايي به وجود آمد كه به انصراف حدود 38 گروه تئاتري از حضور در سيوهشتمين جشنواره بينالمللي تئاتر فجر انجاميد. روز يكشنبه نيز تعدادي از سالنهاي نمايشي فعاليتها و اجراهاي خود را به نشانه همدردي با خانوادهها و بازماندگان حادثه دلخراش متوقف كردند؛ بعضي گروهها هم به همين صورت. پيش از هر چيز اين نكته را در نظر بگيريد كه در جامعه تئاتر ميثاقي نانوشته بين گروههاي نمايشي (هنرمندان) و تماشاگران (مردم) وجود دارد، مبني بر اينكه وقتي بليت فروخته شد و با هم روز و ساعت و قراري تعيين كرديم، اين قرار به هيچ عنوان فسخ نخواهد شد مگر به اجبار. مخاطبان تئاتر بارها با اين اتفاق مواجه شدهاند كه بلافاصله پس از پايان يك اجرا، كارگردان روي صحنه حاضر شده و خطاب به تماشاگران اعلام كرده: «خانم/آقاي بازيگر نمايش ما امشب در شرايطي به صحنه آمد كه همين امروز ساعاتي پيش از شروع اجرا مطلع شد پدر يا مادر عزيزش از دنيا
رفته است.»
همين نكته براي كارگردان و ديگر عوامل موثر در توليد و اجراي يك نمايش هم صدق ميكند. با اين اشاره كوتاه به ماجراي انصراف گروههاي تئاتري از حضور در جشنواره تئاتر فجر باز ميگردم و تاكيد ميكنم بعيد است اصلا نيازي به توضيح باشد كه روحيه هنرمند چگونه
روحيهاي است.
شايد همين اندازه كفايت كند كه يك لحظه خودمان را جاي داغ ديدهاي بگذاريم و بعد در نظر بگيريم بلافاصله شخصي سر برسد و بپرسد: «فلاني براي تماشاي نمايشهاي جشنواره تئاتر و شنيدن كارهاي جشنواره موسيقي و ديدن فيلمهاي جشنواره برنامهات چيست؟!» پاسخ روشن است. داغدارم. ما بايد با اين مورد برخوردي انساني و نه سياسي داشته باشيم. موضع هنرمندان در اين بخش كاملا انساني و غيرسياسي است.
اما اتفاق بد كجاست؟ آنجا كه شاهد باشيم درك متقابل اين احوال وجود ندارد و از برخورد هنرمندانه متناسب با وضعيت به وجود آمده خبري نيست. اينجا بايد پرسيد مجموعه مديران وزارت ارشاد اين روزها كجا ايستادهاند؟ وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، مديركل هنرهاي نمايشي، دبير جشنواره تئاتر فجر و ديگران چرا سريعتر با مشاهده نخستين نشانهها براي گپوگفت با هنرمندان وارد عمل نشدند. وقتي مسعود كيميايي از حضور در جشنواره فيلم فجر انصراف داد، يك جوان بيكتاب يا به قول زندهياد فرهاد مهراد «بيحافظ» در توييتر به او بياحترامي كرد ولي در مقابل مديران سينمايي به سرعت وارد شدند و اجازه ندادند هنرمند بيش از اين دلشكسته شود. ختم كلام اينكه شخص وزير ارشاد و مديران هنري تنها مراجع رسمي ما براي گفتوگو با هنرمندان هستند و اينها زبان طرف مقابل را بهتر ميدانند. ادامه سكوت مديران فرهنگي يعني باز گذاشتن راه براي تشديد التهابها. آقايان مدير سكوت بشكنيد.