سايه روشني در شبكههاي اجتماعي
گروه اجتماعي| ديگر نميتوان بدون حضور در شبكههاي اجتماعي كارها را پيشبرد. شايد براي يك زندگي بيسر و صدا و با كمترين ارتباط بشود قيد حضور در شبكههاي اجتماعي نظير «توييتر» و «اينستاگرام» را زد ولي حتي براي يك زندگي معمولي هم «واتسآپ» و «تلگرام» كاربردهايي غيرقابل انكار دارند. اين روزها همه با گوشيهاي همراهشان فيلم ميگيرند و منتشر ميكنند. اين فرصتي است براي باخبر شدن از افرادي كه نسبت به هم در دورترين فاصله قرار گرفتهاند. خاصيت تصويربرداري هم اين است كه هر كس از زاويه ديد خود واقعهاي را ثبت ميكند. از سوي ديگر شبكههاي اجتماعي ابزار وجود است و طرح ديدگاههاي كاربر. حال اين وضعيت را در مورد دولتمردان درنظر بگيريم، آنهم در شرايطي كه طبق تصميم بخشي از حاكميت استفاده از شبكههاي اجتماعي در ابزارهايي نظير «توييتر» و «تلگرام» نيازمند استفاده از فيلترشكن است و برخي ابزارها آزاد است. در اين شرايط و از ابتداي فعاليت دولت يازدهم وزرايي در توييتر چنان فعال بودند كه از اين شبكه اجتماعي به عنوان يكي ابزارهاي كاريشان بهره بردند. آنچه «محمدجواد ظريف» در قامت وزير امور خارجه انجام داد بخشي متوجه خبررساني بود ولي بخشي از آن خود يك رفتار ديپلماتيك تلقي ميشد. رفتهرفته تعداد دولتمرداني كه در شبكههاي اجتماعي حضور داشتند بيشتر و بيشتر شد تا آنكه امروز در يك بررسي اجمالي ميبينيم از ميان 36 عضو كابينه دولت 20 نفر حساب كاربري «توييتر» دارند. اين حضور هم مزايايي دارد و هم معايبي؛ نخست آنكه هدف از اين حضور چيست؟ ديگر آنكه آيا قرار است دولتمردان در شبكههاي اجتماعي بخشي از كارشان را نمايان كنند يا رفتار و نظر شخصيشان را طرح كنند. موضوع ديگر به پاسخ اين پرسش توجه دارد كه آيا اساسا لازم است دولتمردان درباره هر چيزي اظهارنظر كنند؟ آنهم در شرايطي كه هنوز تا «شفافيت» در اطلاعرساني فاصله بسيار است و از سوي ديگر سياستهاي معاونت مطبوعاتي در چند سال اخير به كثرت عجيب و غريبي در تعدد رسانههاي مكتوب و الكترونيك منجر شده كه هر يك از آنها حسابهاي كاربري در شبكههاي اجتماعي هم دارند. حال براي يافتن همين پرسشها مجموعه مطلبي را تدارك ديدهايم كه در روزهاي بعد آن را كاملتر هم خواهيم كرد.