در انتظار تاييد صلاحيت
اشرف بروجردي
در انتخابات دهمين دوره مجلس، اصلاحطلبان از مردم خواستند كه پاي صندوقهاي راي بيايند تا مجلس را از تندروهايي كه ممكن بود باعث ايجاد مشكل در ادامه كار دولت به خصوص درباره مساله برجام شوند، نجات دهند. آنها با همين استدلال «ليست اميد» را ارايه داده و توانستند در انتخابات نيز با عملكردي موفق، پيروز شوند. حال با وجود رد صلاحيت گسترده نمايندگان عضو فراكسيون اميد و چهرههاي شاخص حزبي اصلاحطلب، امكان پيروزي تندروها به مراتب بيش از مقطع مشابه در آستانه مجلس دهم است. با اين حال اما شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان با توجه به تجربه خاص مجلس دهم در بيانيه خود اعلام كرده كه اصلاحطلبان بنا ندارند ليستي مبتني بر ائتلاف ارايه دهند، صرفا از كانديداهاي خود حمايت خواهند كرد و اگر كانديدايي نداشته باشند، ناگزير ليستي هم ارايه نخواهند كرد. به نظر ميرسد، كساني كه در انتخابات دوره پيش از ائتلاف و ليست ائتلافي با اصولگرايان ميانهرو حمايت ميكردند، دچار نوعي كژانديشي نسبت به مباحث سياست خارجي، داخلي، نقش انتخابات در پيشرفت كشور و البته تعيين جايگاه مملكت در عرصه بينالملل بودند. اين عزيزان به هر حال احساس ميكردند، جامعه بسيار سرد و بيتفاوت شده و به همين دليل تلاش كردند تا مشاركت مردم در انتخابات را افزايش دهند. در نتيجه مجموعه اصلاحطلبان روي مشاركت حداكثري مردم و حضور كانديداهايي كه اگرچه استاندارد حداقلي داشتند اما فكر ميكردند كه تا حدودي ميتوانند از جامعه و جناح اصلاحات نمايندگي كنند، تاكيد داشتند. در مقابل اما كساني كه در اردوگاه رقيب، تصور ميكنند با تك صدا كردن مجلس، آن هم از جنس اصولگرايي ميتوانند از اين نظام صيانت كنند، دچار اشتباه فاحش و جدي هستند. كمترين نتيجه اين تكصدايي بيتفاوتي مردم است نسبت به تصميماتي كه براي كشور گرفته ميشود. بيتفاوتي يكي از زيانبارترين وجوه فعاليتهاي مدني و سياسي است زيرا علاوه بر اينكه جامعه را دچار شكاف ميكند، باعث به وجود آمدن جامعهاي غيرپويا و منفعل ميشود بنابراين طرف متضرر در اين غائله، كشور است؛ نه مردم. چراكه مردم به هر حال زندگيشان را ميكنند و كار خود را پيش ميبرند؛ حال يا خود را با وضعيت جامعه تطبيق ميدهند يا سعي ميكنند، بيتفاوت باشند و زندگي عادي خود را دنبال كنند. كساني كه در رد صلاحيتها به اين شكل عمل ميكنند...
بايد به واقعيت جامعه برگردند و بر اساس يك كار مطالعاتي مورد اعتماد و وثوق كه همه مردم را در نظر داشته باشد، اقدام به نظرسنجي عمومي كرده سپس تصميمگيري كنند. در اين ميان اما وقتي شناخت كافي از كانديداها ندارند به صراحت ميگويند، صلاحيت فرد براي ما احراز نشده است اما نميگويند، كانديداهاي انتخابات را رد صلاحيت كردهايم. صلاحيت فرد وقتي احراز نميشود كه شما شناخت نداشته باشيد. اين مساله نشانه عدم شناخت قانون است. شما نميتوانيد بگوييد كه من قوانين را ميدانم ولي سعي ميكنم به شناخت خود عمل كنم. در اين صورت هرج و مرج و شكاف عميق ميان آحاد جامعه به وجود ميآيد. اما اگر قرار باشد كه در روي همين پاشنه بچرخد، راهبرد اصلاحطلبان دعوت به مشاركت نخواهد بود. اين رويكرد البته به معني تحريم نيست؛ چون معتقديم كه تحريم انتخابات درنهايت به زيان جامعه است. اما اصل حرف اصلاحطلبان اين است كه اگر تغييري در رد صلاحيتها انجام نشود، ليستي ارايه نميدهند. صداي اصلاحطلبان مبني بر اينكه حفظ كشور و تماميت ارضي و يكپارچگي كشور واجب است همواره رسا بوده، هست و خواهد بود؛ بنابراين همه ما براي تعيين سرنوشت كشور بايد در تمامي فعاليتهاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي مشاركت كنيم. پيچيدگي اين ماجرا اما اين است كه اصلاحطلبان در شرايط كنوني عملا مهرهاي ندارند كه در اين بازي انتخابات ايفاي نقش كند. به بيان دقيقتر وقتي اصلاحطلبان در رقابت انتخاباتي پيشرو، كانديدايي ندارند عملا نميتوانند ليستي ارايه كنند و از شهروندان بخواهند با اتكا به اين فهرست انتخاباتي به كانديداهاي مورد نظرشان راي دهند. پس شايد در شرايط كنوني تنها كاري كه از جريان اصلاحات ساخته است، تلاش براي گرفتن تاييد صلاحيت كانديداي اصلاحطلب و انتظار تا زمان اعلام نتايج نهايي از سوي شوراي نگهبان است. بايد منتظر ماند و ديد.