مسووليت اجتماعي
در پارس جنوبي گم شده است
حجتالاسلام حسين رزمجو
مواد مخدر يك مساله بينالمللي است كه بايد براي حل آن در منطقه، سازمانهاي بينالمللي هم كمك كنند. در حالي كه آماري كه از توليد آن ميدهند، خيلي كمتر از آمار واقعي است. اگر نگراني جامعه جهاني در عمل همان اندازه بود كه نشان ميدهند تا حالا به يك راهكار جايگزين رسيده بودند. كشور ما از حيث همسايگي با افغانستان به هر حال در معرض آسيبهاي بسياري قرار دارد. مساله ديگر كنترل ورود مواد مخدر به كشوراست كه با تمام زحمات و ايثارگريهايي كه مرزبانان داشتهاند، به نظر من متاسفانه دراين مورد موفق نبودهايم و شايد بايد درصدد تدوين رويكردهاي تازه و راهكارهاي جديد باشيم.
در منطقه ما به دليل وجود پتروشيمي و صنايعي كه وجود دارد، اين مساله ملموس است و كنترل و پيگيري ميشود. درهمه جا، وقتي چنين تجمعاتي با شرايط كاري خاص شكل ميگيرد، پيامدها و آسيبهايي به همراه دارد كه از جمله آن مصرف موادمخدر و روانگردانهاست. پارس جنوبي با اين سرمايهگذاري كلان و از آنجايي كه بخش قابل توجهي از اقتصاد كشور را بر دوش دارد، بايد براي نيروي انسانياش برنامه داشته باشد. بايد بتواند اين نيرو را سالم نگه دارد. آنها بايد احساس كنند در برابر نيروهايشان مسووليت اجتماعي دارند.
در همين منطقه من در شهر برازجان يك كمپ خانوادگي ديدم كه توانسته بودند با كمك خيرين 800 نفر را درمان كنند و به زندگي بازگردانند، اين يك الگوي موفق براي من بود. وقتي ما نتوانيم معتاد را به چشم يك بيمار نگاه كنيم، درعمل راه درمان و بازگشت به جامعه را براي او ميبنديم. اما اينكه چرا تا به حال ما ناتوان بوديم كه معتاد را در جامعه يك بيمار معرفي كنيم، به سر نخ ديگري ميرسيم. به نظر من مسوولان و سازمانهاي متولي، نتوانستند اين كار را بكنند چون با عملكردشان نشان دادند هنوز با اين مساله چالش دارند. درآمار اعتياد، مواد مخدر و آسيبهاي آن و آموزشهاي مربوطه و... در هريك از اين زمينهها كمتر پيش ميآيد شفافيت به خرج دهيم. اين پنهانكاري باعث ميشود اتفاق خوبي نيفتد و ما داريم با دست خودمان نيروي انساني كه با يك درمان چه بسا كوتاه ميتواند به زندگي و كار عادياش برگردد، منزوي و از جامعه طرد ميكنيم. نخستين كار براي حل اين مساله و آسيبهايش اين است كه شفاف و صادق باشيم. باور كنيد اينطوري آسيبهايش هم كمتر ميشود. دولت به تنهايي نميتواند بار حل اين آسيبها و معضلات اجتماعي را به دوش بكشد و اينجاست كه ان.جي.اوها بايد به كمك ما بيايند. آنها نشان دادند كه كارآمد هستند. اگر مسوولان كمك كنند و انجياوها و مردم به صحنه بيايند، اهرم قوي براي دولت خواهند بود. اما درمورد آسيبها بايد بگويم بزرگترين مساله آنها اشتغال است. آنها اگر درمان هم شوند و به جامعه برگردند و شغلي نداشته باشند، تحت فشار قرار ميگيرند و نميتوانند زندگي معمول خود را ادامه دهند. در بسياري از موارد هم ديده شده كه خانواده از هم پاشيده شده و مساله طلاق و جدايي پيش آمده است. اين كار را بايد با فرهنگسازي سامان بدهيم. آموزش و پرورش، مدرسهها، دانشگاهها، پادگانها، صداوسيما و... همه بايد براي فرهنگسازي، سهمي را بر عهده بگيرند. اين گونه نقش معتاد در جامعه مشخص ميشود و مشاركت مردم را به دنبال خواهيم داشت.
سياستگذاران و مديران منطقه ويژه بايد براي آسيبها و تبعات حاصل از ايجاد چنين فضاي كاري فكر ميكردند. اتفاقي كه در خصوص مواد مخدر در منطقه افتاده، نشان ميدهد براي اين آسيبها اصلا فكر نشده است. اين منطقه بايد براي كاركنانش تست اعتياد ميداشت تا اگر كسي به بيماري اعتياد دچار است، فكري براي درمانش كند و پس از ترك اعتياد مشغول به كار شود. ما حتما در اين سفر، كمپهاي منطقه را به طور ويژه بررسي خواهيم كرد.
يكي ديگر از نيازهاي منطقه با توجه به اينكه فضاي كار و كارگري است و بسياري از كاركنان ماهها از خانه و خانواده خود دور هستند نياز به مشاوره و روانكاوي است. در اين زمينه با سازمان بهزيستي صحبت كردهايم و آنها اعلام همكاري كردند. تا به حال اين كار بهطور متمركز انجام نشده است، اما بهطور موردي همايش و كارگاههايي براي آگاه سازي خانوادههاي برخي بيماران توسط پزشكان، روانكاوان و مشاوران متخصص برگزار شده است.
٭مدير كل سابق امور اجتماعي و فرهنگي استانداري بوشهر