«احد وظيفه» رييس مركز ملي خشكسالي ميگويد: بارشهاي 10 ماهه گذشته چندان هم عجيب و غريب نبوده بلكه تا حدودي شبيه سال گذشته بوده است. متوسط بارندگي سال جاري تاكنون حدود 120 ميليمتر بوده درحالي كه سال آبي گذشته 116 ميليمتر بوده است. او كه پيشتر مدير پيشبيني و هشدار سريع سازمان هواشناسي بود، تاكيد ميكند: شايد از لحاظ هواشناسي سالهاي ترسالي شروع شده باشد ولي از لحاظ الگوهاي خشكسالي به نظر ميرسد همچنان كشور با پديده خشكسالي روبهرو خواهد بود. با توجه به در پيش بودن بارشهاي جديد در كشور با وظيفه درباره آخرين دادههاي آماري درخصوص وضعيت خشكسالي كشور و بارشها صحبت كردهايم كه ميخوانيد.
آقاي دكتر، به نظر ميرسد بارشهاي اخير كشور به نوعي نويدي باشد براي پايان سالهاي خشكسالي ايران. حتي چند وقت پيش هم وزير نيرو اين خبر را تاييد و اعلام كرد كه سالهاي «ترسالي» آغاز شده است. اما قبل از اينكه بخواهيم در مورد صحت و درستي اين ادعا صحبت كنيم بد نيست كه اشارهاي داشته باشيد به وضعيت بارشهاي 10 ماهه اخير و اينكه آيا واقعا آمار بارشها طي اين مدت نسبت به سال گذشته رشد چشمگيري را داشته يا نه؟
برخلاف نظريهاي كه شما هم به آن اشاره كرديد بارشهاي 10 ماهه گذشته چندان هم عجيب و غريب نبوده، بلكه تاحدودي شبيه سال گذشته بوده است. اگر بخواهيم آماري و علمي با هم صحبت كنيم با استناد به آمارهاي ثبت شده ميتوان گفت كه متوسط بارندگي سال جاري تاكنون، حدود 120 ميليمتر بوده كه نسبت به سال آبي گذشته كه 116 ميليمتر بوده، تغيير چنداني نداشته گرچه نسبت به دادههاي بلندمدت كه 92 درصد بوده، چيزي حدود 28-27 درصد افزايش داشته است. اما اتفاقي كه امسال رخ داده اين بوده كه در بخشهايي كه قبلا با خشكسالي مواجه بوديم يا بارشهاي بسيار كمي داشتيم، امسال بارشها بهشدت افزايش داشته است و در مقابل بسياري ديگر از مناطق پربارش كشور، امسال كاهش بارش محسوسي داشتهاند.
مثلا كجاها؟
مثلا قسمت جنوبي فارس، سيستان و بلوچستان، هرمزگان و تا حدودي كرمان استانهايي بودهاند كه به بخشهاي خشك كشور معروفند ولي امسال بارشها در آنها عجيب و غريب بوده است. مثلا ميزان بارشها در سيستان و بلوچستان امسال 120 ميليمتر بوده است در حالي كه سال گذشته و در همين بازه زماني فقط چيزي حدود 5 ميليمتر بوده است و آمار بارشهاي بلندمدت آن نيز حدود 38 ميليمتر بوده است. يعني بارشها در اين استان امسال حدود 25 برابر شده است. هرمزگان هم همين طور بوده. مقدار بارشهاي امسال در اين استان 256 ميليمتر بوده است در حالي كه اين رقم سال گذشته حدود 34 تا 35 ميليمتر بوده و بارشهاي بلندمدت آن نيز 5/69 ميليمتر بوده است كه همان طور كه ميبينيد چيزي حدود 7 برابر شده است. بارشها در كرمان نيز امسال دو برابر شده يعني از حدود 5/47 ميليمتر به حدود 5/94 ميليمتر رسيده است. فارس هم از ديگر استانهايي بوده كه امسال بارشهاي تصاعدي را داشته است. يعني ميزان بارش در آن از 111 ميليمتر به حدود 222 ميليمتر رسيده كه رشدي دو برابري را نشان ميدهد. يعني اين استانها بارشهاي بيشتر از حد نرمال خود را داشتهاند. مثلا سيستان و بلوچستان تاكنون 105 درصد از بارشهاي سالانهاش محقق شده است. اما همان طور كه گفتم در مقابل بيشتر استانهاي پربارش ما، امسال بارشهاي كمتري را نسبت به سال گذشته داشتهاند. مثلا آذربايجان شرقي و غربي به ترتيب 25 و 15 درصد، اردبيل 22 درصد يا ايلام 5 درصد زيرنرم بارشهايشان را داشتهاند. همين طور چهار محال و بختياري كه زايندهرود را تغذيه ميكند امسال 32 درصد زير نرم استاندارد بارش داشته است. خراسان شمالي هم تابع همين قاعده است. يعني امسال 42 درصد كاهش بارش نسبت به نرم استاندارد خود را داشته است.
امكان دارد كه در 2 ماه باقي مانده سال اين كمبودها جبران شود؟
از آنجايي كه الان تقريبا در اواسط دوره آبي سال جاري هستيم، احتمال اينكه اين استانها نتوانند كمبودهاي بارشي خود را جبران كنند زياد است.
اين طوري كه شما توصيف ميكنيد، به نظر نميرسد وضعيت خشكسالي كشور در سالهاي بعد هم چندان تغيير محسوسي را داشته باشد و ما بايد همچنان منتظر خشكسالي باشيم.
بله، من هم با شما هم عقيدهام. شايد از لحاظ هواشناسي سالهاي ترسالي شروع شده باشد، ولي از لحاظ الگوهاي خشكسالي به نظر ميرسد همچنان كشور با پديده خشكسالي روبهرو خواهد بود. ببينيد اگر يك خط فرضي از جنوب خوزستان تا تايباد بكشيم در استانهاي شرقي اين محور مثل فارس، بوشهر، كرمان، سيستان و بلوچستان و... بارشها بسيار خوب بوده است ولي در عوض در استانهاي غربي اين محور فرضي، مثل گلستان، ارديبل، آذربايجان شرقي و غربي، كرمانشاه، ايلام و چهارمحال و بختياري و.... بارشها كمتر از حد نرمال بوده است. براي همين با توجه به اينكه نصف سال آبي را پشت سرگذاشتهايم، حتي اگر در ماههاي باقي مانده بارشها نرمال باشد، به نظر ميرسد در سال آينده هم با كمبود آب در كشور مواجه باشيم.
اين تغيير موضع از كجا ناشي ميشود ؟ چرا استانهاي كم بارش، پربارش و برعكس، استانهاي پربارش، كم بارش شدهاند؟
يك بخشي از اين موضوع به تغييرات فصلي بر ميگردد. در گذشتههاي دور همواره يك تعادلي بين سالهاي خشكسالي و ترسالي برقرار بوده است. يعني مثلا اگر 5 - 4 سال خشكسالي داشتيم، 5- 4 سال بعد سالهاي ترسالي بود و همين هم باعث ميشد تا سطح آب متوسط كشور در يك حد مشخص و تقريبا ثابت باقي بماند. اما متاسفانه در 20- 15 سال گذشته اين رويه به هم خورده است. يعني ما شاهد يك دوره خشكسالي 20- 15 ساله بوديم و در مقابل تنها يك سال بارشها در حد نرمال بوده است. از سويي از آنجايي كه اولويت دولتمردان ما توسعه كشاورزي و رونق آن بوده است، شاهد افزايش تصاعدي زمينها و كشتزارهاي كشاورزي بودهايم. آن هم در شرايطي كه به الگوهاي كشت هم چندان توجهي نشده است. در حقيقت ما در طول اين سالها شاهد توسعه ناپايدار بودهايم. در نتيجه مصرف آبمان بسيار بالا رفته است. الان شما ميبينيد كه مثلا در تهران و پاي كوه، شخصي درختان گيلاس كاشته و حوضچهاي هم براي آبياري آنها ساخته است. در دشتها هم وضعيت بهتر از اين نيست. يعني در اين مناطق هم منابع زيرزميني تغذيه نميشود و در عوض چاههايي كه حفر ميشود، هر سال عميقتر و عميقتر ميشوند. بنابراين من بعيد ميدانم كه به اين زودي ها مشكل «آب» كشور حل و فصل شود.
موضوع بعدي پيشبيني وضعيت بارشهاست. ما در سال گذشته شاهد بارشهاي شديد و خوبي در اسفندماه 97 و فروردين 98 بوديم به طوري كه حتي سيل بخش اعظمي از كشور را فرا گرفت. فكر ميكنيد امسال هم با چنين وضعيتي در ماههاي باقي مانده سال يا ماههاي بهار سال 99 روبهرو خواهيم شد؟
اصولا پيشبيني «آماري» بارشها زودتر از يك ماه قبل از آن ممكن نيست. البته اگر بخواهيم دقيق گزارش كنيم اين بازه كمتر از يكي، دو هفته ميشود. يعني تا نيمه بهمن ماه امكان پيشبيني عددي بارشهاي اسفندماه وجود ندارد. ولي الگوهاي اقليمي، شرايط حكايت از آن دارند كه ميانگين بارشها كمتر از نرم يا در حد نرم خواهند بود.
الگوهاي جهاني چطور؟ آنها نيز همين پيشبيني را دارند؟
بررسي چند مدل عددي جهاني نشان ميدهد كه در باقي مانده ماههاي سال در بيشتر مناطق كشور – البته به استثناي جنوب غرب – بارشها در حد نرمال خواهد بود كه اميدواريم در اينبارشها استانهايي مانند كردستان، كرمانشاه، آذربايجان شرقي و غربي نيز به شرايط نرمال وارد شوند.
در واقع كمربند جنوبي كشور امسال، سال پربارشي را داشتهاند؛ درست است؟
بله، دليل آن هم اين است كه سامانههاي كمتري از غرب و شمال وارد كشور شدهاند و بيشتر سامانههاي بارشي به گونهاي فعال بودهاند كه جنوب شرقي كشور را تحت تاثير قرار دادهاند.
مسوولان در طول يك سال گذشته، هر وقت سيل در نقطهاي جاري شده، گفتهاند كه غافلگير شدهاند. واقعا همين طور است؟ مگر شما پيشبينيهايتان را به آنها گزارش نميدهيد؟
احتمالا شايد شنيده باشيد كه ما سه نوع پيشبيني داريم. يك نوع پيشبينيهاي كوتاهمدت روزانه است. يك مدل پيشبينيهاي هفتگي كه تا سه، چهار هفته آينده را پيشبيني ميكنيم و يك نوع هم پيشبينيهاي فصلي كه وضعيت اقليمي 3 ماه آينده را پيشبيني ميكنيم. در مورد تمامي سيلهايي كه رخ داده نيز ما از يكي دو هفته قبل - يا حتي چند هفته قبل از آن – اخطارهاي لازم را صادر كرده و گزارش آنها را نيز به دستگاههاي مرتبط ارايه كرده بوديم.
پس چطور مسوولان مدعياند كه غافلگير شدهاند؟
فكر ميكنم مسوولاني كه اين حرفها را ميزنند، بيشتر به دنبال شانه خالي كردن از زير فشارهاي افكار عمومي اين صحبتها را مطرح ميكنند وگرنه همه چيز مشخص است. البته در برخي از مواقع هم قهر طبعيت به گونهاي است كه واقعا از دست كسي كاري برنميآيد. مثلا در روزهاي اوايل هفته و فقط در يك روز 170 ميليمتر باران در قشم باريد. خب اين را نميشود با هيچ استدلالي توجيه كرد. بلكه بايد فرهنگ عمومي جامعه براي مواجهه با اين بحرانها افزايش پيدا كند. وگرنه بررسيهاي ما نشان ميداد كه گرچه «برآيند» عددي بارشها كم خواهد شد ولي در عين حال اين بارشها به صورت نامنظم و با شدت زيادي خواهد بود. همين اتفاق هم افتاد. اما گذشته از اين مسائل همانطور كه گفتم دستكاري طبيعت هم در بروز سيلهاي اخير بيتاثير نيست. مثلا ما در دهه 50، 40 - 30 ميليون جمعيت داشتيم كه الان اين آمار به حدود 85 ميليون نفر رسيده است، تعداد شهرها و مساحت آنها چندين برابر شده است، باغهاي جنوب شرقي تهران - مثل شهريار - به بيابان و نقاط شهري بدل شده است. شما نگاه كنيد 40 سال قبل چند جاده به شمال كشور ميرفت و الان چند جاده؟ اين دستكاري طبيعت كه نتيجه منفعتخواهي اقتصادي و عمومي و جناحي و... است باعث شده تا طبيعت را ناديده بگيريم. در واقع فشاري كه انسان به طبيعت وارد ميكند يكي از دلايلي است كه باعث بروز سيل ميشود.
گفتيد در قشم اگر مردم به دليل بارش شديد به زحمت بيفتند، طبيعي است ولي در سيستان و بلوچستان چطور؟ وقتي كه در اين استان خشك، پيشبيني ميشود كه بارشهاي شديدي در راه است و حتي اخطاريه صادر ميشود نبايد به آن توجه كرد؟
شايد دليل آن يك ريشه رواني داشته باشد؛ اينكه مردم و مسوولان اين استانها، اين قدر سالهاي سال در وضعيت خشكسالي زندگي كردهاند كه حتي در تصورشان نميگنجد كه بارشهاي چنان شديدي داشته باشند كه بخواهد به سيل تبديل شود و خانه و كاشانهشان را با خود ببرد. براي همين رفتار و پيشبينيهايي كه بايد در اين دوره داشته باشند را فراموش ميكنند يا جدي نميگيرند. شما به سيل اخير سيستان نگاه كنيد؛ خوشبختانه در اين حادثه تلفات انساني بسيار كمي داشتيم. گر چه حتي از دست دادن يك شهروند هم زياد است ولي اين آمار نشان ميدهد كه مردم اتفاقا آماده بودهاند و منتظر اقدامات مسوولان ننشستهاند. البته يك بخشي از خسارتهايي كه وارد شده، طبيعي است. مثلا وقتي سيل ميآيد شما نميتوانيد خانهتان را به دوش بكشيد و با خودتان ببريد. ولي اگر زيرساختهاي عمراني شهرها و روستاهاي ما درست طراحي شوند مسلما خسارتها بسيار كمتر از امروز خواهد بود. شما نگاه كنيد در همين تهران خودمان كه تازه پايتخت است و اين همه هم نظارت ميشود، هر كجا كه رود و درياچهاي هست، كنارش رستوران و... احداث شده است. خب مسلم است كه اگر سيلي بيايد همه اين سازهها و مردم داخل آن را خواهد برد. درست مثل اتفاقي كه چند سال قبل در «كن» و با طغيان رودخانه آن رخ داد. درواقع بخشي از اين رخدادها به فرهنگ عمومي ما برميگردد. تا وقتي كه با كفش ورزشي ميرويم كوهنوردي يا با لاستيكهاي صاف وارد جادههاي پربرف استانهاي كوهستاني ميشويم، بايد انتظار بروز هر گونه حادثه ناگواري را هم داشته باشيم. تا طرز فكر مردم و مسوولان ما براي رويارويي با حوادث طبيعي اصلاح نشود، هيچ پيشبيني خاصي به درد ما نخواهد خورد!