• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4571 -
  • ۱۳۹۸ شنبه ۵ بهمن

گزارشي از موزه نويسنده «بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم»

ديدار با نادرخان ابراهيمي

مجيد برقعي

كتابخانه و موزه زنده‌ياد نادر ابراهيمي، نويسنده، شاعر و فيلمساز در خانه شعر و ادبيات منطقه فرهنگي و گردشگري عباس‌آباد در حالي افتتاح‌ شد كه همسرش ديگر تقريبا از پيگيري ‌موضوع خسته‌ شده ‌بود. اين موزه كه هم‌اكنون برپاست، از اين پس ميزبان علاقه‌منداني ‌است كه قرار است شخصيت ‌و آثار مختلف اين هنرمند را بيشتر بشناسند.

 

سخن نخست

يكي از راه‌هايي كه معمولا براي اداي احترام به بزرگان ادب و هنر جهان در نظر گرفته ‌مي‌شود. برپايي موزه‌هاي گوناگون در قالب نمايش وسايل شخصي و ديگر وسايل ‌است. شخصيت‌هاي بزرگ معمولا اين حس كنجكاوي را در طرفداران خود ايجاد مي‌كنند كه آنها مثلا چگونه فكر مي‌كرده‌اند و چگونه با تمام دل‌مشغولي‌هاي هميشگي كه مي‌توانند با دلمشغولي‌هاي يك آدم‌ عادي همسان باشند، دست به كارهايي خارق‌العاده زده‌اند. موزه‌ها علاوه برآنكه حس همراهي را در مخاطب ايجاد كنند، محفلي براي خلوت‌هاي فكري هم پديد مي‌آورند و چه بسا كسي كه رگه‌اي از يك هنر را در خود احساس مي‌كند، با ديدن يك عكس يا يك شي متعلق به يك شخصيت بزرگ، در صدد برون‌افكني آن هنر برآيد كه نظيرش را بسيار ديده يا شنيده‌ايم. موزه‌ها معمولا در مكاني راه‌اندازي مي‌شوند كه سال‌ها محل زندگي يك هنرمند بوده اما مشكلات هميشگي شهر و شهرنشيني و همچنين محيط زندگي آپارتماني، اجازه چنين كاري را نه به خانواده ابراهيمي، بلكه به خانواده هيچ ‌هنرمند ديگري نمي‌دهد و در اين ميان بايد افرادي هنردوست از طايفه فرهنگ آستين بالا بزنند تا بار مسووليت از دوش يك فرد برداشته شود و جنبه‌اي همگاني پيدا كند. همكاري بخشي ‌فرهنگي چون «باغ‌كتاب» و بخش زير مجموعه‌اش يعني بخش ادبيات و شعر منطقه گردشگري و فرهنگي عباس‌آباد در راه‌اندازي موزه «نادرابراهيمي» را مي‌توان در رديف اتفاقات اميدوراركننده ارزيابي كرد. حركتي نو كه در اين زمينه آغاز شده و اميد مي‌رود ادامه داشته باشد، مويد اين حس مثبت ‌است كه قرار نيست نام و ياد يك شخصيت ‌فعال در امور فرهنگ به اين راحتي‌ها رنگ ‌فراموشي به خود بگيرد. نادر ابراهيمي از آن جمله نويسندگاني است كه حقي بزرگ بر گردن ادبيات ما دارد. حقي كه با در نظر گرفتن ديگر فعاليت‌هاي فرهنگي متنوع دامنه‌اي وسيع‌تر پيدا مي‌كند. خالق آثاري چون «با سرودخوان جنگ در خطه نام و ننگ، خانه‌اي براي شب، آرش در قلمرو ترديد، مصابا و روياي گاجرات، بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم، هزارپاي سياه و قصه‌هاي صحرا، افسانه باران، در سرزمين كوچك من، تضادهاي دروني، انسان - جنايت - احتمال، مكان‌هاي عمومي، رونوشت بدون اصل، در حد توانستن، غزل‌داستان‌هاي سال بد، ابن مشغله، ابوالمشاغل، فردا شكل امروز نيست، براعت استهلال و....» حالا صاحب خانه‌اي علاوه بر خانه خود است. خانه‌اي كه هر روز ميزبان هزاران علاقه‌مند به ادبيات و فرهنگ است. كاري كه از سوي مسوولان منطقه گردشگري عباس‌آباد شروع ‌شده را بايد به فال نيك گرفت و آرزو كرد اين گونه اقدامات شامل ثبت و حفظ آثار و وسايل ديگر هنرمندان بزرگ هم بشود.

 

مجموعه‌اي متنوع

مجموعه‌ فرهنگي و گردشگري عباس‌آباد در كنار بخش‌هاي مختلفي همچون گنبد مينا، بوستان آب و آتش، بوستان نوروز، پل طبيعت، باغ نمايش، بوستان توسعه، باغ موزه جواهرات‌، باغ فلسفه و باغ‌كتاب، چند روز است پذيراي ميهمان تازه‌اي چون «نادر ابراهيمي» هم هست؛ مهماني كه بدون شك نام اين مجموعه را بيش از پيش بر سر زبان‌ها خواهد انداخت. با ورود به محوطه موزه نادر ابراهيمي، انگار به درون حس و حال و تخيل مثال‌زدني نويسنده ‌وارد شده‌ايم. فضايي ساده و گويا كه مجبورمان مي‌كند مدتي را در سكوت بگذرانيم و هرآنچه را كه خالق «بارديگر شهري كه دوست مي‌داشتم» در دوران حياتش با آنها انس داشته را از نزديك ببينيم و حتي لمس‌كنيم. وسايل شخصي نويسنده به همراه اشيايي مختلف كه همدم نويسنده در روزها و شب‌هاي عرق‌ريزان روح بوده‌اند، همگي رنگ و بويي از صاحب‌شان دارند و بيننده‌ مشتاق برايش جالب ‌است كه همگي ‌آنها را يكجا به تماشا نشسته است. نكته جالب‌توجه براي هر بازديد‌كننده‌ اين است كه نويسنده‌ و فيلمسازي با آن حد از دغدغه‌هاي بزرگ و به قول‌ خودش «ابوالمشاغل»، هيچ‌گاه از ورزش فاصله‌ نگرفته و پناه گرفتن در آغوش صخره‌ها و سفر هميشگي به كوه و كمر را كنار نگذاشته. يعني همان‌ موردي كه سندش در قالب يك كوله‌ نسبتا مندرس و وسايل كوهنوردي در گوشه اتاق موزه به چشم مي‌خورد. اتاق كار ابراهيمي كه تقريبا با همان هيبت‌ اتاق منزلش بازسازي شده، شامل يك ميز تقريبا قديمي با يك صندلي قديمي ‌است كه ابراهيمي تقريبا بهترين لحظات عمرش را در كنار آنها سپري‌كرده. وسايلي اساسي كه انگار هنوز هم صاحب‌شان را در قالب عينيت‌ به بيننده معرفي مي‌كنند. اتاق‌كار ابراهيمي به گونه‌اي است كه بازديد‌كننده خود را در قالب ‌شخصيت‌هايي فرض مي‌كند كه انگار روح‌شان در قالب كلمات، اطراف ميز و صندلي پرسه ‌مي‌زنند و لحظه‌اي از خالق‌ خود دور نيستند. خاصه‌ آنكه بيننده فرصت آن را هم پيدا مي‌كند كه دست‌نوشته‌هاي پراكنده نويسنده را هم در گوشه‌اي از ميز ببيند. دست‌نوشته‌هايي كه حالا حتما در قالب يك كتاب، جاني دوباره گرفته‌اند. تابلوي بزرگي از نويسنده به همراه همسرش كه درست در بالاي ميز نصب‌ شده، گوشه‌اي ديگر از شخصيت‌ اصيل نويسنده‌ را به نمايش مي‌گذارد. نويسنده‌اي كه محفل گرم خانواده‌را بهترين مشوق براي نوشتن مي‌دانسته و بر همين اساس، وجه موثر اخلاق‌گرايي در آثارش را بايد از همين منظر نگريست. از ديگر وسايلي كه ذهن بيننده را به خود مشغول ‌مي‌كنند، كتاب‌ها، لوازم شخصي از جمله عينك ‌مطالعه، خودنويس‌ها، دست‌نوشته‌ها و خطاطي‌‌هايي ‌است كه حاصل حدود 40‌سال فعاليت يك هنرمند است.

 

دوندگي‌هايي كه نتيجه‌ داد

يكي از افرادي كه در راه‌اندازي اين موزه، سال‌ها در تكاپو بوده، همسر نادر ابراهيمي يعني خانم فرزانه‌ منصوري ‌است. شخصيتي كوشا كه ظاهرا حالا دونده‌گي‌هايش در اين سال‌ها نتيجه داده و مي‌تواند نفس‌ راحتي بكشد. او در اين باره مي‌گويد: «بارها گفته‌ام كه دل‌كندن از وسايل همسرم كه تك‌تك‌شان يادآور لحظه‌هايي ناب از زندگي مشترك‌مان هستند برايم بسيار سخت بوده و هست اما از آنجايي‌كه نادر را فقط متعلق به خودم نمي‌دانم، به خودم قبولاندم كه ضمن ابراز ارادت به طرفداران او، خاطراتم را با آنها به اشتراك بگذارم. من سال‌هاست كه با ديدن تك‌تك وسايل همسرم، تپش قلبم تند مي‌شد و با خودم فكر مي‌كردم نكند نتوانم كاري بكنم و اين گنجينه‌ها براي هميشه در خانه محبوس بمانند. نادر ابراهيمي خودش از جمله ‌شخصيت‌هايي بود كه عاشق موزه و موزه رفتن بود و مي‌توان ردپاي اين علاقه را در چند كتاب او هم مشاهده ‌كرد و همين علاقه او، مرا واداشت كه به فكر راه‌اندازي‌ موزه‌اي براي حفظ وسايل شخصي و دستاوردهاي هنري‌اش باشم. افتخارم اين است كه بگويم فكر و ايده اصلي راه‌اندازي اين موزه از طرف من مطرح‌شد.» گفتني ‌است كه در اوايل فروردين‌ماه سال ۸۹، خانواده و جمعي از دوستان و علاقه‌مندان «نادر ابراهيمي» در صدد تاسيس بنيادي با نام او برآمدند. اهداف اين مركز، ايجاد گنجينه آثار و فعاليت هنرمندان، اديبان، محققان و دانشجويان، ايجاد كتابخانه از كتاب‌هاي نسبتا زياد ابراهيمي، حفظ آثار چاپ‌نشده، فيلمنامه‌ها، دست‌نوشته‌ها، تحقيقات و سخنراني‌هاي نادر ابراهيمي و راه‌اندازي موزه‌اي از يادگار‌هاي شخصي او از روزهاي نويسندگي، فيلمسازي، كوه‌نوردي، ايرانگردي، نقاشي، خطاطي و … عنوان شد كه با پشتكار منصوري هم‌اكنون به ثمر نشسته است. منصوري طي سال‌هاي گذشته بارها و بارها جواب رد شنيده و با لحني نااميدانه صحبت‌كرده بود. او پيش‌تر گفته بود: «پوشه‌اي در دست دارم كه پر از نامه‌هاي شهردار و ديگر مديران فرهنگي هنري شهري و دولتي است كه مدام دست به دست چرخيده و امضا شده ولي هيچ اتفاقي براي اينكه اين موزه تاسيس شود، نيفتاده است. متاسفانه براي چنين شخصيتي كه اين همه مخاطب دارد و مرتب راجع به او و آثارش صحبت مي‌شود، معلوم نيست دست‌اندركاران به چه دليل نمي‌توانند يك اتاق تهيه كنند؟»

 

پاتوقي براي اهل كتاب و هنر نويسندگي

آن‌گونه كه پيداست، موزه نادر ابراهيمي قرار است از اين پس به عنوان يك پاتوق فرهنگي براي دورهم جمع‌شدن نويسندگان مختلف و تبادل آراي ادبي هم مورد استفاده قرار گيرد. وسعت قابل‌توجه موزه كه گنجايش همزمان حدود يكصد‌نفر را دارد، از امتياز همجواري با محيطي فرهنگي چون «باغ‌كتاب» برخوردار است. مكاني كه عرضه‌كننده انواع كتاب‌ها در زمينه‌هاي مختلف و رده‌هاي گوناگون سني ‌است. همجواري با اين مركز فرهنگي كه اتفاقا داراي فضايي بسيار آرام هم هست، بي‌گمان اين فرصت را در اختيار گروه‌هاي مختلف نويسندگي قرار خواهد داد كه كه در كنار يادگارهاي نادر ابراهيمي، به برگزاري نشست‌هايي با محوريت‌ كتاب و ادبيات دست ‌بزنند. آن‌گونه كه «محمد مهدي رضازاده» رييس خانه شعر و ادبيات اين مجموعه فرهنگي‌ مي‌گويد: «هدف نخست از راه‌اندازي اين موزه، اداي دين به نويسنده‌اي ‌است كه همسرش سال‌ها به دنبال مكاني امن براي نگهداري وسايلي بود كه به عنوان امانت به آنها نگاه مي‌كرد و بر همين اساس با رايزني‌هاي زياد به اين نتيجه رسيديم كه مكاني مناسب در فرهنگي‌ترين محدوده شهر به اين مهم اختصاص بدهيم. لازم به ذكر است كه همزمان با راه‌اندازي موزه، كافه‌كتاب نادر ابراهيمي هم راه‌اندازي شده كه هدف‌ اصلي‌اش ايجاد پاتوقي فرهنگي براي نويسندگان و دوستداران ادبيات است» يكي ديگر از بخش‌هاي متنوع موزه نادر ابراهيمي، عكس‌هايي ديدني از پشت صحنه فيلم «آتش بدون دود» است؛ فيلمي كه ابراهيمي براساس يك رمان از خودش‌ ساخته. عكس‌هايي كه در كنار دستخط‌هاي نويسنده از كتاب «چهل نامه كوتاه به همسرم»، جلوه‌اي خاص پيدا‌ كرده است. با قدم‌زدن در راهروي موزه، آثاري از پرتره‌هاي نقاشي‌ ابراهيمي به همراه تايپوگرافي‌ها به چشم مي‌خورد. آثاري كه مخاطب را براي مدتي طولاني به خود مشغول ‌مي‌كنند.

 

بخش مربوط به كودكان و جوايز و كتاب‌ها

بخش ديدني ديگر در اين موزه، نمايشگاه آثار نقاشي كودكان است كه بر اساس آثار ادبي مخصوص به كودك از نادر ابراهيمي به تصوير كشيده شده است و در ادامه نيز آثار هنرمندان كاريكاتوريست از چهره نويسنده را مي‌بينيم كه اغلب آنها كارهايي بديع از دانشجويان هنر در مقاطع مختلف ‌هستند. يكي ديگر از بخش‌هاي مهم اين موزه كه به نگهداري ويژه‌اي نيازمند است، تحويل كامل كتابخانه‌شخصي ابراهيمي شامل 5 هزار جلد است كه البته بايد جوايز متعدد ادبي كه نويسنده ‌طي سال‌هاي متمادي دريافت كرده را نيز به آن افزود. جوايزي كه از ميان‌ آنها مي‌توان به «جايزه‌ نخست براتيسلاوا، جايزه‌ نخست تعليم‌وتربيت يونسكو، جايزه‌ كتاب برگزيده‌ سال ايران، جايزه اول فستيوال كتاب‌هاي كودكان توكيو ژاپن، جايزه بزرگ جشنواره كتاب كودك كنكور نوما، ژاپن، جايزه كتاب برگزيده از سوي هيات داوران بزرگسال كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان، جايزه‌ كتاب برگزيده از سوي هيات داوران خردسال، ترجمه‌شده به زبان روسي در تركمنستان، ديپلم افتخار نخستين نمايشگاه بين‌المللي تصويرگران كتاب كودك، جايزه نخست آسيايي تصويرگران كتاب كودك و... اشاره كرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون