يك طرح و چند تعارض
فرزانه صادق مالواجرد
طرح ساماندهي پيرامون دانشگاه تهران از سال 82 تاكنون هيچ طرح مصوبي در شوراي عالي معماري و شهرسازي ندارد، اين در حالي است كه مصوبه هيات وزيران در همان سال، حدود اربعه اين طرح را مشخص و به صراحت اعلام كرده است كه طرح ساماندهي پس از تصويب در شوراي عالي شهرسازي و معماري ملاك عمل قرار بگيرد و اين نكته بسيار حايز اهميتي است. مصوبه شوراي عالي معماري و شهرسازي (ارديبهشت 1398) هم در جهت مصوبه هيات وزيران است، زيرا هر دو معتقد به تهيه طرح ساماندهي و تصويب آن در شوراي عالي هستند. شوراي عالي معماري و شهرسازي جايگاه قانوني دارد، اگر همين دوازده نفر حاضر در شوراي عالي، دور ميزي در هيات وزيران بنشينند و تصميم بگيرند، حاصل تصميم آنها در هيات وزيران به معناي قانون تلقي نخواهد شد، اما هر آنچه تحت لواي شوراي عالي مصوب شود، قانون است. اين قانون هم به دو شكل ميتواند اجرا شود، بعضا قانونگذار، قانوني مثل حفظ و گسترش فضاي سبز را تصويب و به مراجع اجرايي اعلام ميكند؛ بعضا قانونگذار دستور به تشكيل نهادي ميدهد و آنچه آن نهاد تصميم بگيرد، به عنوان قانون ابلاغ ميشود. در مورد طرح ساماندهي پيرامون دانشگاه تهران، مهمترين مساله، پاسخگو نبودن فني و تخصصي اين طرح است كه پيرامون دانشگاه تهران وجود دارد، يعني كاربريهاي پيشنهاد شده در اين طرح، نه از منظر شهرسازي، نه از منظر معماري و نه از منظر نيازسنجي نتوانستهاند در كميتههاي تخصصي شوراي عالي مورد دفاع قرار بگيرند. كميتههاي فني در شوراي عالي معماري و شهرسازي اين طرح را بررسي كردهاند و يكي از سوالات مطرح در اين كميته، كه هنوز هم پاسخي براي آن دريافت نشده، اين است كه امكانسنجي و نيازسنجي كاربريهاي دانشبنيان در اين طرح بر مبناي كدام ضوابط و مقررات است؟ اگر قرار است به مناطق پيرامون دانشگاه تهران، كاربريهاي آموزشي، پژوهشي و دانشبنيان اضافه شود...
اين پيشنهادها بر مبناي كدام نيازسنجي صورت گرفته است. توضيحات ارايه شده در مورد اين مسائل هم به هيچ عنوان براي كميتههاي تخصصي قانعكننده نبود. اين طرح در قلب پايتخت، نگاهي به حفظ يكپارچگي بافت شهري ندارد، طبق طرح، جز تك بناهاي تاريخي، كل بافت پيرامون دانشگاه تهران بايد پاك و جايگزين آنها ساختمانهاي ديگري ساخته شود. در حالي كه نميتوان براي مركز فرهنگي يك پايتخت همان طرحي را ارايه كرد كه در شهر تازه تاسيس و زمين باير ارايه ميشود. موضوع ديگر اينكه ديگر زمان و دوره پروژههاي كلان مقياس شهري كه دخالتهاي كلان مقياس در شهر ميكند، گذشته است. ديگر زمان آن گذشته است كه طرحي را مصوب كنيم بدون آنكه بدانيم چگونه، چطور و با چه مشاركتي قرار است ساخته شود. ساليان سال از اين طرح ميگذرد و هنوز براي اعضاي كميتههاي تخصصي و حتي كميته فني ماده پنج مشخص نيست، فازبندي اين پروژه چگونه خواهد بود. دانشگاه ادعا دارد 80 درصد اراضي را خريداري كرده و تملك آنها با دانشگاه است، اما چه تزريق عملكرد دانشبنيان و علمي در اين اراضي صورت گرفته است كه لزوما باقي اراضي هم خريداري شوند؟ از اينها مهمتر، شعار شهرسازي مشاركتي در دانشگاهها و دانشكدههاي شهرسازي كشور داده ميشود، به اين معنا كه اگر در شهرسازي مشاركت مردم مورد غفلت واقع شود، آن شهر به قهقرا ميرود. حال سوال اينجاست كه در اين طرح، چگونه با افراد ساكن در پيرامون دانشگاه برخورد شده است. شوراي عالي معماري و شهرسازي حدود يكسال است كه رويكردي را پيش گرفته كه طبق آن، مشاركت واقعي مردم ملاك عمل در پروژههاي شهري است و اين تصميمها فقط در مورد دانشگاه تهران اعمال نشده است. در شهر اراك هم طرح معبر 55 متري داشتيم، اما چون در طرح مصوب مردم ديده نشده بودند، طرح را لغو كرديم و خواستيم طرح ديگري ارايه شود. زمان آن رسيده كه به آگاهي مردم از مطالبات خود واقف باشيم و بدانيم كه ميتوانيم از مشاركت مردم در جهت پيشبرد طرحهاي خود بهره بگيريم. اين اتفاقي است كه ميتواند به ساماندهي دانشگاه تهران با مشاركت مردم منجر شود و مصوبه شوراي عالي معماري و شهرسازي نيز همين را ميگويد، اينكه دانشگاه تهران ميتواند با مشاركت مردم ساكن در پيرامون طرح يا مناطق ديگر، طرح خود را با زمان كوتاهتر و نتيجه بهتري به پايان برساند. ديگر نميتوان آن رويكردي را دنبال كرد كه بودجههاي دولتي هم براي تملك، هم تخريب و هم ساخت صرف شود، زمان آن رسيده است كه تغيير رويكرد جدي نسبت به مسائل شهري داشته باشيم و به معناي واقع كلمه، مردم را هم در شهر ببينيم.
٭ معاون شهرسازي و معماري وزارت راه و شهرسازي