• ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4574 -
  • ۱۳۹۸ سه شنبه ۸ بهمن

سعيد معيدفر، جامعه‌شناس در تحليل مصرف‌زدگي جامعه ايران مي‌گويد

پرداخت يارانه رفتار مردم را عوض كرده است

حميدرضا خالدي

آيا شرايط تحريم و محدود شدن درآمد كشورمان مي‌تواند در تغيير رفتارهاي ما به ويژه در شيوه مصرف منابع موثر واقع شود؟

«سعيد معيدفر»، جامعه‌شناس و استاد بازنشسته دانشگاه تهران مي‌گويد: در چرخه معيوبي گرفتار شده‌ايم كه همه‌ چيز را به هم ريخته است.

به نظرم فقط در يك صورت مي‌توان به بهبود الگوي مصرف اميدوار بود؛ اينكه واقعا در يك شرايط خاصي گرفتار شويم كه نه راه پيش داشته باشيم و نه راه پس.» اگر اين حرف را مبنا قرار دهيم بايد اميدوار باشيم كه مردم و مديران در شرايط موجود دست به تغييراتي بزنند تا به شيوه‌هايي بازگرديم كه سال‌ها مطابق با اقليم و شرايط خاص كشور آن‌گونه زندگي مي‌كرديم. معيدفر در اين باره توضيح مي‌دهد: در گذشته مردم ما ياد مي‌گرفتند كه چطور با وجود محدوديت‌هاي طبيعي به زندگي خود ادامه دهند. مثلا در شهرهاي كم‌آب و كويري مثل يزد كه آب آشاميدني در آنها به‌ شدت كم بود، يك سبك زندگي خاص و دقيق و با مصرف بسيار بهينه آب وجود داشت. اما ما چه كرديم؟ ما با مديريت و حكمراني بدي كه داشتيم آب را از سرچشمه زاگرس به يزد برديم يا آب را از جايي ديگر به قم منتقل كرديم .

آقاي دكتر همان‌طور كه مي‌دانيد در كشور ما بر اساس آمار و ارقام موجود سرانه مصرف در بسياري از موارد بالاتر از حد نرمال جهاني است. مثلا در روزهاي سرد دي امسال، مصرف گاز ما در كل كشور به بيش از 600 ميليون مترمكعب در روز رسيده است يا مصرف بنزين‌مان از خيلي از كشورهاي همسطح مثل تركيه، هند، روسيه و برزيل هم بيشتر است. از اين دست مثال‌ها فراوان است. ما فقط در تهران روزانه بين 7 تا 9 ميليون تن زباله توليد مي‌كنيم كه خودش دليلي است بر مصرف‌گرايي ايرانيان. با اين حساب به نظر مي‌رسد شكي باقي نمي‌ماند براي اينكه ايراني‌ها مصرف‌گرا هستند. شما هم قبول داريد كه شهروندان ايراني در مجموع مصرف‌گرا هستند؟

بستگي دارد به اينكه «مصرف‌گرايي» را با چه متر و معياري يا با كدام كشورها مقايسه كنيم؟ اگر بخواهيم خودمان را با خودمان مقايسه كنيم، واقعيت اين است كه وضعيت‌مان چندان هم بد نيست. ولي اگر بخواهيم خودمان را با ساير كشورها مقايسه كنيم بايد اول بررسي كنيم كه چه پارامترهايي در اين كشورها و ما تغيير كرده كه ما را به مصرف‌گرايي رسانده است؟ اگر خودمان را با كشورهايي كه نفت ندارند يا از ثروت‌هاي طبيعي مثل انر‍ژي محرومند، مقايسه كنيم، خواهيم ديد كه اين كشورها به خاطر كمبود منابعي كه دارند خودشان را با شرايط موجود وفق داده‌اند. اما در مقابل از آنجايي كه ما كشوري هستيم كه از ذخاير خوبي در بخش انرژي برخورداريم، همين مساله باعث شده تا سطح زندگي و مصرف ما تحت تاثير قرار گيرد. اما اگر كشورمان را با كشورهاي توسعه يافته مقايسه كنيم، مي‌بينيم كه در بسياري از موارد سرانه‌هاي مصرف ما از آنها بسيار پايين‌تر است؛ مثل مصرف بسياري از اقلام خوراكي يا دارويي. البته در بسياري ديگر از موارد هم شايد مصرف‌مان بيشتر از آنها باشد؛ مثل مصرف آب، گاز و بنزين.

خب چرا ؟ سوال اصلي ما هم همين است.

به نظرم بايد دليل آن را در مناسبات اداري كشور جست‌وجو كرد. چون اصولا براي بعضي مديران حفظ ميزهاي مديران، حاضرند به مردم «باج» بدهند. دليل آن هم واضح است، چون اداره جامعه و بقاي عمر مديران آن، مبتني بر يك پديده اجتماعي پايدار نيست. براي همين مديران براي آنكه اداره جامعه از دست‌شان در نرود، به طرق مختلف مثل يارانه و... به شهروندان باج مي‌دهند و اين باج دادن باعث مي‌شود تا سبك زندگي و مصرف جامعه تغيير كند و عرضه و تقاضا معناي علمي خود را از دست بدهد.

نتيجه اين شيوه مديريت هم اين مي‌شود كه مثلا ما با بحران آب مواجهيم ولي در عوض سرانه مصرف آب شهروندان‌مان به ‌شدت بالاست. در حقيقت اين برهم زدن تعادل باعث مي‌شود تا فاصله بين جامعه و محيط زيست، با حاكميت و حتي خود شهروندان روز به روز بيشتر و بيشتر شود و شاهد جامعه‌اي پر از تبعيض باشيم. اينها همه باعث ايجاد يك نوع ناهنجاري در تمامي اركان زندگي و مصرف‌پذيري جامعه مي‌شود.

چه جالب يعني شما معتقديد كه سيستم مديريتي كشور باعث بروز اين مصرف‌گرايي شده است؟

بله، دقيقا شما به سابقه تاريخي كشورمان نگاه كنيد، در گذشته مردم ما ياد مي‌گرفتند كه چطور با وجود محدوديت‌هاي طبيعي به زندگي خود ادامه دهند. مثلا در شهرهاي كم‌آب و كويري مثل يزد كه آب آشاميدني در آنها به ‌شدت كم بود، يك سبك زندگي خاص و دقيق و با مصرف بسيار بهينه آب وجود داشت. اما ما چه كرديم؟ ما با مديريت و حكمراني بدي كه داشتيم آب را از سرچشمه زاگرس به يزد برديم يا آب را از جايي ديگر به قم منتقل كرديم. نتيجه اين بي‌تدبيري افزايش جمعيت و تغيير سبك زندگي مردم اين شهرها بود و اينكه ما شاهد افزايش تراكم در اين شهرها هستيم. از سويي آب اين شهرها را از طريق آب‌هاي پشت سدها تامين مي‌كنيم. در واقع شهروندان بدون اينكه بدانند براي تامين اين آب چه زحمات و سختي‌هايي كشيده شده، آن را در اختيارشان قرار مي‌دهيم. در حالي كه در گذشته مردم خودشان در بطن طبيعت زندگي مي‌كردند و از نزديك شاهد بودند كه چقدر آب كم و ناياب است و براي همين سبك زندگي‌شان را با آن تغيير مي‌دادند.

‌يعني چقدر به نقش فرهنگ در موضوع مصرف‌گرايي اعتقادي داريد؟

من برخلاف همه كه مي‌خواهند تمامي مسائل را به فرهنگ ربط دهند، معتقد نيستم كه اين موضوع به فرهنگ ارتباطي دارد. اصلا مگر غير از اين است كه فرهنگ در بستر جامعه شكل مي‌گيرد؟ فرهنگ در حقيقت «معلول» است، نه «علت». برخي معتقدند كه بايد «فرهنگ» را با آموزش ارتقا داد؛ بايد از اين دوستان پرسيد كه در طول اين سال‌ها، چقدر در اين امر و ارتقاي فرهنگ جامعه موفق بوده‌اند؟! به جاي اين كارها بايد كاري كنيم كه يك رابطه منطقي بين شهروندان و دنياي اطراف‌شان برقرار كنيم. الان بيشتر مردم نسبت به هم بيگانه‌اند. يعني فردگرايي در جامعه موج مي‌زند. در چنين جامعه‌اي آدم‌ها همواره با هم در رقابت هستند و حس اجتماعي و سرنوشت مشتركي ندارند. به جاي آن، دايما در حال سبقت گرفتن از هم هستند. درست مثل وقتي كه مي‌خواهند با ماشين و در خيابان از هم سبقت بگيرند، در بخش‌هاي مصرف‌گرايي هم مي‌گويند: چرا من نه؟! يعني خودشان اولويت بر همه دارند.

مسلم است كه توضيح صرفه‌جويي و مصرف بهينه براي چنين جامعه‌اي اصلا راه به جايي نمي‌برد.

خب، چه بايد كرد؟ يعني بايد دست روي دست بگذاريم تا همه ‌چيز خود به خود درست شود؟

به شخصه معتقدم كه ما نتوانسته‌ايم در دنياي مدرن، باورهاي‌مان را به‌روز و متناسب با وضعيت كنوني كنيم. براي همين در چرخه‌اي گرفتار شده‌ايم كه همه‌ چيز را به هم ريخته است. به نظرم فقط در يك صورت مي‌توان به بهبود الگوي مصرف اميدوار بود. اينكه واقعا در يك شرايط خاصي قرار بگيريم... آن وقت شايد به خاطر فشارها و مصيبت‌هايي كه به ما وارد مي‌شود، بخواهيم تغييري كنيم. وگرنه با اين سيستم مديريتي و اين شيوه زندگي تقريبا نمي‌توان به بهبود روند مصرف‌گرايي اميدوار بود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون