پرندهنگري و حفظ تالابها
احسان طالبي
پرندهنگري يكي از راهكارهايي است كه علاوه بر لذت و هيجاني كه دارد، ميتواند در حفاظت محيطزيست و تالابها موثر واقع شود. سود به كار بستن پرندهنگري در حفاظت از تالابهاي ايران دو بخش دارد؛ بخش اول همان آوردههاي مالي براي افراد محلي ساكن در حاشيههاي تالابهاي ايران است. پرندهنگري سرمايه را از مناطق شهري به نقاط روستايي ميآورد و تالابهاي ما در ايران عمدتا در اين بخشها واقع شدهاند. اگر مديريت تالابها درست باشد، ميتوان از اين راه براي تالاب سودآوري مالي حاصل كرد. اما متاسفانه در ايران اين اقدامات صورت نميگيرد و درآمدزايي از مناطق حفاظت شده و پاركهاي محلي ضعفهاي ويژهاي دارد. حضور پرندهنگرها در اطراف تالابها ميتواند از راههاي مختلفي منبع درآمد پايداري براي محليها ايجاد كند. خريد غذا، اجاره خانه، اجاره اتومبيل باعث ميشود تا جوامع محلي به صورت ناخودآگاه متوجه ارزش تالابها بشوند و به جاي اينكه با شكار اين حيوانات را حذف كنند، خود ترغيب شوند تا از منبع مالي حفاظت كنند. ترغيب غيرمستقيم محليها حفاظت بهتر و پايدارتري را براي محيطزيست فراهم ميكند. حالا فرض كنيد تعداد پرندهنگرها در ايران بيشتر شود و توريستهاي خارجي پرندهنگر هم به ايران وارد شوند، در اين صورت اقتصاد جامعه محلي ميتواند در مناطق حفاظت شده ما تاثير عمدهاي بگذارد. فارغ از بخش اكوتوريسم كه اشتغالزايي دارد و درآمدزايي ميكند، بخش دوم تاثيرات مثبت پرندهنگري در علم شهروندي است. پرندهنگرها چون كار پايش انجام ميدهند، براي زيستشناسان و اكولوژيستها توليد داده ميكنند. اين دادهها در برنامههاي مخصوصي ثبت شده و عملا منجر به ايجاد بانك اطلاعاتي ميشود. در اين صورت ديگر لازم نيست سازمان محيطزيست براي كار پايش متخصص استخدام و هزينه كند. براي مثال در ميانكاله، اگر پايش درست انجام ميشد، شايد زودتر متوجه ميشدند كه در اين منطقه تلفات پرنده هست. وقتي زودتر متوجه ميشدند هم ميتوانستند تعداد تلفات را كنترل كنند. پرندهنگر وقتي وارد منطقهاي ميشود، پايش انجام ميدهد، داده توليد و روند جمعيت گونهها را بررسي ميكند، ثمرهاش بيش از هر چيزي در حفاظت آن منطقه معنا مييابد. در برخي كشورهاي ديگر با همين اطلاعات ثبت شده، پاياننامه و مقالههاي علمي نوشته ميشود. از طرف ديگر وجود پرندهنگر در منطقه، شكار و اقدامات غيرقانوني را كاهش ميدهد. اين در حالي است كه يكي از مشكلات ما، كمبود محيطبان است و همين ورود پرندهنگران ميتواند كمبود محيطبانان را بدون صرف هزينه حل كند و از طرف ديگر، كار متخلف و شكارچي هم سختتر ميشود. من با شكارچيان بسياري مواجه شدهام كه بعد از آشنايي با پرندهنگري و عكاسي طبيعت، تفنگ را كنار گذاشتهاند و دوربين به دست گرفتهاند. گردشگرها و انجياوها در ايران توانستهاند افرادي را كه براي تفريح شكار ميكنند به كار ديگري ترغيب كنند و همين اتفاق مباركي است. پرندهنگران ميتوانند به عنوان نيروهاي داوطلب نقش عمدهاي در حفاظت از محيطزيست و خصوصا وضعيت تالابهاي ما داشته باشند.
كارشناس ارشد محيطزيست و پرندهنگر