كرك داگلاس بازيگر مشهور سينماي هاليوود كه يكي از بازيگران دوران طلايي سينماي امريكا بود،
تلاقي مذاكره و مبارزه
طولانيترين دوران زمامداري بر وزارت خارجه را برعهده داشته است. علياكبر ولايتي از سال 1360 تا 1376 ساكن اصلي باغ ملي بوده و اگرچه گرايشهايش در سياست خارجي مبرهن است اما قريب به 16 سال براي رسيدن به دفتر كارش از زير سر در «نه شرقي، نه غربي، جمهوري اسلامي» عبور كرده است. او پس از دوران وزارت با حكم رهبر انقلاب به عنوان مشاور امور بينالملل برگزيده شد تا همان طور كه در حكم انتصابش آمده «از تجربيات گرانبهايي كه طول 4 دوره اجرايي و در 4 دولت پياپي دست آمده است به گونه نيكو بهرهبرداري شود.» بنابراين شايد بتوان مواضع او را كه رد پايش در جايجاي تاريخ ديپلماسي جمهوري اسلامي ايران از قطعنامه 598 تا مذاكرات هستهاي مشخص است، زبان منفصل ديپلماسي حاكميت توصيف كرد. شايد از همين روي اظهارات او در مصاحبهاي با پايگاه اطلاعرساني KHAMENEI.IR با مضمون تحولات غرب آسيا، مساله فلسطين، سبك مديريتي سردار قاسم سليماني و نقش سپاه قدس از اين به بعد در تحولات منطقهاي مهم تلقي ميشود و نبايد آن را صرفا به حساب اظهارات يك ديپلمات سابق تلقي كرد. اين گفتوگو با پرسشي در مورد هدف ترامپ از طرح معامله قرن آغاز شده است. پرسشي كه ولايتي در پاسخ به آن به سير تحولات اين منطقه در اثر سياست كشورهاي ابرقدرت و موثر منطقه و فرامنطقه پرداخته، از كمپ ديويد تا 2 قطعنامه ۲۴۲ و ۳۳۳ و جنگهاي در گرفته، گفته است. اما شايد آنچه اهميت دارد، تحليل و نتيجهگيري مشاور امور بينالملل رهبري از تصميماتي در اين زمينه مبني بر مذاكره يا مبارزه است. ولايتي عميقا باور دارد كه «يك مقايسه تاريخي بين مبارزه و مذاكره، نشان ميدهد كه همواره انتهاي مذاكره براي مسلمانان و اعراب شكست بوده ولي مبارزه منجر به پيروزي ميشود.»
او مصداق تحليلش را مذاكرات براي ارتفاعات جولان ميداند و در همين راستا توضيح داده كه «ارتفاعات جولان و ساحل غربي نيز به همين شكل بود اما بعد از پيمان كمپ ديويد، اقدامات ديگري از جمله ادامه مذاكرات و واداشتن اعراب به مذاكره و انصراف آنها از مبارزه صورت گرفت ولي در بين اعراب يك دودستگي ايجاد شد. يك گروه اهل مبارزه و گروه ديگر اهل مذاكره شدند. آنهايي كه اهل مذاكره بودند در جلسات مختلف شركت ميكردند و در هر جلسهاي يك مقدار عقبنشيني به آنها تحميل ميشد. مانند اجلاس مادريد، اجلاس كمپديويد دوم، اجلاس واريوه، اجلاس واشنگتن و اجلاس اسلو كه در مورد اخير موضوعاتي تصويب شد كه بخش اعظم آن در طرح اخير ترامپ ناديده گرفته شده است.» ولايتي همچنين باور دارد كه در مورد فلسطينيها مذاكره راه به جايي نميبرد و راه پيشرفت مبارزه است و البته در مورد معامله قرن نيز توضيح ميدهد كه «اقدامي كه ترامپ كرد همان كارهاي روساي جمهور قبلي امريكاست منتها اين آدم يك ديوانگيهايي دارد و ضرورتي براي مخفيكاري اقداماتش نميبيند و پردهپوشي نميكند اما اين اقدام ترامپ يك نتيجه مثبت دارد و آن هم واحد شدن صف گروه اهل مذاكره با گروه اهل مبارزه است.»
در ادامه مصاحبهكننده براي بست تفكر مقاومت مقابل سازش اين پرسش را مطرح ميكند كه مويدات و مستندات تاريخي و تجربي موفقيت مقاومت مقابل سازش چيست و ولايتي نيز پاسخ ميدهد كه «در سالهاي ۱۹۶۷، ۱۹۷۳ و ۱۹۵۶ هم هر گاه ايستادگي شد، پيروزي به دست آمد و هر گاه مذاكره شد، عقبنشيني كردند؛ بنابراين معلوم شد كه راه نجات مذاكره نيست بلكه مبارزه است. از هر دو هم نمونه داريم. لبنانيها و غزاويها مبارزه كردند و پيروز شدند ولي آنهايي كه در اسلو، مادريد و جاهاي ديگر مذاكره كردند، امتيازها را از دست دادند. مثل ياسر عرفات كه عاقبت جان خودش را بر سر همين مذاكره گذاشت و صهيونيستها در راماللّه ظاهرا مسمومش كردند و از دنيا رفت. بنابراين چيزي كه به زور توسط اشغالگر تصاحب شده جز از طريق مقاومت امكان نجات آن نيست و اين موضوع را جمهوري اسلامي در ايران اثبات كرده است. تا زمانيكه مبارزه به شكل جدي و ايستادگي قهري در مقابل شاه و امريكا انجام نشد ما نجات پيدا نكرديم ولي به خاطر مبارزه بعد از 200 سال استقلال خودمان را به دست آورديم اما وقتي كشورهاي مرتجع منطقه و ديگر كشورها در مقابل غربيها از خودشان وادادگي نشان دادند، باختند.»
با همه اين اوصاف، ولايتي ميگويد به آينده خوشبين است؛ چراكه طرح ترامپ را در حقيقت نوعي خودكشي سياسي ميداند.
حاج قاسمها پرورش دادهايم
مشاور امور بينالملل رهبري در ادامه مصاحبه به «سردار سليماني» اشاره ميكند، كسي كه در افكار و افواه عمومي از آنجا كه لباس نظاميگري بر تن دارد و فرماندهي سپاه قدس برعهده اوست، نماد مبارزه براي جمهوري اسلامي به حساب ميآيد علياكبر ولايتي در ادامه به تحولات منطقه پس از شهادت او اشاره و تاكيد دارد كه اشتباه امريكاييها اين است كه فكر ميكنند «اگر رهبر يك گروهي كه مبارزه ميكند را به شهادت برسانند، آن مبارزه خاموش ميشود. در حاليكه اينچنين نيست. در حقيقت اين جمهوري اسلامي و انقلاب اسلامي است كه حاج قاسم را پرورش دادهاند و حاج قاسمهايي هستند كه جاي او را خواهند گرفت.»
روايتي از ديپلماسي حاج قاسم
ولايتي در ادامه روايتي نيز از حاج قاسم و ديپلماسي اين نظامي دارد. ولايتي روايت ميكند: «من جز اعتقاد، اخلاص و ايمان چيزي از ايشان نديدم و البته هوشمندي، درايت و شجاعت شهيد هم فوقالعاده بود. هيچ مشكلي براي ايشان در سختترين شرايط وجود نداشت. به عنوان مثال كركوك بدون شليك يك گلوله آزاد شد. اين نتيجه سياستهاي درست و تدبير شجاعانه ايشان بود. ديپلماسي شهيد در سايه شجاعت و درايت تعريف ميشود و همواره نسبت به منطقه و عراق نگراني و دغدغههاي فراواني داشت. آنها ميخواستند، كركوك را جدا كنند تا يك اقليم مستقل و يا خودمختار بشود. ايشان به سليمانيه رفت و طرح توطئه جدايي اقليم را بدون شليك گلولهاي شكست داد. اينها خيلي مهم و درسآموز است. رفتار شهيد با هر كسي كه در جبهه مبارزه بود، اعم از سياسيون و مجاهدين، پر جاذبه و حساب شده، بود. ايشان با افراد مختلفي از جمله سياستمداران بزرگ دنيا مثل آقاي پوتين و آقاي اردوغان ملاقاتهاي متعدد داشت و كار طراحي مقاومت را به پيش ميبرد و يقينا خون ايشان موجب استمرار و تقويت مقاومت شود.»
او خاطرهاي نيز از حضور هميشگي سليماني در ملاقاتهاي رهبري با جبهه مقاومت دارد و در اين مورد نيز گفته است:«زماني كه هيات حماس به ملاقات رهبر معظم انقلاب آمدند، خدمت شهيد رسيدم. چون هرگاه از طرف مجموعه جبهه مقاومت با رهبر انقلاب ملاقاتي صورت ميگرفت، بنده هم خدمت ايشان حاضر ميشدم، حاج قاسم هم در جايي مينشست كه ديده نميشد. ايشان هم اخلاص داشت و هم نميخواست خيلي از سوي ديگران مطرح باشد. به لحاظ امنيتي و مسائلي كه خودشان تشخيص ميدادند در صحنه و جلوي دوربين نبودند ولي ايشان تقريباً در همه ملاقاتهاي جبهه مقاومت اعم از حماس، حزبالله و روساي حكومتهاي سوريه و عراق با رهبر معظم انقلاب حضور داشت.»
كمك كننده بدون مرز
«رزمندگان بدون مرز» را شايد اولين بار رهبر انقلاب در توصيف سپاه قدس در خطبههاي اولين نماز جمعه بعد از 8 سال و بعد از شهادت سردار سليماني به كار بردند. علياكبر ولايتي نيز با كمك گرفتن از اين توصيف سپاه قدس را كمككننده بدون مرز ناميده و معتقد است «اگر نيروهاي مستشاري ما در عراق، سوريه و يمن هستند با دعوت و استقبال آنها در اين كشورها حضور پيدا ميكنند بنابراين حضور نيروهاي ما قانوني است و بدون ترديد مرزهاي جغرافيايي هر كشور مسلمان و غيرمسلماني مطرح و محترم است. در حقيقت نيروي قدس كمككننده بدون مرز هستند و فقط براي منافع ايران كار نميكند بلكه منافع جهان اسلام را هم در نظر دارد و هر جا كه رسماًدولت قانوني آن كشور اين نيرو را دعوت بكند به آنها در خط مبارزه كمك ميكند.»